حضرت موسى بن جعفر (ع) از پدرش، از پدرانش از حضرت حسین (ع) روایت میکند که آن حضرت فرمود:
«ان یهودیا من یهود الشام و احبارهم قال: لعلى فى کلام طویل: هذا آدم اسجدالله له ملائکته فهل فعل بمحمد شیئاً من هذا؟ فقال له على (ع) لقد کان کذلک ولئن اسجدالله لآدم ملائکته فان سجودهم لم یکن سجود طاعة انهم عبدو آدم من دون الله عزوجل ولکن اعترافا لادم بالفضیلة و رحمة من الله له و محمدصلى الله على وآله اعطى ما هو افضل من هذا ان الله عزوجل صلى فى جبروته والملئکة باجمعها و تعبد المؤمنون بالصلاة علیه فهذه زیادة له یا یهودى:»
فردى یهودى از یهودى هاى شام و دانشمندانشان در سخنى طولانى به على (ع) در سخنى طولانى گفت: این آدم است که خدا فرشتگانش را براى او به سجده و تواضع انداخت، آیا از این برنامه چیزى را براى محمد انجام داد، على (ع) گفت به حق همین است اما، اگر خدا فرشتگانش را براى آدم وادار به سجده کرد، بى تردید سجودشان سجود طاعت و عبادت نبود که آدم را به جاى خدا عبادت کرده باشند، این سجود اعتراف و اقرار به فضیلت آدم و رحمتى از جانب خدا براى او بود، ولى محمد را آنچه برتر از این سجده بود عطا کرد، خداى عزوجل و همه فرشتگانش در جبروت به او درود فرستادند، و مؤمنان را با صلوات بر او به عبادت فرا خواند، این است حقیقت افزونى که براى او قرار داد.
حضرت رضا (ع) در حدیثى طولانى که این جملات در آن است فرمود:
«ان الله تبارک وتعالى خلق آدم فاودعنا صلبه وامر الملائکة بالسجود له تعظیما لنا واکراما وکان سجود هم لله تعالى عبودیة ولآدم اکراماً وطاعة لکوننا فى صلبه فکیف لانکون افضل من الملائکة وقد سجد ولادم کلهم اجمعون:» «1»
خداى تبارک و تعالى آدم را آفرید و ما را در صلبش به ودیعه نهاد، و فرشتگانش را به سجده بر او فرمان داد که این سجده تعظیم و گرامى داشت نسبت به ما بود، و بى تردید سجود فرشتگان عبادتى براى خدا و براى آدم اکرام و طاعت فرشتگان از حق بود، و این همه براى این بود که ما در صلب او قرار داشتیم، پس چگونه ما برتر از فرشتگان نباشیم در حالى که همه به صورت اجتماع به آدم سجده کردند.
هشام بن سالم از حضرت صادق (ع) روایت میکند
«لما اسرى برسول الله و حضرت الصلاة اذن جبرئیل واقام الصلاة فقال: یا محمد تقدم فقال له رسول الله تقدم یا جبرئیل فقال له انا لا نتقدم على الآدمیین منذ امرنا بالسجود لآدم:»
زمانى که رسول خدا را به معراج بردند و وقت نماز رسید جبرئیل اذان و اقامه نماز گفت: و اعلام کرد: اى محمد جلو به ایست پیامبر خدا به او فرمود جبرئیل تو جلو به ایست، جبرئیل گفت: ما از زمانى که به سجود بر آدم فرمان یافتیم بر آدمیان پیشى نمى گیریم.
