تازگی ها مطلبی را خوانده ام که دو تا شاخ که نه هزار تا شاخ درآورده ام.
یکی گفته بود خاتمی جیره خوار آمریکاست و خواسته بود که او را خلع لباس کنند.
انگار زمستان عقل است. درست مثل این عکس که زمستان است و برف می بارد و خاتمی لباس روحانیت می پوشد.
واقعا او که گفته کمی هم به مردم فکر کرده و آن روز که امام گفت میزان رای ملت است اصلا به دنیا آمده بوده یا به عقل رسیده بوده؟
آیا حقیقتا خاتمی این قدر این گونه افراد را عصبانی کرده که عقلشان هم ضایع شده است؟
او که این ها را گفته آیا به این فکر کرده که خاتمی را او لباس روحانیت نپوشانده که به امر او لباس از خاتمی پس گرفته شود؟
خاتمی مگر در آن سوی دنیا به دنبال چه چیزی رفته و چه گفته که عقل اینان را این گونه ضایع کرده است؟
هیچ چیز نمی توانم بگویم. جز این که شاخ درآورده ام. گفتنی ها را خیلی ها گفته اند و من حرفی ندارم جز بیان حسم.
تنها به او که گفته و می دانم آنقدر گوش شنوا ندارد که کمی هم بشنود باید بگویم که خاتمی را شما لباس نپوشانده ای و حوزه علمیه هم غلام حلقه به گوش شما نیست. شما بهتر است بروید و به خود فکر کنید. البته اگر خواستید خاتمی می تواند تجاربش را در مورد مردم در اختیارتان بگذارد. جای گرفتن در قلب های مردم این همه دست و پا زدن و دست به دامن تهمت شدن نمی خواهد. کافی است کمی به جای حرف زدن بشنوید.
هرچند که معتقدم بی شک خاتمی خود نیز باید از آن چه ۸ سال تجربه کرده و کسب کرده بیاموزد و هنوز آن ۸ سال و حتی سال های پیش از آن درس های آموختنی بسیار دارد. هم برای خاتمی و هم برای دیگرانی که تاب تحمل او را ندارند.