در مسئله رزق و روزى حیوانات جاى بحث نیست، چرا که آنها از دایره تکالیف شرعیه بیرونند، امّا در ارتباط با انسان که مکلّف به تکالیف الهیّه است و در برابر حلال و حرام حضرت حقّ مسؤول است و وظیفه دارد به توسط فعّالیّت مشروع، آنچه براى او حلال و طیّب مقرّر شده به دست آورد و از حرامى که اصلًا روزى او نشده بپرهیزد، جاى بحث مفصّل و مشروحى است.
بر اساس آیات صریح قرآن، پذیرش سلطه ستمکاران و طاغوت و طاغوتیان حرام است و قبول کننده ظلم و ستم، شریک ظالم و خائن مىباشد.
خداوند بزرگ براى همه انسانها در سفره طبیعت حقّ قرار داده:
حقّ خوراک، حقّ مسکن، حقّ پوشاک و حقّ هر بهره مشروعى که انسان نیازمند به آن است؛ به هیچ عنوان معنا ندارد گروهى به عنوان حاکم بر دیگران از تمام مواهب طبیعى به هر صورت که بخواهند استفاده کنند و استفاده ایشان به قیمت
محرومیّت اکثریّت مردم جهان باشد، این مردمند که وظیفه واجب دارند بر ستمکاران نابکار و خائنان پلید و حاکمان زورگو در شرق و غرب عالم بتازند و آنان را سر جاى خود بنشانند، تا سفره گسترده روزى از چنگ آنان درآید و همگان در سایه جهاد مثبت و فعّالیّت مشروع بتوانند از آن استفاده کنند.
اگر کسى به وضع مستکبران و زورگویان و محرومیّت مستضعفان و اکثریّت مردم جهان بنگرد و بگوید خدا این طور خواسته، بدون شکّ برخلاف صریح قرآن و عقل و منطق و حکمت و برهان نظر داده و به حضرت حق تهمت زده و قضاوتى شیطانى و نابجا از خود بروز داده است.
وسعت و تنگى رزق مسئله دیگرى است و حکومت جبّاران و طاغیان و بهره آزاد آنان از سفره طبیعت، مسئله دیگر.
حکومت سلطه گران و ستم پیشگان و اسراف کارى آنان در امور مادّى، دردى است که باید با هجوم محرومان جهان بر آنان، علاج شود.
این سگان هار و گرگان دهان باز، باید از سر این سفره کنار زده شوند و جهان و جهانیان از شرّ آنان راحت شوند، تا آنان که در محرومیّت جان مىسپارند به حقوق حقّه خود برسند.
وسعت رزق از جانب حقّ براى هر کس از طریق عنایت و لطف و فضل مقرّر گردد و از حلال خالص معیّن مىشود، آنهم نه براى این که دارنده وسعت به مال اندوزى و جمع آورى و تکاثر بپردازد.
تنگى رزق نه به معناى محرومیّت کسى است که دچار محدودیّت است و بر اوست که براى علاج تنگى روزى دست پیش دیگران دراز کند و شخصیّت عالى انسانى خویش را با مالى که دست دیگران است معامله نماید، بلکه وسعت و کاستى بر اساس مصلحت جهانیان است و براى هر دو طرف جنبه امتحان و آزمایش دارد و اگر این گونه نباشد چرخ حیات و کارگاه زندگى آن طورى که باید، نخواهد گشت.
آن کس که داراى وسعت مىشود، باید اضافه درآمد خود را در راه نیازهاى جامعه مصرف کند و از این که وسعت در رزق، سبب مستى و بى خبرى او شود بپرهیزد و آن که داراى تنگى رزق است باید قناعت پیشه کند و براى رفع محدودیّت از دست زدن به گناه و معصیت خوددارى نماید که وسعت و تنگى براى انسان همیشگى نیست، بلکه هر کدام را دوره و زمانى است که آن دوره و زمان، کلاس امتحان حقّ و محض مصلحت حیات انسان است و به قول قرآن مجید: مال و اموال و زر و زیور دنیا و ملک و حکومت یک جا مستقرّ نیست، بلکه در حال گردش و در عرصه دست به دست شدن است. «1» بنابراین وسعت و گشایشى که براى مستکبران و زورگویان و طاغوتیان است، وسعت و گشایشى است که از طریق ظلم و زور و جبر و عنف و جنایت و خیانت و ستم و ستمکارى و خوردن خون مظلومان و غارت حقّ محرومان به دست آمده و ربطى به حضرت حقّ ندارد که حقّ تعالى فراهم آوردن چنین وسعتى را حرام مىداند و در روز قیامت و در دادگاه عدل تا آخرین درهم و دینار این گونه ثروت و مال را به حساب ستمکاران خواهد گذاشت، آنهم حساب سختى که دنبال آن عذاب و شکنجه ابدى است. و محرومیّت محرومان جهان که در ثروتمندترین سرزمینها زندگى مىکنند و زیر پا و کنار دست آنان، معادنى سرشار از عناصر قیمتى و طلا و نفت است نیز به حساب حضرت حقّ نیست که خداوند چنین محرومیّتهاى عارضى را که محصول حکومت قلدران و سکوت محرومان است، رضایت ندارد.
