سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش با عمل همراه است . پس هر که دانست عمل کرد و هر که عمل کرد دانست و دانش، به عمل فرا می خواند، پس اگر او را اجابت کرد چه بهتر و گرنه از او جدا و دورمی شود [امام صادق علیه السلام]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» اوّل و آخر بودن خدا

هُوَ الْأوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظاهِرُ و الْباطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَىْ‏ءٍ عَلیمٌ» «1»

اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به همه چیز داناست.

لفظ اوّل و آخر در این دعاى عظیم که همچون دریایى موّاج است، از قرآن مجید گرفته شده است.

قرآن مجید که هر آیه‏اش، ظاهرى و باطنى دارد و هر بطنى داراى هفت بطن دیگر است‏ «2» با تمام معانى و حقایق و مفاهیم آسمانى و ملکوتیش بر خزانه بى نمونه حضرت حقّ، یعنى قلب پاک و دریاى بى ساحل دلِ پیامبر تجلّى کرد و به همان صورت و سیرت به دوازده امام معصوم: منتقل شد که در این زمینه در دعاى چهل و دوم «صحیفه سجادیه» به خواست حضرت دوست شرحى خواهد آمد.

ائمّه طاهرین علیهم السلام که جامع علوم الهى اوّلین و آخرین و واجد تمام کمالات انسانى و هر یک دریایى موّاج از علوم ملکوتى و ملکى بودند، با دعاها و روایات و اخلاق و اعمال و اطوار قدسیّه خود به شرح و تفسیر آیات کتاب برخاستند و مدرسه‏اى کامل و جامع که در هر عصرى پاسخگوى نیازهاى دنیایى و آخرتى مردم باشد، از خود بجاى گذاشتند.

در سوره مبارکه حدید که مفاهیم آیاتش اعجاب‏انگیز و تکمیل کننده نفس، روشنگر قلب و جلا دهنده روح و آباد کننده دنیا و آخرت انسان است، مى‏خوانیم:

هُوَ الْأوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ و الْباطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَىْ‏ءٍ عَلیمٌ» «3»

اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به همه چیز داناست.

در توضیح کلمه اوّل و آخر، نتیجه و محصولى از آیات قرآن و دعاها و روایات و مباحث ارزنده حکماى بزرگ الهى و بیداران راه حقّ و عاشقان حضرت محبوب را در اختیار مى‏گذارم، باشد که از این رهگذر بر نور معرفت ما و روشنى قلب و جانمان اضافه شود.

قبلًا باید دو مسأله زمان و مکان را در توجّه به جناب او، از ذهن پاک خود خالى کنید؛ زیرا:

زمان، پدیده‏اى است که همراه با اوّلین مخلوق ظهور کرده و چیزى جز حرکت قوّه به فعل و تبدیل واقعیّتى به واقعیّت برتر و امتدادى که داراى غایت و نهایت است نیست و این حرکت و امتداد، در پیشگاه حضرت او راه نداشته و ندارد.

و مکان عبارت است از جا و ظرف که تمام عناصر در آن جاى گرفته یا از آن جا به جا مى‏شوند. و این دو کلمه مبارکه از این دو حیثیّت خارج است؛ زیرا مفهوم هر دو بالاتر و برتر و جداى از هر چیزى است.

اوّل و آخر همانند ظاهر و باطن و همانند تمام اسما و صفات، دلالت بر ذات دارند؛ ذاتى که مستجمع جمیع صفات کمال است و در حقیقت صفاتى که عین‏ ذات است؛ چرا که در آن جا ذات همراه با صفات نیست؛ صفت همان ذات و ذات همان صفت است. این همه سخن براى باز شدن گل معرفت و نزدیک کردن حقیقت به ذهن است که گفته‏اند: «که در وحدت، دوئى عین ضلال است.»

وصف هر شیئى غیر از وصف دیگر اوست، مثلًا صفت علم در عالم یا صفت قدرت یا عدالت یا کرامت در همان شخص با یکدیگر متفاوت است، امّا در آن پیشگاه مبارک، جز وحدت حقّه حقیقیه چیز دیگرى نیست، به قول بزرگ‏ترین عارف خانه خلقت بعد از پیامبر صلى الله علیه و آله، یعنى على علیه السلام:

وَکَمالُ الْإخلاصِ لَهُ نَفْىُ الصِّفاتِ عَنْهُ. «4»

و کمال اخلاص براى او منفى دانستن صفاتِ زاید بر ذات از اوست.

