حکم کسى که با تمام بدنش داخل فرج و عورت زن شود
أحمد بن محمّد صاوى از فقیهان گروه و فرقه مالکى فتوا مى دهد: اگر شخصى با تمام بدنش داخل عورت زنى بشود نزد ما نصى بر حکم ووظیفه او نیست، ولى جناب شافعى گفته است: اگر اوّل با آلتش داخل شود بر هر دو غسل واجب است و گر نه واجب نیست. (28)
و از آن بدتر تراوشات فکرى اسلام شناس سنّت پیشه دیگر است که گفته است: اگر مردى آلتش را در آلت مرد دیگرى داخل نماید بر هر دو نفر غسل واجب مى شود. (29)
حکم کسى که داخل شکم همسرش شده باشد
اگر مردى از قسمت پایین بدن همسرش داخل شکمش شود آیا غسل بر وى واجب است، یا نه؟
جواب داده اند: اگر از پاهایش داخل شده باشد غسل واجب است و اگر با سرش داخل شده باشد واجب نیست. (30)
مردی که آلتش را نصف کرده و هر کدام را داخل فرج زنی نماید !
اگر مردى آلتش را دو نیم نماید یعنى از وسط آن را با وسیله برّنده اى نصف کند سپس هر کدام را داخل فرج زنى نماید بر آن مرد غسل واجب مى شود ولى بر زنها واجب نیست. (31) همچنین در همین مصدر آمده است که اگر یکی را در قبل و دیگری را در دبر داخل کند نیز غسل بر او واجب می شود.
همجنس بازى با مملوک
ابن سهل أبیوردى شافعی که او را یکی از امامان دنیای خود از حیث علم و عمل و از بزرگان فقهاء خود می دانند, در فتوایش گفته است: اگر کسى با مملوک خودش یعنى جوان و مردى که خریده است لواط کند حدّ شرعى بر وى جارى نمى شود ولى اگر با مملوک دیگرى باشد حدّ جارى مى شود. (32)
جواز لواط !
ابن قیم جوزیه در کتاب اغاثة اللهفان 2/515 نوشته است که: یکی از علمای اهل تسنن کتابی در حلال بودن لواط به فتوای مالک نوشته است! و نیز ابن شهر آشوب نقل کرده است که جاحظ نیز کتابی دارد به نام "دارئة الحد عمن یتعاطی الغلمان" یعنی برداشته شدن حد از کسانی که با نوجوانان لواط می کنند. (مثالب النواصب ص50)
غاصب، مالک مى شود
أبو حنیفه ودیگران گفته اند: اگر کسى انگور را غصب کرد سپس آن را به کشمش تبدیل نمود شخصى که انگورش غصب شده هیچ حقّى نسبت به کشمش ندارد و غاصب مالک آن است. (33)
همچنین اگر گندم غصبى به آرد مبدّل شود و یا آهن تبدیل به شیء دیگرى شود و یا چوب غصبى تبدیل به درب براى خانه شود شخص غاصب مالک آن خواهد بود و کسى که از او غصب شده است هیچ حقّى نخواهد داشت. (34)
نبیذ پاک و خوردنش حلال !!
نویسنده و مؤلّف فتح القدیر مى گوید: با اینکه نبیذ همانند خمر سکر آور است ولى نوشیدن آن مباح است. (35)
زیرا آنچه که از خرما گرفته مى شود نامش عصاره و جوشانده خرما است نه شراب که بنا بر نظر أبو حنیفه و أبو یوسف حلال است.