رزق و روزى در قرآن مجید
در زمینه وسعت و تنگى رزق لازم است به قرآن مجید و روایات و اخبار مراجعه کرد، تا حقیقت مطلب آن چنان که باید روشن شود.
آیات قرآن مجید را در باب اصل روزى و حلال و حرام مالى و وسعت و تنگى رزق و این که همه این برنامهها، امتحان الهى براى رشد و تکامل انسان و شکوفایى استعدادهاى اوست و انسان نباید در برابر ثروت مست کند و در تنگى معیشت پست شود، مىتوان به پنج دسته تقسیم کرد:
رزّاقیّت خداوند
1- آیاتى که رزق و روزى را به طور مطلق مستند به حضرت حقّ مىداند و از آن آیات استفاده مىشود که آنچه از جانب او مقرّر است صحیح و خیر و به دور از حرام و شرّ است، چرا که حضرت او منبع فضل و رحمت و عنایت و مرحمت و لطف و کرامت و جود و سخا و عطا و بخشش و قدرت جناب او بىنهایت در بىنهایت است و جز خیر و خوبى و درستى و سلامت براى احدى نخواسته و نمىخواهد؛ و از آن جا که سلامت زندگى مردم بستگى به رعایت اوامر و نواهى او دارد و مهمترین عامل حرکت آدمى به سوى عبادت و تقوا، روزى پاک و حلال است، معنا ندارد خداوند عزیز از طرفى از انسان برنامه پاک و رعایت حقوق بخواهد و از طرف دیگر روزى انسان را از راه حرام قرار دهد که در کار حکیم و عالم و عادل تناقض وجود ندارد:
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» «2»
آنان که به غیب ایمان دارند و نماز را بر پا مىدارند و از آنچه به آنان روزى دادهایم، انفاق مىکنند.
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ» «3»
هم آنان که نماز را برپا مىدارند و ازآنچه به آنان روزى دادهایم، انفاق مىکنند.
الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِینَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِیمِى الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ» «4»
همانان که وقتى خدا یاد شود، دلهایشان مىهراسد و بر آنچه [از بلا و حادثه] به آنان مىرسد، شکیبایند و برپا دارندگان نمازند و از آنچه روزى آنان نمودیم، انفاق مىکنند.
أُولئِکَ یُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَرَّتَیْنِ بِمَا صَبَرُوا وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ» «5»
اینان به علت صبرى که [بر ایمان و عمل به قرآن] کردند و بدى [مردم] را با نیکى و خوبى خود دفع مىکنند و از آنچه به آنان روزى کردهایم، انفاق مىنمایند، دوبار پاداششان مىدهند.
تَتَجافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ المَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً و طَمَعاً و مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنففِقُونَ» «6»
[ملازم بستر استراحت و خواب نیستند، بلکه] پهلوهایشان از خوابگاههایشان دور مىشود در حالى که همواره پروردگارشان را به علت بیم [از عذاب] و امید [به رحمت و پاداش] مىخوانند و از آنچه آنان را روزى دادهایم، انفاق مىکنند.
در این آیات به خصال و اوصاف مردان راه حقّ و عارفان عاشق اشاره مىکند که اینان با غیب عالم، در ارتباطند و بپا دارنده نمازند و چون یاد خدا شود قلبشان از عظمت حقّ مملوّ از ترس و خشیت مىشود، بر مصایب و طوفانها براى حفظ دین خود صبر مىورند، بدى را به خوبى برطرف مىنمایند، به وقت نیمه شب و سحر از بستر خوش و رختخواب ناز سربرداشته به عرصه گاه عبادت و مناجات قدم مىنهند؛ و در پایان هر پنج آیه مىفرماید: از آنچه که به این بندگان صالح و عباد شایسته روزى کردهایم، در راه خیر و صلاح مردم و پیشبرد اهداف حقّ و رفع نیاز نیازمندان و جبران درد دردمندان انفاق مىکنند.