و به عبارت فارسى: صفات حضرت او همانند صفات موجودات که با موصوف خود ترکّب دارند نیست که صفت چیزى و موصوف چیز دیگر باشد. ذات او اوّل است، آخر است، علیم و حکیم و سمیع و بصیر و شاهد و خالق و رازق و ... است و این همه همان حقیقت حقّه واحد است.

«نفى الصفات عنه» به این معنى است که: آن ذات مقدّس را چیزى و صفاتش را چیز دیگر ندانید که آن جا ترکیبى از موصوف و صفت نیست، بلکه ذات بسیط و هستى بى قید و شرط و نور بى نهایت در بى نهایت است و هر وصفى خود اوست نه صفتى عارض بر ذات.

اوّل است نه اوّلى که ما فرض مى‏کنیم، آخر است نه آخرى که ما تصوّر مى‏نماییم. این اوّلیّت و آخریّت هیچ ارتباطى به زمان و مکان و سایر مسائل و برنامه‏هایى که در رابطه با موجودات است ندارد.

اوّل است، یعنى مبدأ تمام آثار ظاهرى و باطنى است. و آخر است، یعنى مرجع‏ و منتهاى همه آثار ظاهرى و باطنى است، در حالى که اوّلى است ازلى و آخرى است سرمدى؛ نه اوّلى که مسبوق به مبدئى باشد و نه آخرى که متّصل به پایانى!

به قول حضرت صادق علیه السلام در جواب کسى که معناى آیه شریفه‏ هُوَ الْأوَّلُ والْآخِرُ» «5» را از آن منبع فیض پرسید:

الأوَّلُ لا عَنْ أوَّلٍ قَبْلَهُ، وَلا عَنْ بَدْءٍ سَبَقَهُ و آخِرٌ لا عَنْ نِهایَةٍ کَما یُعْقَلُ مِنْ صِفاتِ الْمَخْلُوقینَ، وَلکِنْ قدیمٌ أوَّلٌ و آخِرٌ لَمْ یَزَلْ و لایَزالُ بِلا بَدْءٍ وَلا نِهایَةٍ، لا یَقَعُ عَلَیْهِ الْحُدُوثُ، و لایَحُولُ مِنْ حالٍ إلى حالٍ، خالِقُ کُلِّ شَىْ‏ءٍ. «6»

اوّل است نه از اوّلى قبل از خود ونه از مبتدایى پیش از وجودش و آخر است نه از منتهایى، چنانکه درباره مخلوفات فرض مى‏شود، بدون مبدأ و منتها ازلًا و ابداً اوّل و آخر است، جایى براى حوادث و تحوّل از حالى به حالى در آن جا نیست؛ وجود مقدّسش آفریننده هر چیزى است.

رسول الهى به پیشگاهش عرضه مى‏داشت:

اللّهُمَّ أنْتَ الْأوَّلُ فَلَیْسَ قَبْلَکَ شَىْ‏ءٌ، وَأنْتَ الْآخِرُ فَلَیْسَ بَعْدَکَ شَىْ‏ءٌ. «7»

بار پروردگارا! تو اوّلى هستى که قبل از تو چیزى نیست و آخرى هستى که بعد از تو چیزى وجود ندارد.

مولاى عارفان و مؤمنان فرمود:

لَیْسَ لِاوَّلِیَّتِهِ ابْتِداءٌ وَلا لِأزَلِیَّتِهِ انْقِضاءٌ، هُوَ الْأوَّلُ لَمْ یَزَلْ، وَالْباقى بِلإ؛ أجَلٍ. «8»

براى اوّلیت آن ذات مقدّس ابتدایى نیست و براى ازلیّت آن جناب پایانى نمى‏باشد، اوّلى است که همواره بوده و وجودى دائمى است که انتها ندارد.

امام مجتبى علیه السلام مى‏فرماید:

الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى لَمْ یَکُنْ لَهُ أوَّلٌ مَعْلُومٌ، وَلا آخِرٌ مُتَناهٍ. «9»

سپاس آن ذاتى را که سرآغاز معلومى ندارد و وجودى را که براى او پایانى نیست. [بوده و خواهد بود].