ابو حنیفه و ابو یوسف نیز فتوا بر حلیت نبیذ داده اند. (36)
شریک بن عبدالله نیز گفته است که نبیذه مباح است. (37)
همچنین روایت کرده اند از علقمه که عبدالله بن مسعود نیز نبیذ می نوشید. (38)
نیم خورده سگ وخوک پاک و حلال است
اگر تا کنون شنیده بودید که این دو حیوان نجس و حرام گوشت هستند ولى بشنوید که رئیس فرقه مالکیها فتوا به پاکى و حلیّت داده است، و مى گوید: سگها و خوکها طاهر وپاک هستند و نیم خورده آنان نیز پاک و مى شود با آن وضو گرفت و آن را نوشید واگر پوزه آنان با غذا تماسّ پیدا کرد آن غذا حرام نیست و دستور به شستن ظرف غذا صرفاً از روى تعبّد است نه دلیل شرعى. (39)
خوردن کرم و حشرات
إمام مالک رهبر و پیشواى مالکیها خوردن حشرات و حیواناتى مانند کرم و سوسک و موش و سوسمار ومار و غیر آن را جایز دانسته و بر اساس آن فتوا داده است. (40)
گوشت حیواناتى که به روش غیر شرعى ذبح شده باشند حلال است
فقیه و پیشواى شافعیان فتوا به حلّیّت گوشت حیوانی می دهد که به روش غیر شرعی ذبح شده باشد و می گوید: ذکر نام خدا مستحبّ است نه واجب. و دیگران مانند: فخر رازى و پیشواى حنبلیان نیز وى را تأیید وهمراهى کرده اند. (41)
و همچنین عطاء و مجاهد و مکحول و اوزاعی و لیث فتوا داده اند که اگر حیوانی را مسیحیان برای کلیساهای خود ذبح کنند و یا با ذکر نام مسیح یا صلیب و یا با اسماء روحانیون و رهبانیون شان ذبح کنند حرام نمی باشد ! (42)
جواز رقص و آواز
با کمال تأسّف کتابهاى فقهى و روایى مدّعیان پیروى از سنّت و سیره اسلاف مطالبى را به دین و شرع در ارتباط با رقص و غنا و موسیقى نسبت داده اند که هر مسلمان با غیرت و متشرّع را شرمنده مى کند.
ماوردی از علمای بزرگ اهل سنت ابتدا حلّیّت غنا و رقص را به مردم حجاز نسبت داده سپس براى تأیید به سخن یا سخنانى از رسول اعظم صلی الله علیه و اله استناد جسته اند.
در یک حدیث جعلی می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و اله کنیزى از کنیزان حسّان ثابت را دید که آواز مى خواند فرمود: إن شاء اللّه گناه ندارد !
در روایت ساختگی دیگری از عائشه نقل می کنند که می گفت: دو کنیز از کنیزان من مشغول آواز خوانى بودند، ابوبکر وارد شد، گفت: از خانه رسول خدا صلی الله علیه و اله صداى آواز شیطان شنیده مى شود، پیامبر فرمود: ایّام عید و شادى است رهایشان کن !
و از عمر نقل شده است که گفت: آوازخوانى توشه مسافر است.
عثمان نیز دو کنیز داشت که شبها براى وى آواز مى خواندند.
مردم حجاز که معاصر با صحابه پیامبر و فقیهان بزرگ بودند فراوان از رقص زنان و آوازخوانى آنان بهره مى بردند و اگر منع شرعى داشت باید آنان را نهى مى کردند که چنین نکرده اند.
نقل شده است که عبد اللّه بن جعفر زنان آوازخوان و رقّاصه زیادى داشت، معاویه از این خبر آگاه شد، به عمرو عاص گفت: مرا نزد عبد اللّه ببر، وقتى که بر وى وارد شدند، کنیزان مشغول رقص و آوازخوانى بودند، به آنان دستور داد تا ساکت شوند. معاویه گفت: آنان را باز گردان تا آواز به خوانند، کنیزان باز گشتند و به کارشان ادامه دادند، معاویه که بر تخت نشسته بود به وجد آمده بود و پاهایش را حرکت مى داد، عمرو عاص او را از این عمل نهى کرد، معاویه گفت: رهایم کن، خداوند نیز بسیار شاد است. (43)
تغییر سنّتها به بهانه ضدّیّت باشیعه !!!
