میدانیم که یکی از شعارهای اساسی بهائیت، نفی تعصبات گوناگون، از جمله، تعصب وطنی است. عبدالحسین آیتی (آواره سابق) مبلغ مستبصر بهائی، در کتاب کشف الحیل (ج 3، چ 4، صص 98ـ99) تحت عنوان «من با یکی از ماءمورین خارجه» ، جریان عجیبی را نقل میکند، که ماهیت این شعار، و جانبداری استعمارگران از آن را، نیک روشن میسازد. آیتی مینویسد: هیچ فراموش نمیکنم که در ابتدای نشر کشفالحیل یکی از ماءمورین خارجه که در یک سفارتخانه محترمی سمت مترجمی داشت و فارسی خوب میدانست، مرا در شمیران ملاقات کرده، ابتدا تمجید بسیار از کشف الحیل نمود و دشنامهای لطیفی به بهاء و عبدالبهاء داد. حتی تشویق بر قیام و مبارزهام فرمود، که بیایید دست به هم داده آنها را از میان برداریم. و من این سخن را به خونسردی تلقی کرده گفتم: خودشان محو خواهند شد. ولی در پایان سخن را یدینجا کشانید که اگر بهاء بد است سخنان او که بد نیست! گفتم: از چه قبیل سخنش را پسندیدهاید؟ گفت: همین که میگوید تعصب وطنی را ترک نماید. مثلاً من در اینجا هستم، اینجا وطن من است. شما هم به فلان جا بیایید، آنجا وطن شما است. گفتم:اولاً بهاء ابداً این حرف را نزده و این از حرفهای عبدالبهاء است که به پدر خود چسبانیده، زیرا بهاء اگر هم ماءمور غیرمستقیم اجانب بوده چندان با این گونه تعالیمی که صورتاً امثال جناب عالی میپسندند آشنا نبوده، ولی عبدالبهاء اخیراً میل و رضای خارجیها را شناخته و به جعل این سخن پرداخته بود. ثانیاً خواه مبدع این سخن بهاء باشد یا عبدالبهاء، اگر این تعلیم از تعالیم حسنه است، چرا شما در مملکت خودتان آن را ترویج نمیفرمایید؟ گویا مرگ را حق میدانید ولی برای همسایه! خواست خلط مبحثی کند، گفتم: ببخشید، پیش از آنکه به غرب سفر کنم، ممکن بود این فرمایشات شما موجب اغفال و فریب من شود، چنانکه سالها شده بود و الان هم موجب اغفال جمعی بهائی بیخبر شده که روح مطلب را نمیدانند. ولی پس از آنکه بنده به غرب سفر کردم، دیدم در همان مملکتی که شما از آنجا آمدهاید اگر کسی این گونه تبلیغات کند به طوری که زمامداران شما احتمال بدهند که کمتر تأثیری خواهد بخشید و ممکن است یک عده مردم طرفدارش شده دست از وطن خواهی بردارند، بدون شبهه سرب به دهان آن مبلغ و گوینده میریزند. بلی، هر وقت مانند شما ملل و دول مقتدره، عملاً به صلح گراییدید و الغاء وطن خواهی را از مملکت خودتان شروع گردید، آن وقت میتوانید محسّنات این تعلیم را بیان نموده، دیگران را بدان تشویق نمایید. چون سخن بدینجا رسید، حال آن شخص محترم دگرگون شد و از جا جسته با تبسمی آمیخته به خشم فرمود: بسیار خوب، باز هم در ملاقات دیگر با هم صحبت خواهیم کرد، ولی آن ملاقات تا کنون که پنج سال گذشته حاصل نگشته است. در حالتی که مدتها در طلب من بود و به وسائط و وسایل عدیده مرا به چنگ آورده، آن دو سه کلمه را القا فرمود! و چون آهن سرد بود از کوبیدن آن به تکرار صرف نظر فرمود. منبع : سایت ایران سهراب
http://www.iransohrab.ir