عاشقان گر به دل از دوست غبارى دارند

 

گریه روز نما در شب تارى دارند

آب حیوان ببر اى خضر که ارباب نیاز

 

چشم امّید به فتراک سوارى دارند

ره ارباب محبّت به فنا نزدیک است‏

 

سوزنى در کف و در پا دو سه خارى دارند

جان حقیر است مبر نام نثار اى محرم‏

 

تو همین گوى که احباب، نثارى دارند

     

بنده خلوتیان دل خاکم کایشان‏

 

به شهیدان غمت قرب جوارى دارند

هر که را مى‏نگرم سوخته یا مى‏سوزد

 

شمع و پروانه از این بزم کنارى دارند

عرفى‏ از صیدگه اهل نظر دور مشو

 

که گهى گوشه چشمى به شکارى دارند

     

(عرفى شیرازى)

 

توحید در نهج البلاغه‏

امام على علیه السلام در خطبه اوّل «نهج البلاغه» مى‏فرماید:

اوَّلَ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ، وَ کَمالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدیقُ بِهِ، وَ کَمالُ التَّصْدیقِ بِهِ تَوْحیدُهُ، وَ کَمالُ تَوْحیدِهِ الْاخْلاصُ لَهُ، وَ کَمالُ الْاخْلاصِ لَهُ نَفْىُ الصِّفاتِ‏ عَنْهُ، لِشَهادَةِ کُلِّ صِفَةٍ انَّها غَیْرُ الْمَوصُوفِ، وَ شَهادَةِ کُلِّ مَوْصُوفٍ انَّهُ غَیْرُ الصِّفَةِ. فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ، وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنّاهُ، وَ مَنْ ثَنّاهُ فَقَدْ جَزَّاهُ، وَ مَنْ جَزَّاهُ فَقَدْ جَهِلَهُ، وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ اشارَ الَیْهِ، وَ مَنْ اشارَ الَیْهِ فَقَدْ حَدَّهُ، وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ.

آغاز دین شناخت اوست و کمال شناختنش باور کردن او و نهایت از باور کردنش یگانه دانستن او و غایت یگانه دانستنش اخلاص به او و حدّ اعلاى اخلاص به او نفى صفات (زاید بر ذات) از اوست، چه این که هر صفتى گواه این است که غیر موصوف است و هر موصوفى شاهد بر این است که غیر صفت است. پس هر کس خداى سبحان را با صفتى وصف کند او را با قرینى پیوند داده و هر که او را با قرینى پیوند دهد دوتایش انگاشته و هر که دوتایش انگارد داراى اجزایش دانسته و هر که او را داراى اجزاء بداند حقیقت او را نفهمیده و هر که حقیقت او را نفهمید برایش جهت اشاره پنداشته و هر که براى او جهت اشاره پندارد محدودش به حساب آورده و هر که محدودش بداند چون معدود به شماره‏اش آورده.

من تصوّر نمى‏کنم که درک و فهم علمِ باطن که در رأس آن توحید و خداشناسى است بدون مقدّمات لازم چنانکه به دورنمایى از آن در سطور قبل اشاره رفت میسّر باشد. رسیدن به حقایق الهیّه، به خصوص فهمیدن عمق مفاهیم و معانى بلند ملکوتى و از همه مهم‏تر صفات و اسماى حضرت محبوب، لازمه‏اش آراسته شدن به مسائل و برنامه هایى است که سالکان این طریق در کتب و مقالات خود بیان کرده‏اند که این حقایق چشیدنى است و هر کس لذّت آن را بیابد از خود فانى مى‏شود و به بقاى دوست اتّصال پیدا مى‏کند و تا موانع و حجب از قلب و جان برداشته نشود و انسان با چشم دل به مشاهده جمال نایل نگردد، به آنچه و به آن که باید برسد، نمى‏رسد.

