خطاب قرآن مجید به یهود تحت عنوان «بنىاسرائیل» احتمالًا براى این است که این قوم دشمن دین و دشمن بشریت به یاد یعقوب آن انسان موحد و خالص و عابد و هدایتگر و پدران با کرامتش اسحاق و ابراهیم افتند، باشد که این یادآورى آنان را از خواب غفلت بیدار و راه و روش و فرهنگ آن مشعلهاى هدایت و اسوههاى فضیلت و کرامت را تحقق دهند و از ستم و نقض پیمان و افساد و فساد دست بردارند و جهان را از شر اعمال و اخلاق خود نجات دهند، یا مُهر خزى دنیا و آخرت، رسوائى و ننگ ابدى و عذاب دائم قیامت را بر پیشانى وجود خود ثبت نمایند.
این خطاب نشانى روشن و علامتى مهم از رحمت و لطف و محبت حضرت حق به گناهکاران و ستمپیشهگان است تا شاید با توجه به این حقیقت که در توبه به روى آنان باز است و مهلت جبران گذشته در اختیار است از ظلم و ستم و جنایت و افساد و فساد دست بردارند و تبدیل به انسانهائى شریف و با کرامت و منبع خیر و درستکار گردند و دنیائى سرشار از امنیت و آسایش و سلامت به دست آرند و به آخرتى آباد و به تعبیر قرآن مجید به عیش راضیه برسند.
راستى با این خطاب عاطفى و کلامى که چون چشمه جوشان از سراسرش محبت و رحمت مىجوشد چه فرصت گرانبهایى در اختیار یهود است که در فرهنگ فکرى و عملى و اخلاقى خود و برخوردشان با مردم تجدید نظر کرده و همانند بعضى از همنوعانشان که در عصر موسى و زمان ظهور اسلام و پس از ظهور اسلام به طورى جدى متدین به دین خدا گشته و به مقاماتى بلند از عبادت و انسانیت و کرامت رسیدند به فرهنگ اصیل حق که از روز بعثت پیامبر اسلام تا ساعت برپا شدن قیامت تجلى در قرآن و فرهنگ اهلبیت دارد روى آورده و خود را از استحقاق ذلت و مسکنت و خوارى دنیا و آخرت برهانند و با دیگر ملتها هم چون برادر زندگى کرده و از مواهب حق در دنیا و آخرت بهرهمند شوند و به همه دشمنىها و بدبینىها که همه جهانیان نسبت به آنان دارند خاتمه دهند.