انگشتر
نویسنده کتاب هدایه که حنفى است مى نویسد: انگشتر در دست راست سنّت و مشروع است ولى چون رافضیان (شیعه) اینگونه استفاده مى کنند، ما اهل سنّت انگشتر را در دست چپ قرار مى دهیم. (44)
و اوّل کسى که این سنّت را تغییر داد و با سنّت مخالقت نمود معاویه بود. (45)
تحت الحنک
در باره شیوه و نوع بستن و استفاده عمامه دستور و سفارش وجود دارد مخصوصاً رها کردن یک طرف عمامه و شال سر (تحت الحنک)، که آیا از طرف راست قفسه سینه باشد یا چپ آن.
حافظ عراقى در بیان کیفیّت آن گفته است:
آیا رها کردن آن از طرف چپ مشروعیّت دارد آنگونه که امروز رایج است یا طرف راست که شرافت در آن است؟
پاسخ مى دهد: دلیلى که بر تعیین سمت راست باشد ندیده ام مگر حدیثى ضعیف که طبرانى نقل کرده است، و در صورت اثبات آن شاید به اینگونه باشد که از سمت راست رها شود سپس از روى قفسه سینه بگذرد و بر شانه چپ قرار گیرد همانگونه که عدّه اى چنین مى کنند، ولى چون شعار و علامتى بین شیعیان شده است باید آن را ترک کنیم تا به آنان تشبیه نشویم. (46)
ساختن قبور
غزالى و ماوردى که هر دو از فقیهان شافعى مذهب هستند گفته اند: هم سطح قرار دادن قبر مردگان دستور و سنّت شرع مقدّس است (یعنى کمى بلندتر از سطح زمین و صاف و بدون برآمدگى باشد) و چون شعار و از نشانه هاى رافضه (شیعه) قرار گرفته است ما اهل سنّت باید قبر هارا به حالت تسنیم در آوریم و بسازیم. (یعنى بر آمدگیهایى مانند کوهان شتر).
محمّد بن عبد الرحمن دمشقى مى گوید: سنّت در ساختن قبر تسطیح (هم سطح) است و از تسنیم بهتر است، شافعى نیز همین عقیده را بر گزیده است، ولى سه پیشواى دیگر اهل سنّت (أبو حنیفه، مالک وأحمد) تسنیم را اختیار کرده اند، چون تسطیح شعار شیعیان است. (47)
نماز میّت
عبد اللّه مغربى مالکى گفته است: زید با پنج تکبیر بر جنازه اى نماز خواند، و رسول خدا صلی الله علیه و اله نیز چنین مى کرد، ولى این روش اکنون ترک شده و به چهار تکبیر اکتفا مى کنند زیرا شعار شیعیان است. (48)
عاشورا و عزادارى
اسماعیل بروسوى در کتاب تفسیرش آورده است: مستحب است در روز عاشورا اعمال و کارهاى نیک مانند صدقه دادن روزه گرفتن و ذکر و یاد خدا را انجام دهید و سزاوار نیست که مؤمنان به یزید ملعون و شیعیان و خوارج شباهت پیدا کنند، یعنى نباید روز عشورا را مانند یزید عید و یا مانند شیعیان روز عزادارى و غم و اندوه قرار دهید.
هر کس در آن روز سرمه به چشمش بکشد به یزید و پیروان او شباهت یافته است اگر چه براى سرمه در آن روز دلیل و مدرک داریم ولى ترک سنّت وقتى که شعار اهل بدعت شد خود سنّت است مانند انگشتر در دست چپ قرار دادن.
و کسى که روز عاشرا یا اوّل محرّم مقتل و داستان شهادت حسین را به خواند به روافض و شیعیان اقتدا کرده است مخصوصاً اگر با حزن و اندوه همراه باشد.
و اگر خواست مقتل خوانى کند باید همراه یاد و نام دیگر صحابه باشد.
امام غزالى گفته است: حکایت و نقل مقتل حسین بر واعظ و غیر او حرام است، زیرا موجب بغض و دشمنى و سرزنش صحابه که اعلام و بزرگان دین هستند مى شود و آنچه بین آنان از اختلافات و قتل و اسارت پیش آمده است باید توجیهى صحیح براى آن بیان شود چون امکان دارد این حوادث به جهت اشتباه در اجتهاد باشد نه براى طلب ریاست و دنیا پرستى!!!!!. (49)