آرى، اصل رزق و روزى در ارتباط با عنایت و حکمت خداست و آنچه ریشه در اسما و صفات او دارد صحیح و پاک و اصیل و عین نور است و این معنا از جمله وَمِمّا رَزَقْناهُمْ استفاده مىشود.
با توجّه به آیات یاد شده، احدى را نمىرسد که تصوّر کند خداوند را غیر از روزى پاک، رزق دیگرى هست که از حرام باشد که این مسئله تهمتى شیطانى به حریم پاک حضرت حقّ است، حریمى که از هر عیب و نقصى منزّه و جز کمال و درستى و عدل و صدق و رحمت و کرم و خلاصه کمالات بى نهایت در بى نهایت، در آن پیشگاه با عظمت، چیزى یافت نمىشود.
طیّب بودن رزق الهى
2- آیاتى که رزق الهى را به طور صریح حلال طیّب دانسته و پیشگاه مقدّس کارگردان هستى را از عیب روزى کردن حرام، مبرّا نموده است:
یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِى الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّباً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ» «7»
اى مردم! از آنچه [از انواع میوهها و خوردنىها] در زمین حلال و پاکیزه است، بخورید و از گامهاى شیطان پیروى نکنید؛ زیرا او نسبت به شما دشمنى آشکار است.
وَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلَالًا طَیِّباً وَاتَّقُوا اللّهَ الَّذِى أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ» «8»
و از نعمت هاى حلال و پاکیزهاى که خدا روزى شما فرموده، بخورید؛ و از خدایى که به او ایمان دارید، پروا کنید.
فَکُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَیِّباً وَاتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» «9»
آنچه از غنیمت [در میدان جنگ] گرفتهاید، حلال و پاکیزه بخورید و از خدا پروا کنید؛ یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
فَکُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَیِّباً وَاشْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ إِن کُنتُم إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ» «10»
از نعمت هایى که خدا روزى شما کرده است، حلال وپاکیزه بخورید و نعمت خدا را سپاس گزارید، اگر تنها خدا را مىپرستید.
در آیات بالا به وجوب شرعى توجّه به اکل حلال طیّب و حرمت خوردن حرام اشاره رفته و هشدار مىدهد که در برابر حرام مالى تقوا پیشه کنید و چون به مصرف حلال طیّب موفّق شدید، شکر نعمتهاى الهى را به جاى آورید.
از جملات مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ و وَمِمّا غَنِمْتُمْ به طور صریح استفاده مىشود که آنچه را حضرت حقّ و جناب محبوب روزى فرموده حلال طیّب است و وجود مقدّس او راه حرام را به روى بندگان باز نکرده است، این مردم هستند که حدود تقوا را مىشکنند و قدم به جاى قدم خطرناک شیطان و طاغوت مىگذارند و فرداى قیامت را که ظرف سعادت ابدى و خیر همیشگى است و جاى همنشینى با انبیا و اولیاست با این چند روزه زودگذر و فانى معامله مىکنند!!
سعدى شیرازى ابناى روزگار را چنین نصیحت مىکند:
شنیدم که جمشید فرّخ سرشت |
به سرچشمهاى بر، به سنگى نوشت |
|
بر این چشمه چون ما بسى دم زدند |
برفتند چون چشم بر هم زدند |
|
نه بر باد رفتى سحرگاه و شام |
سریر سلیمان علیه السلام؟ |
|
در آخر ندیدى که بر باد رفت |
خنک آن که با دانش و داد رفت |
|
طریقت بجز خدمت خلق نیست |
به تسبیح و سجّاده و دلق نیست |
|
قدم باید اندر طریقت نه دَم |
که اصلى ندارد دم بى قدم |
|
مگو جاهى از سلطنت بیش نیست |
که ایمنتر از مُلک درویش نیست |
|
گدا را چو حاصل شود نان شام |
چنان خوش بخسبد که سلطان شام |
|
(سعدى شیرازى)
وسعت و تنگى رزق
3- آیاتى که وسعت معیشت و تنگى رزق را تنها و تنها در جهت مصلحت حیات ذکر مىکند و هشدار مىدهد که به وسعت زندگى دل خوش نکنید و از ضیق معیشت ظاهرى سر به زانوى غم مگذارید که این هر دو امرى عارضى و زود گذر و از دست رفتنى است:
اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَیَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا الْحَیَاةُ
تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، ج1، ص: 217
الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ» «11»
خدا روزى را براى هر کس که بخواهد، وسعت مىدهد و براى هر کس که بخواهد، تنگ مىگیرد. و [آنان که از حیات جاوید و پرنعمت آخرت بىخبرند] به زندگى زودگذر دنیا شادمان شدند، در حالى که زندگى دنیا در برابر آخرت جز متاعى اندک و ناچیز نیست.
إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَیَقْدِرُ إِنَّهُ کَانَ بِعِبَادِهِ خَبِیراً بَصِیراً» «21»
یقیناً پروردگارت رزق را براى هر که بخواهد وسعت مىدهد و [براى هر که بخواهد] تنگ مىگیرد؛ زیرا او به [مصلحت] بندگانش آگاه و بیناست.
اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَىْءٍ عَلِیمٌ» «31»
خدا روزى را براى هرکس از بندگانش که بخواهد وسعت مىدهد و یا تنگ مىگیرد؛ یقیناً خدا بر هر کارى تواناست.
أَو لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَیَقْدِرُ إِنَّ فِى ذلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ» «14»
آیا ندانستهاند که خدا رزق و روزى را براى هرکه بخواهد فراخ و گشاده قرار مىدهد و [براى هر که بخواهد] تنگ مىگیرد؟ یقیناً در این [برنامه] نشانههایى است براى مردمى که ایمان دارند.
قُلْ إِنَّ رَبِّى یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَیَقْدِرُ لَهُ وَمَا أَنفَقْتُم مِن شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ» «51»
بگو: یقیناً پروردگارم روزى را براى هر کس از بندگانش بخواهد وسعت مىدهد و یا تنگ مىگیرد و هرچه را انفاق مىکنید [چه کم و چه زیاد] خدا عوضى را جایگزین آن مىکند؛ و او بهترین روزى دهندگان است.
آرى، گشایش رزق امتحان الهى است و تنگى رزق هم امتحان و هر دو نوع از امتحان هم به مصلحت عباد و بندگان است، تا چه کسى در عرصه وسعت رزق از امتحان حقّ که خرج مال در راه رضاى اوست برآید و چه کسى در تنگى معیشت براى حفظ ایمان و شرف خود تا به پایان رسیدن آن وضع، صبر و استقامت پیشه کند.
وسعت روزى در چهار چوب حلال و مشروع آنهم با رعایت تمام قوانین الهى و فرامین حق مستند به خداست و این وسعت از جانب محبوب داراى حدّ واندازه و مرز و بوم معیّن است و دارندگان این نوع وسعت مکلّفند از گشایش زندگى به نفع محرومان و در جهت تداوم اسلام استفاده کنند که روى هم انباشته کردن ثروت گر چه از حلال باشد امرى نامشروع و برنامهاى ضدّ خدا و در جهت نابودى سعادت دنیا و آخرت است. و نیز ضیق معیشت به این معنا که هر چه انسان کوشش و فعّالیّت مىکند آن طور که مىخواهد نمىشود و یا بر اثر حادثهاى از حوادث طبیعى و اجتماعى، مال مشروع را از دست مىدهد و دچار تنگى در زندگى مىگردد مستند به خداست، نه ضیق معیشتى که بر اثر اسراف و تبذیر و ندانم کارى و گناه و معصیت به سر انسان آمده که در ضیق معیشت واقعى جاى صبر واستقامت و حوصله و بردبارى و حفظ ایمان و اخلاق از دست شیاطین است، تا زمانى که به فرموده قرآن از پس عُسر نوبت یُسر و بعد از مشکل نوبت آسانى برسد. «61»
انسانى که بیناى حقیقت است بدون شکّ، وسعت و تنگى روزى را به چیزى نمىشمارد، آنچه براى او مهم است اداى تکلیف و وظیفه است، در وسعت رزق خود را مکلّف به خرج مال در راه رضاى دوست مىداند و در تنگى معیشت براى حفظ اعتبار خود در پیشگاه حضرت محبوب صبر واستقامت پیشه مىکند که عاشقان وصال حضرتش مسلکى جز این نمىدانند وراهى جز این ندارند.
لَهُ مَقَالِیدُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَیَقْدِرُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَىْءٍ عَلِیمٌ» «71»
کلیدهاى آسمانها و زمین فقط در سیطره مالکیّت اوست. رزق و روزى را براى هر کس که بخواهد وسعت مىدهد و یا تنگ مىگیرد. یقیناً او به همه چیز داناست.
