سهم فرزندان: 1080سهم / سهم همسران 390سهم / سهم پدران:330 سهم / سهم مادران:270 سهم؟!؟ > /سهم برادران:210سهم/ سهم خواهران:150 سهم؟!؟ و سهم معلمین :90سهم
پس از آن هم متذکّر می شود که در نبود فرزندان و هریک از طبقات، سهام باید به بیت العدل داده شود!!
تبعیض آشکار در تقسیم ارث میان دختران و پسران بهائی :
طبق احکام ارث در کتاب " اقدس " در صفحه 8 آمده است :
" وجعلنا الدار المسکونه والالبسه المخصوصه للذریه من االذکران دون الاناث والوراث انه لهو المعطی الفیاض "
بر طبق حکم فوق الذکر خانه مسکونی ( که مهمترین و با ارزشترین ترکه است ) و لباسهای شخصی متوفی فقط به پسر ارشد !!! میرسد و دیگران مخصوصا دختران هیچ سهمی از این ارث با ارزش و حیاتی ندارند .
حال اگر پسر بزرگتر تصمیم بگیرد که خانه تصاحب شده را بفروشد و یا دیگران را از خانه خودش بیرون کند تکلیف دختران بی پناه و همسر بیوه شده بهائی بدون سر پناه چه خواهد شد ؟؟؟؟؟
اگر شخص متوفی زن باشد و ارثی از او باقی بماند تکلیف و نحوه تقسیم ارث او چگونه خواهد بود؟؟
نکات بارزی که در این تقسیم بندی >شاهکارانه در عصر اتم و اکتشافات فضائی و فنا وریهای پیشرفته به نظر می رسد چنین است: سهم پسر ارشد از دیگر فرزندان پسر و دختر بیشتر بوده و او صاحب خانه و لوازم شخصی متوفّی است. سهم برادران متوفّی از خواهران او و سهم پدرش از مادر وی بیشتر است. حتّی سهم همسر از سهم ذریه کمتر می باشد. جالب آن که معلمین متوفی هر تعداد که باشند از او ارث می برند، و اگر هر یک از ورّاث بهائی نباشد از سهم خود محروم می ماند. برای متوفّیان بدون فرزند، بایستی سهم فرزندان به بیت العدل داده شود و این برای تمام طبقات محفوظ است که هر یک که نباشند باید سهمشان به بیت العدل اعظم در حیفا پرداخت شود و به عبارت دیگر، بیت العدل هم به نوعی از >متوفی ارث می برد.حتماً این محاسبات توسط نماینده بیت العدل محاسبه می شود چرا که بایستی ببیند از این7 طبقه کدامیک زنده اند و کدام حضور ندارند و بهائی نیستند تا سهم ایشان را برای بیت العدل در حیفای اسرائیل مصادره کند!
اینک با توجه به ادّعا های پوشالی ِوحدت انسان ها و تساوی میان زن و مرد در این اندیشه، سؤالاتی به ذهن هر انسان عاقل و حق جو هجوم می آورند که: چرا میان فرزندان در سهم بردن از خانه مسکونی تبعیض وجود دارد؟ >! چرا میان زن و مرد و خواهر و برادر و معلم بهائی از غیر بهائی و...تفاوت و تبعیض جایز است؟! چرا از اول ضجیج و ناله فرزندان را شنیده نشد که دیگر تشریع نیازی به اصلاح نداشته باشد؟! چرا بهاء الله که بهائیان معتقد به خدائی او می باشند، در ادیان قبل ناله فرزندان و غیر فرزندان را نشنید و ترتیب اثر نداد؟! تشکیلات بیت العدل در اسرائیل چه جایگاهی در میان ورّاث دارد که با تصاحب این همه مال از افراد، با آن چه می کند که حتّی از پرداخت مالیات هم معاف است؟؟
چرا میرزا حسینعلی ناله و شکوائیه دختران معصوم و همسر بیوه شده را نشنید که از تبعیض آشکار در بر خورداری از ارث فریاد بر آورده اند و جوابشان تساوی حقوق رجال و نسا است ؟؟؟!!!!