بسیارى از مردم دنیا را مى‏بینید که دل به زخارف دنیا خوش کرده و جز شکم و شهوت و سرازیر و سر بالا رفتن و تمام وقت را صرف خانه و مغازه و مال و ثروت و خوردن و خوابیدن و شهوت‏رانى کردن، اهتمام و کارى ندارند و این عمر گرانمایه را با برنامه‏هایى معامله مى‏کنند که سودى چشمگیر براى آنها ندارد، و اگر داشته باشد باید به وقت مردن بگذارند و بروند؛ یا دنبال حقیقت نمى‏روند، یا اگر بروند چون حقیقت را نمى‏چشند و از آن لذّت نمى‏برند، خسته مى‏شوند و به سرعت آن را رها کرده، به کارهاى مادّى باز مى‏گردند. این همه نیست مگر بر اثر حجاب‏هاى خطرناکى که از امور محرّمه، چه مالى و چه اخلاقى و چه عملى، چهره قلب و باطن و جانشان را پوشانده و این معنى نه تنها در مردم عادى به چشم مى‏خورد، بلکه بعضى از طالبان علم و دانشجویان حوزه‏هاى علمیّه هم به آن حجاب‏ها دچارند. به همین خاطر مى‏بینید که این گونه مردم به جایى نرسیدند و چون به مال و مسند و مقام دست یافتند ثروتمندشان قارون و حاکمشان فرعون، و عالم و فقیهشان بلعم باعورا شد.

عارف نامدار، ملّا مهدى نراقى، خطاب به ارواح و قلوبى که از چشیدن لذّت حقایق بازمانده‏اند، مى‏گوید:

چرا آخر اى مرغ قدسى مکان‏

 

جدا ماندى از مجمع قدسیان‏

چرا مانده‏اى دور از اصل خویش‏

 

چرا نیستى طالب وصل خویش‏

چرا آخر اى بلبل خوش نوا

 

به زاغان شدى همسر و هم صدا

غریب از دیار حقیقت شدى‏

 

گرفتار دام طبیعت شدى‏

به قید طبیعت شدى پاى بست‏

 

فراموش کردى تو عهد الست‏

نبودى تو آن شاهباز جهان‏

 

که در اوج وحدت بُدت آشیان‏

     

نبودى تو آن طایر لا مکان‏

 

که در صُقْع‏ «10»، لاهوت بودت مکان‏

تو را بود پرواز در اوج عرش‏

 

مقیّد چرایى به زندان فرش‏

     

(ملامهدى نراقى)

 

علم باطن‏

ملا نعیما طالقانى که از فلاسفه بزرگ اسلام است، در اواخر کتاب پرقیمت «اصل الاصول» مى‏گوید:

«تحصیل دانشِ باطن بر اساس استعداد هر مکلّف و طاقتش، واجب عینى است.

دانشِ باطن، محض آراسته شدن درون به فضایل و پیراسته شدنش از رذایل است. البتّه مقدّمه این حرکت باطنى، نورانیّت ظاهر به آداب و رسوم و اصول و فروع شریعت و پاک بودن تمام اعضا و حرکات و افعال انسان از محرّمات شرعیّه است».

مبنا و ریشه این دانش، تحصیل اخلاق و فضایل و ملکاتى است که از اخبار و احادیث امامان معصوم و روش و سیره آنان استفاده مى‏شود. گر چه عقل در تحصیل و حصول معارف و عمل و کوشش، و به عبارت دیگر: حکمت عملیّه مدخلیّت دارد، ولى راه عقل راه تمام و برنامه جامع نیست؛ براى رشد و کمال و رسیدن به واقعیّات علمیّه و عملیّه باید عقل را با چراغ وجود اهل بیت عصمت:

نور و حرارت داد که در آن منابع الهیّه در هیچ زمینه‏اى هیچ گونه خطا و اشتباهى نیست و در این جهت لازم است به باب ایمان و کفر کتاب با عظمت «کافى» مراجعه‏ کرد که در آن جا ائمّه طاهرین علیهم السلام هر چه خیر مى‏باشد از هر چه شرّ است باز شناسانده‏اند.

مبنا و ریشه دیگر این علم، بر ریاضت‏هاى قانونى و خلوت شب و سحر و مجاهدات شرعیّه استوار است.

با این شرایط که نتیجه و ثمره‏اش پاکى باطن و ظاهر است، براى عارف سالک در سبیل حقّ، ترقّى به معارج ملأ اعلى و رهایى از مدارج ادنى حاصل مى‏شود. در چنینن وضعى است که سالک آگاه، انس با معنویّت و قرب به مقرّبان پیدا مى‏کند؛ اراده و همّتش از زینت حیات دنیا به عالم ملکوت رخ مى‏کشد و عقلش به جاى مصرف شدن در زخارف مادى به گرفتن فیوضات اخروى برمى‏خیزد.