قرآن مجید در بعضى از آیات تنگى رزق را نسبت به بندگان، عامل پاک ماندن آنان از گناه و معصیت و خرابى دنیا و آخرت و بهم خوردن سعادت دارَیْن مىداند و در حقیقت تنگى رزق را علّت نجات و مأمن انسان و رساننده آدمى به مقام با عظمت قرب به حساب آورده است:
وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِى الْأَرْضِ وَلکِن یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ» «18»
و اگر خدا روزى را بر بندگانش وسعت دهد، در زمین سرکشى و ستم کنند، ولى آنچه را بخواهد به اندازه نازل مىکند؛ یقیناً او به بندگانش آگاه و بیناست.
در هر صورت بسط رزق براى همه کس علامت محبّت و لطف حقّ نیست و ضیق رزق هم براى همه کس نشانه مطرود بودن او از پیشگاه محبوب نیست.
مال و ثروت براى آنان که اخلاق ابولهبى و قارونى و ابوسفیانى دارند علت هلاکت و شقاوت ابدى و فقر و تنگ دستى براى آنان که اخلاق سلمانى و ابوذرى و مقدادى و میثمى و کمیلى و بلالى دارند عامل حرکت معنوى و شکوفایى صبر و استقامت در راه خدا و علّت فراهم آمدن سعادت و سلامت ابدى است.
قرآن مجید این کتاب علم و هدایت و حکمت و فضیلت، درباره آنان که از وسعت رزق در راه ارضاى شهوات و فساد و افساد و لذّتهاى زودگذر سوء استفاده مىکنند و نسبت به خرج مال در راهى که خداوند مقرّر فرموده بخل مىورزند، مىفرماید:
وَلَا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلِلّهِ مِیرَاثُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ» «19»
و کسانى که خدا به آنچه از فضلش به آنان داده بخل مىورزند، گمان نکنند که آن بخل به سود آنان است، بلکه آن بخل به زیانشان خواهد بود. به زودى آنچه به آن بخل ورزیدند در روز قیامت طوق گردنشان مىشود. و میراث آسمانها و زمین فقط در سیطره مالکیّت خداست و خدا به آنچه انجام مىدهید، آگاه است.
و درباره آنان که ثروت و مال و وسعت روزى را در راه خدا و رفع حوایج محرومان و مسیر بندگى و اطاعت و خدمت به عباد حق خرج مىکنند مىفرماید:
فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى* وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى* فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى» «02»
اما کسى که [ثروتش را در راه خدا] انفاق کرد و پرهیزکارى پیشه ساخت* و وعده نیکوتر را [که وعده خدا نسبت به پاداش انفاق و پرهیزکارى است] باور کرد؛* پس به زودى او را براى راه آسانى [که انجام همه اعمال نیک به توفیق خداست] آماده مىکنیم.
اگر با ثروت و مال، چه ثروتى که تحت عنوان انفال است مانند معادن، دریاها، جنگلها که مالکیّت خاص ندارد و همه ملّت در بهره ورى از آن منابع مساویند و چه مالى که از طریق کسب مشروع و نتیجه زحمت و تلاش انسان به دست مىآید معامله اسلامى شود، یعنى برابر با نقشههاى صحیح قرآنى و فرامین الهى و دستورهاى انبیا و ائمّه علیهم السلام عمل شود، بقاى جامعه همراه با سعادت و سلامت و خیر دنیا و آخرت و تأمین حقوق همه جانبه تمام افراد ملّت اعمّ از معنوى و مادى تضمین مىگردد و اگر با انفال و ثروتى که از طریق کسب و کار به دست مىآید برخورد سفیهانه شود و برابر با امیال و غرایز و شهوات آزاد معامله گردد، جامعه را بقایى نخواهد ماند و فساد و افساد و سلب حقوق اکثریّت و حاکمیّت عدهاى معدود و زورگو و ستم پیشه و شهوتران و آلوده به سر ملّت سایه خواهد انداخت و ظلم و بیداد همچون تیشهاى ریشه جامعه را خواهد زد.
جامعه باید با کمک حکومت صالح از افتادن ثروتهاى عمومى و خصوصى به دست سفیهان و نااهلان جلوگیرى کند و چنانچه آن چنان طبقهاى بر ملت حاکم است، با قیام الهى خود بر آنان بتازد و آنچه از انفال و ثروتهاى باد آورده را که به قیمت فقیر شدن اکثریّت، به جیب آنان ریخته شده از کف آنان خارج سازد، تا در سایه آن قیام و مبارزه غارت رفتگان، به حقوق مادّى و معنوى خود برسند.
