وقتی اسم عروس رو می شنوی یاد چی می افتی؟ تا حالا به این فکر کردی که چرا این کلمه این قدر توی ذهن آدم ایجاد آرامش می کنه و چرا این قدر زیبایی از سر و روی این چهار حرف به هم چسبیده می باره؟
من وقتی کلمه عروس رو می شنوم یاد یک لباس سفید توی تن یک دختر زیبای زیباتر شده با یک دسته گل سفید همرنگ لباس که هاله ای از برگهای تر و تازه اون رو در برگرفته و توی دست عروس می رقصه می افتم و این تصاویر ذهنی زیبا چنان آرامش و حس لطیفی در من ایجاد می کنه که چندان هم قابل وصف نیست.
نکته جالبتر در مورد این کلمه اعجاب آور اینه که لااقل در قند فارسی هر چیزی یا هر کسی رو که می خوان به زیبایی وصف کنن بهش لقب عروس می دن. می خواد اون چیز یک ماشین مدل بالا باشه یا هر چیز دیگه ای که توی نوع خودش بی نظیر یا کم نظیره. حتی می تونه یک کشور منحصر به فرد و کم نظیر به لحاظ ویژگی های جغرافیایی و تاریخی و تمدنی و... باشه.
حدس می زنم که تو هم با من هم عقیده باشی و مثل من فکر کنی. البته بهتره بگم که شک ندارم و مطمئنم که تو هم مثل من فکر می کنی. بعضی کلمات هستن که حس مشترکی رو در درون آدم ها ایجاد می کنن. تازه بعضی کلمات هستن که همه انسان های روی کره زمین نسبت به اون ها حس مشترک دارن و احساسات آدم ها نسبت به اون کلمات احساسات جهانی و فراملی است.
بی تردید عروس هم جزو این کلماته و همه آدم ها با شنیدن کلمه عروس یاد زیباترین زیبایی ها می افتن و بهتره بگم که یاد بهشت می افتن. گویا هر عروس در لباس سفید و زیبای عروسی تکه ای از بهشته که در سفر فرشته ها به زمین روی زمین جامونده.
اما من عروسی رو می شناسم که سالهاست جز آتش و خون چیزی به خود ندیده و هر بار که فرزندی به دنیا آورده اجل یکراست بالای سر بچه اش رسیده و اون رو غرق در خون کرده و به این عروس زیبا محاله که اجازه بده بزرگ شدن و قد کشیدن فرزندانش رو ببینه.
نمی دونم تونستی بشناسیش یانه؟! هر چند که زیاد هم فرقی نمی کنه. این عروس سالهاست که فراموش شده و لباس سفید و زیباش که پر از شکوفه های زیتون بوده سالهاست که پاره پاره شده.
درست فهمیدی! من از عروس خاورمیانه حرف می زنم. همون که چند وقتیه دوباره توی صفحه رنگی تلویزیون هامون صورت رنگ پریده اش رو که دیگه نشانی از بزک شب عروسی ندارهُ نشونمون می دن و ما هم وهم ورمون می داره که به یادش هستیم و فراموشش نکردیم!
راستی تا حالا هیچ عروسی رو دیدی که دامادش رو بکشن و ریخته شدن خون دامادش رو جلوی چشمانش ببینه؟!
فکر می کنی هیچ عروسی حاضر باشه قاتل دامادش رو که به زور می خواد اون رو به عقد خودش دربیاره با کمال میل بپذیره؟!