حضرت على ابن الحسین از پدرش از امیرالمؤمنین از پیامبرخدا روایت میکند که آن حضرت فرمود: اى بندگان خدا هنگامى که آدم نور را از صلبش درخشان و ساطع دید در آن زمانى که خدا از قلّه عرش اشباح و سایه هاى ما را به پشتش انتقال داد، او نور را دید ولى اشباح و سایهها براى وى بیان نشد که چیست؟ پرسید پروردگارا این انوار چیست؟ خطاب رسید، انوار و اشباح را از شریف ترین بقعه هاى عرشم به پشت تو انتقال دادم و به این خاطر فرشتگان را به سجده بر تو فرمان دادم چرا که تو ظرف این سایهها و اشباح بودى، آدم گفت پروردگارا اگر براى من روشن میساختى این اشباح چیست مایه دل خوشى من بود، خطاب رسید اى آدم به قلّه عرش بنگر، پس صورت انوار اشباح ما که در پشتش بود در عرش منعکس شد آن چنان که صورت انسان در آئینه صاف منعکس میگردد، پس آدم اشباح ما را دید و گفت: پروردگارا این اشباح چیست؟ خطاب رسید اى آدم این اشباح برترین مخلوقات و موجودات من است، این محمد (علیهما السلام) است و من حمید در امورم هستم، نام او را از نام خود مشتق ساختم، و این على است و من على عظیم هستم، نام او را از نام خود گرفتم، و این فاطمه است و من آفریننده آسمانها و زمینم او جداکننده دشمنانم از رحمت من است در آن روزى که حکم و قضاى من جارى میشود، و جداکننده دوستان من است از آنچه به ناحق به آن سرزنش میشدند، نام او را از نام خود مشتق نمودم، و این حسن است و این حسین و من محسن و زیبا کارم، نام هر دو را از نام خود گرفتم، اینان خوبان و ارزشمندان خلق من هستند، به وسیله آنان از مردم میگیرم و به خاطر آنان به مردم عطا میکنم، و به وسیله آنان کیفر میدهم و به خاطر آنان پاداش میبخشم، اى آدم به آنان به من متوسل باش هنگامى که گرفتارى سخت به تو میرسد، آنان را شفیعان خود به نزد من قرار ده، من به خود سوگند خوردهام سوگندى حق که به خاطر آنان امیدى را نا امید نکنم و سائلى را نرانم، به همین خاطر وقتى آدم دچار محرومیت از بهشت به خاطر نزدیک شدن به درخت شد، خدا را به وسیله آنان خواند، خدا هم توبه او را پذیرفت و او را مورد آمرزش قرار داد. از امیرالمؤمنین (ع) در معناى سجود روایت شده:
«معناه، منها خلقتنى یعنى من التراب، و رفع رأسک من السجود معناه، منها اخرجتنى، والسجدة الثانیة والیها تعیدنى ورفع رأسک من السجدة الثانیة ومنها تخرجنى تارة اخرى:»
معناى سجده این است که مرا از این خاکى که پیشانى بر آن نهادهام آفریدى و برداشتن سرت از خاک به این معناست که مرا از آن درآوردى و به صورت انسانى آراسته و با خلقتى کامل قرار دادى، و معناى سجده دوم این است که مرا با مردن به خاک باز میگردانى و سربرداشتن از سجده دوم به این معناست که دوباره مرا از آن بیرون میآورى.
و نیز از آن حضرت روایت شده:
«انى لاکره للرجل ترى جهته جلحاء لیس فیها شیى من اثر السجود:»
من بر انسان نمى پسندم که پیشانیاش صاف دیده شود و در آن هیچ نشانهاى از سجده نباشد.
و در روایتى فرموده:
«لایقرب من الله سبحانه الا کثرة السجود والرکوع:»
سبب قرب به خدا جز سجود و رکوع بسیار نیست.
از حضرت صادق (ع) روایت شده:
«ان العبد اذا اطال السجود حیث لایراه احد قال الشیطان واویلاه اطاعوا و عصیت وسجدوا وابیت:»
بنده حق چون سجده را در جائى که کسى او را نمى بیند طولانى کند شیطان میگوید: واى بر من فرزندان آدم اطاعت کردند و من عصیان ورزیدم، و سجده کردن و من امتناع نمودم.
سعید بن یسار میگوید به حضرت صادق (ع) گفتم:
«ادعوا وانا راکع او ساجد، نقال نعم ادع و انت ساجد فان اقرب مایکون العبد الى الله وهو ساجد ادع الله لدنیاک وآخرتک:»
من از پیشگاه حضرت حق مسئلت و درخواست میکنم در حالى که در رکوع یا سجودم، فرمود خوب است در حالى که در سجدهاى دعا کن زیرا نزدیک ترین حالت عبد به پیشگاه خدا در سجده بودن اوست خدا را در آن حال براى خیر دنیا و آخرتت بخوان.