خواسته‏هایش از اتّصال به علایق پست، قطع مى‏گردد و خاطرش از تعلّق به امور دنیویّه آسوده مى‏شود.

حالات دنیایى و مادّى حواسّ و قوایش ضعیف و براى گرفتن فیوضات ربّانیّه قوى مى‏گردد.

با ریاضت و مجاهدت، شرّ نفس امّاره‏اى که او را به سوى خیالات واهیه مى‏کشید از سر او برداشته مى‏شود، تمام همّتش متوجّه عالم قدس و تمام شراشر وجود به جهان روح و انس متوجّه مى‏گردد.

با خضوع و زارى، از حضرت ذوالجود و الفضل و واهب متعال درخواست مى‏کند که تمام درهاى رحمت را به روى دلش باز کند و قلب و سینه‏اش را به نور هدایت خاصّ که حضرتش به عنوان مزد ریاضت و جهاد وعده داده، روشن نماید، تا به مشاهده اسرار ملکوت و آثار جبروت نایل آید و در باطنش حقایق عینیّه و دقایق فیضیّه به صورت کشف و شهود تجلّى نماید.

چون بعد از آن مقدّمات به این کشف پر فیض برسد، از عنایت و رحمت او به مقام انکشاف قوّه عاقله و سپس کشف قلبى، و آنگاه کشف روحى واصل شود». «11» و در این مقام است که آراسته به مفاهیم اسما و صفات حضرت محبوب شده و به درک لذّت آن حقایق رسیده و با چشم دل به تماشاى جمال موفّق شده است. در این وقت است که قرآن و روایات و معارف را آن چنانکه باید مى‏فهمد و مصادیق آیات و روایات و معارف را آن طور که باید مى‏بیند و به عین الیقینى که مطلوب همه عاشقان و عارفان بوده، مى‏رسد.

در آخر این مقال دست نیاز به درگاه بى نیاز برداشته و به پیشگاه مقدّسش مناجات عرفى را زمزمه مى‏کنم:

اى تو به آمرزش و آلوده ما

 

وى تو به غم خوارى و آسوده ما

رحمت تو کعبه طاعت نواز

 

عدل تو مشّاطه عصیان طراز

لطف تو دلّالِ متاع گناه‏

 

حلم تو بنشانده غضب را پناه‏

منفعلیم از عمل ناسزا

 

گر همه نیک است بپوشان ز ما

عرفى‏ از این نغمه زنى شرم دار

 

عهد طلب بشکن و دل گرم‏دار

مصلحت کار چه دانیم ما

 

بذر تمنّا چه فشانیم ما

     

(عرفى شیرازى)

 [ «2» الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ و عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ‏]

دیده بینندگان از دیدنش ناتوان، و گمان وصف کنندگان از ستودنش عاجز است.

 

دیده قاصر و فهم عاجز

مى‏دانیم که رؤیت، رو به رو شدن چشم با شى‏ء است، آنهم با شرایطى معیّن.

آنچه قابل رؤیت است، جسم و عنصر محدود به زمان و مکان و آراسته به دیگر شرایط مادّى است. در صورت فقد شرایط، مشروط هم که عبارت از رؤیت باشد ازدایره تحقّق بیرون خواهد بود.

از طرفى این معنا بر همه کس روشن است که اعضا و جوارح ما در افعال و حرکات، مقیّد به قیود و محدود به حدودند. قدرت بدن یا قوّت روح یا مسأله زبان ویا نیروى شنوایى و یا بینایى و نیز قوّت فکر و قدرت عقل، همه و همه محدود و داراى اندازه معیّن و خلاصه داراى آغاز و انجام و عرصه خاصّى است.

از جهتى قدرت چشم و رؤیت آن بسیار محدود است، تا جایى که مى‏دانیم اکثر مخلوقات، حتّى بعضى از آنها که مادّى هستند از دسترس رؤیت و تماشاى او خارجند.