در این زمینه به آیه شریفه و روایت ذیل توجّه نمایید:
وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَکُمُ الَّتِى جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ قِیَاماً وَارْزُقُوهُمْ فِیهَا وَاکْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً» «12»
و اموالتان را که خدا مایه قوام و برپایى [زندگى] شما گردانیده به سبک مغزان ندهید، ولى آنان را از درآمد آن بخورانید و لباس بپوشانید و با آنان به صورتى شایسته و پسندیده سخن گویید.
إنَّ بَقاءَ الْإسْلامِ وَبَقاءَ الْمُسْلِمینَ أنْ تَصیرَ الْأمْوالُ عِنْدَ مَنْ یَعْرِفُ فیهَا الْحَقَّ و یَصْنَعُ فیهَا الْمَعرُوفَ، وَإنَّ مِنْ فَناءِ الْمُسلِمینَ وَفَنَاءِ الْإسْلامِ أن تَصیرَ الْأمْوالُ عِنْدَ مَنْ لا یَعرِفُ فیهَا الْحَقَّ و لایَصْنَعُ فیهَا الْمَعْرُوفَ. «22»
از موجبات دوام فرهنگ مسلمانان و اسلام، قرار داشتن مال در دست کسانى است که حقوق آن را بدانند و با آن به احسان و کار خیر برخیزند و از موجبات فناى مسلمانان و اسلام این است که ثروت در دست آنانى قرار گیرد که نسبت به حقوق آن جاهل باشند و با آن به کار خیر و انجام برنامههاى نیک برنخیزند.
امام سجّاد علیه السلام در یکى از دعاهاى خود به پیشگاه حضرت حقّ عرضه مىدارد:
نَعُوذُ بِکَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسرَافِ، وَمِنْ فِقْدَانِ الْکَفَافِ، و مِنْ مَعِیشَةٍ فِى شِدَّةٍ. «23» الهى به وقت داشتن مال، از افتادن در چاه هولناک اسراف به تو پناه مىبرم و از نداشتن مال در حدّى که زندگى و معیشتم را اداره کند به حضرت تو التجا مىکنم.
امتحان الهى وسعت و ضیق رزق
4- آیاتى که رزق و روزى را چه در جهت وسعتش و چه در زمینه تنگى و ضیقش امتحان الهى مىداند و این انسان مسؤول و مکلّف است که باید در این امتحان و آزمایش قرار گیرد تا استعدادهاى الهى و انسانیش با کمک این امتحان شکوفا شود.
اگر در ثروت است با بذل و بخشش و انفاق و صدقه به مقام جود و سخا و مهر و محبّت و نوع دوستى و تواضع در برابر سایر انسانها و حالات عالى معنوى برسد و اگر در فقر و فاقه و تنگدستى است به مقام صبر و استقامت و حوصله و حلم و ایستادگى در برابر طوفانها و سختیها و حفظ شرف و کرامت انسانى و نشان دادن عظمت روحى و فضیلت و حمیّت نفسى نایل گردد.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- اشاره است به آیه «وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِینٍ»؛ «و براى شما در زمین، قرارگاهى [براى زندگى] و تا مدتى معین، وسیله بهرهورى اندکى خواهد بود.» بقره (2): 36.
(2)- بقره (2): 3.
(3)- انفال (8): 3.
(4)- حج (22): 35.
(5)- قصص (28): 54.
(6)- سجده (32): 16.
(7)- بقره (2): 168.
(8)- مائده (5): 88.
(9)- انفال (8): 69.
(10)- نحل (16): 114.
(11)- رعد (13): 26.
(21)- اسراء (17): 30.
(31)- عنکبوت (29): 62.
(41)- روم (30): 37.
(51)- سبأ (34): 39.
(61)- اشاره است به آیه «سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً»؛ «خدا به زودى پس از سختى و تنگنا، فراخى و گشایش قرار مىدهد.» طلاق (65): 7.
(71)- شورى (42): 12.
(18)- شورى (42): 27.
(19)- آل عمران (3): 180.
(20)- لیل (92): 5- 7
(21)- نساء (4): 5.
(22)- مستدرک الوسائل: 12/ 339، باب 1، حدیث 14225؛ وسائل الشیعة: 16/ 285، باب 1، حدیث 21557.
(32)- صحیفه سجادیه: دعاى 8.