گروه وهابیت یکی زیرشاخه های فرقه ی باطنی هامحسوب می شود .بهائیت دراصل ((بابیت ))نام داشته ومنسوب به میرزامحمدعلی شیرازی اهل ایران متولدسال1380میلادی می باشد،میرزامحمدعلی شیرازی دراصل مذهب شیعه اثنی عشریه داشته وبعدها بین مذهب اثنی عشری ومذهب اسماعیلی جمع وتلفیق می داد ،اوبه مطالعات فلسفی پرداخته واندیشه ای نوبه مردم ارائه دادوخودراسخنگوئی امام غائب ودروازه وباب رسیدن به امام زمان معرفی کردبهمین خاطرگروه عقیدتی اورا((بابیه ))نامیدند..
بعدازاینکه اندیشه های اودربین مردم قبولیت پیداکردخودراامام زمان مهدی منتظرمعرفی کرد ،سپس ادعای جدیدی کرد که الله تبارک وتعالی دراوحلول کرده وبوسیله اوخودراخودرابرمخلوقات ظاهرمیکند ،وهمچنان ادعاکردکه اوتنهاراه ظهورحضرت موسی وعیسی علیهماالسلام درآخرزمان است ،بنابداین اندیشه نوین رجعت وبازگشت حضرت موسی (ع)به زمین ودنیارامانندبازگشت حضرت عیسی (ع)مطرح کرد.
بعدازآن اعلام کرد که به روزواپسین روزقیامت وبهشت ودوزخ ایمان نداردوآنهاراقبول نداردوآنجه که ازآنهانام گرفته می شود فقط علایمی برای حیات روحانی جدیدی هستند که به انسان دست می دهد،ودراین زمینه ازمنهج وروش وعقیده ی براهمه وبودائیان تبعیت کرده وبه آن معتقدبود.
کم کم چنین ادعاکرد که اومصداق حقیقی تمام پیامبران است ،روزی که نوح به پیامبری رسیداونوح بود،روزی که موسی مبعوث شداوموسی بودوروزی که عیسی مبعوث شداوعیسی بودوروزی که محمدعلیه السلام مبعوث شداومحمدبود.
درضمن اومعتقدبودکه اوجامع تمام ادیان یهودیت ومسیحیت واسلام است ،وهیچ فرقی بین آنهاوجودندارد،سپس به انکارنبوت حضرت ختمی مرتبت محمدمصطفی علیه السلام پرداخت وبسیاری ازضروریات دین اسلام راانکارکرد،ومعتقدبه مساوات درارث بین زن ومردوغیره بود.
ایشان کتابی به نام((البیان))نوشته که معتقدبودمثل قرآن به اووحی شده است ،ودرسال1850میلادی درحالیکه بیش ازسی سال ازعمراونگذشته بود اعلام گردید.
اودووزیرداشت کهبه اومعتقدبودندوازاوپیروی می کردندیکی بنام((صبح ازل))ودیگری بنام ((بهاءالله ))که دولت ایران آنان راازایران تبعیدوجلای وطن کرده بود،اولی در((قبرص)) ودومی درشهر((ادرنه))رحل اقامت افکند،صبح ازل می خواست دعوت بابیت راآشکارکندولی کوشش اوبه جایی نرسیدوطرفداران اوروبه قلت می رفت .
ولی طرفداران بهاءالله افزون گشته تااینکه مذهب به اومنسوب شدوبنام ((بهائیت))معروف گشت وبهاءالله هم ادعای حلول الله دروجودخودرامی کردومی گفت :وجودمیرزامحمدعلی مقدمه ای برای وجوداوبوده است .
ولی جنگ ونزاع ومجادله لفظی بین طرفداران صبح ازل وبهاءشدت گرفت تااینکه دولت عثمانی بهاءالله رابه شهر((عکا))درلبنان تبعیدکردودرعکابودکه کتاب البیان خودراتالیف کردوبجای قرآن معرفی کرده وآن راکتاب ((اقدس ))می نامید.اومعتقدبودکه این کتاب براووحی شده واندیشه های خودرا((دین جدیدی می دانست که هیچ ربطی به اسلام نداشته بلکه جامع بین تمام ادیان واجناس وجهان است ،ونامه هایی که به حکام وپادشاهان می نوشت بنام ((سورا))می نامید.
بعدازآن مردم رابه کنارگذاشتن ودورانداختن تمام آداب وسنن اسلامی فرامی خوامد،وبین تمام ابنای بشرازهرقوم وملتی ورنگ وجنسی که باشندقائل به مساوات بود.
تعددازواج رامنع نموده اماعندالضروره فقط ازدواج دوزن راجایز می دانست .نمازجماعت را(بجزنمازجنازه)منسوخ کرد،فقط نمازانفرادی راجایز می دانست وروکردن به قبله راردمیکرد،وتبلیغ میکردهرجاکه بهاءالله باشدآنجاقبله است وپیروان خودرادستورمی دادکه هرجاوهرطرفی که بهاءالله باشدبه آن سونمازخوانده وسجده کنند وتمام محرماتی که دراسلام حرام هستندحلال کرده وبه این خرافات وضلالتهای خودمردم رافرامی خواندتااینکه درتاریخ 16ماه مئی سال 1892میلادی مرد،وفرزندش عباس معروف به عبدالبهاءجانشین اوشد.