نفس، روح، جنّ، ملائکه، هوا، درد، نترون، الکترون، انواعى از میکرب‏ها و ویروس‏ها و ... در عین این که موجودند و عقلاى تاریخ به وجود آنها یقین دارند، قابل رؤیت نیستند.

و از جهتى حضرت حقّ که شبیه چیزى در این دار وجود نیست و وجود مقدّسش در ذات و اسما و صفات بى نهایت در بى‏نهایت است، ما فوق همه چیز و خارج از شرایط رؤیت است.

بنابراین چشم از هر جهت محدود و وجود محبوب از هر حیث نامحدود، پس رؤیت او با دیده سر تا ابد غیر میسور است.

به چند روایت مهم در این زمینه دقّت کنید:

عاصم بن حمید مى‏گوید:

نظر حضرت صادق علیه السلام را درباره طایفه‏اى از اهل سنّت که قائل به رؤیت حضرت او، حدّاقل در فرداى قیامتند خواستم، حضرت فرمود:

خورشید (که حرارت خارجى اش تقریباً بیست میلیون درجه است و پاره‏اى از شعله هایش تا شانزده هزار کیلومتر ارتفاع دارد) جزئى از هفتاد جزء نور کرسى است و کرسى جزئى از هفتاد جزء نور عرش است و عرش جزئى از هفتاد جزء نور حجاب است و حجاب جزئى از هفتاد جزء نور پرده است؛ اگر این طایفه در گفتار خود راستگویند، بگو یک بار دیده خود را در حالى که ابر نباشد، از نور خورشید پر کنند!! «12» عبداللَّه بن سنان از امام صادق علیه السلام روایت مى‏کند:

خداوند، بزرگ و بلند مرتبه است؛ بندگان از وصفش عاجزند و راه به کنه عظمتش ندارند. دیده‏ها او را درک نمى‏کنند، ولى حضرت او مدرک دیده‏هاست. جنابش لطیف و خبیر است. به کیفیّت و مکان و زمان وصف نمى‏شود. چگونه به مسأله کیفیّت وصفش کنم که کیفیّت را او لباسى هستى‏ پوشاند تا کیفیّت شد؛ کیف را به آنچه او کیفیّت داد شناختم! یا چگونه به محل توصیفش کنم و حال این که او خالق محلّ است تا محل، محل شد و من محل را به محلّیّت دادن او شناختم! یا به چه صورت حضرتش را به جهت وصف نمایم و به حیثیّت تعریف کنم، در حالى که حیث را او حیثیّت داد و من با حیثیّت بخشى به حیث از جانب او حیث را شناختم! او داخل هر مکان است و خارج از هر چیزى؛ دیده‏ها از دیدنش عاجزند و او دیده‏ها را مى‏بیند؛ خدایى جز او نیست که او علىّ و عظیم است و لطیف و خبیر. «13»

 

پی نوشت ها:

 

(1)- حدید (57): 3.

(2)- عوالى اللآلى: 4/ 107، حدیث 159؛ إنَّ لِلْقُرآنِ ظَهْراً وَ بَطْناً وَ لِبَطْنِهِ بَطْنٌ إِلى‏ سَبْعَةِ أَبطُنٍ.

(3)- حدید (57): 3.

(4)- نهج البلاغه: خطبه 1.

(5)- حدید (57): 3.

(6)- بحار الأنوار: 4/ 182، باب 2، حدیث 8؛ معانى الأخبار: 12، حدیث 1.

(7)- بحار الأنوار: 90/ 317، باب 17؛ مکارم الأخلاق: 308.

(8)- نهج البلاغه: خطبه 162؛ بحار الأنوار: 74/ 308، باب 14، حدیث 11.

(9)- بحار الأنوار: 4/ 289، باب 4، حدیث 20؛ التوحید، شیخ صدوق: 45، باب 2، حدیث 5.

(10)- صُقع: کرانه، گوشه، کناره.

(11)- اصل الاصول: 175- 176.

(12)- التوحید، شیخ صدوق: 108، حدیث 3.

(13)- الکافى: 1/ 103، حدیث 12؛ التوحید، شیخ صدوق: 115، حدیث 14.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( چهارشنبه 90/11/26 :: ساعت 5:17 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 194
>> بازدید دیروز: 185
>> مجموع بازدیدها: 1363986
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب