علم و دانش سرمایه و گنجى عظیم است که حضرت حق توفیق تحصیلش را براى انسان فراهم میسازد، شکر و سپاس این نعمت به این است که به خاطر خدا و بیدارشدن غافلان، و آگاه شدن جاهلان، و آباد و عمارت مملکت و به سامان رسیدن ادب و تربیت، و ظهور رشد و کمال ملّت هزینه شود و به دیگران منتقل گردد، و به دست عاشقان این سرمایه و گنج برسد، که هزینه کردن آن و انتقامش به دیگران داراى ثوابى عظیم، و پاداشى با ارزش است.
رسول خدا به على (ع) که مأمور تبلیغ دین و تعلیم دادن احکام به مردم یمن بود فرمود:
«لان یهدى الله بکر جلا واحدا خیرلک من الدنیا وما فیها:» «1»
اگر خدا به وسیله تو یک نفر را هدایت کند براى تو از دنیا و آنچه در آن است بهتر است.
و فرمود:
«ماتصدق الناس بصدقة مثل علم ینشر» «2»
مردم به مانند دانشى که انتشار یابد صدقهاى نپرداخته اند.
و فرمود:
«من افضل الصدقة ان یعلم المرء علما ثم یعلّمه اخاه:» «3»
از برترین صدقات دانشى است که انسان آن را فرا میگیرد، سپس به برادر دینیاش میآموزد.
و فرمود:
«ما اهدى المرء المسلم الى اخیه هدیة افضل من کلمه حکمة یزیده الله بها هدى و یرده من ردى:» «4»
انسان مسلمان به برادرش هدیهاى را برتر از سخن حکیمانهاى که به وسیله آن خدا بر هدایتش بیفزاید یا از گمراهى بازش گرداند عطا نکرده است.
حضرت باقر (ع) میفرماید:
«من علم باب هدى فله مثل اجر من عمل به و لا ینقص اولئک من اجورهم شیئاً!» «5»
کسى که باب هدایتى را تعلیم دهد، براى او پاداشى مانند عمل کنندگان به آن است، و از پاداش عمل کنندگان چیزى کم نمیشود.
حضرت سجاد در روایتى میفرماید:
«اوحى الله عزوجل الى موسى حبّبنى الى خلقى و حبب خلقى الىّ قال: یا رب کیف افعل؟ قال: ذکرهم آلائى و نعمائى لیحبونى فلئن ترد آبقا عن بابى او ضالاعن فنائى افضل لک من عبادة ماة سنة بصیام نهارها و قیام لیلها:» «6»
خدا به موسى وحى کرد مرا محبوب بندگانم گردان، و بندگانم را محبوب من گفت: پروردگارم چگونه این کار را نجام دهم خداوند فرمود: نعمتهاى معنوى و مادى مرا به آنان یادآورى کن تا مرا دوست بدارند، چنانچه یک بنده فرارى از درگاهم را به من بازگردانى، یا گمراهى را به پیشگاهم برسانى براى تو از عبادت صد سال که روزهایش به روزه و شب هایش به عبادت بگذرد بهتر است.
حضرت موسى بن جعفر میفرماید:
«فقیه واحد ینقذ یتیما من ایتامنا المنقطعین عنا وعن مشاهدتنا والتعلیم عن علومنا بتعلیمه ما هو محتاج الیه اشد على ابلیس من الف عابد، لان العابد همه ذات نفسه فقط وهذا همه مع ذات نفسه ذات عبادالله وامائه لینقذهم من ید ابلیس و مردته فلذلک هو افضل عندالله من الف الف عابد و الف الف عابدة:» «7»
یک دانشمند که با تعلیم دادن علمش شیعهاى از شیعیان ما را که به خاطر نبود ما جداى از حضور ما هستند و از زیارت ما محرومند و از یادگیرى دانش ما بى نصیباند نجات میدهد، از هزار عابد بر ابلیس سنگین تر است، زیرا عابد همه همت و ارادهاش وجود خودش است و عالم همه همتش وجود خویش و وجود بندگان خدا چه مرد و چه زن است، که آنان را از دست ابلیس و پیروانش نجات دهد، به همین خاطر عالم نزد خدا از یک میلیون مرد عابد و یک میلیون زن عابده برتر است.
ارزشى برتر از خونبها
حضرت عسگرى (ع) روایت میکند: شخصى مردى را به محضر حضرت سجاد آورد و ادعا داشت که آن مرد پدرش را به قتل رسانیده، قاتل خدمت امام اعتراف کرد، حضرت به قصاص حکم داد، اما از صاحب خون خواست از قاتل گذشت کند تا به پاداش بزرگ و ثواب عظیمى دست یابد، ولى از چهره صاحب خون خوانده میشد که به عفو و گذشت رضایت نمى دهد.
حضرت زین العابدین فرمودند: اگر به خاطر میآورى که قاتل را برتو حقى هست به سبب آن حق از او گذشت کن، صاحب خون گفت: برمن حق دارد اما به آن اندازه نمى رسد که از خون پدرم به خاطر حقى که دارد گذشت کنم، حضرت پرسید پس چه میکنى؟ پاسخ داد قصاص میکنم ولى اگر مایل باشد با دیه و خون بها با او مصالحه میکنم و از او گذشت مینمایم.
حضرت فرمود: حق قاتل برعهده تو چیست؟ گفت: پسر رسول خدا این مرد به من توحید و نبوت حضرت محمد و امامت ائمه را تلقین و تعلیم نموده.
حضرت سجاد فرمود به راستى این حق با خون پدرت برابرى نمى کند؟ به خدا سوگند این کارى که او نسبت به تو انجام داده با خون تمام مردم روى زمین از گذشتگان و آیندگان به جز پیامبران و امامان برابرى دارد! چون در دنیا چیزى وجود ندارد که بتوان در برابر خون پیامبران و امامان قرار داد، سپس رو به قاتل کرد و فرمود: ثواب و پاداش تعلیم خود را به من میدهى تا خون بهاى این قتل را بپردازم و تو از کشته شدن نجات یابى، قاتل گفت: پسر پیامبر من به این پاداش نیازمندم و شما از آن بى نیاز هستید، زیرا گناهم بزرگ است چرا که گناهى که نسبت به مقتول انجام دادهام و آن ریختن خون اوست مربوط به من و مقتول است نه میان من و پسرش.
حضرت فرمود: روى این حساب کشته شدن به نظر تو بهتر است از این که ثواب آن تعلیم را به من واگذار کنى؟
عرضه داشت آرى، امام (ع) به صاحب خون فرمود: اکنون خود را با گناهى که این مرد نسبت به تو انجام داده و تعلیم و محبتى که درباره تو نموده مقایسه کن: پدرت را به قتل رسانیده و او را از بهره بردن از زندگى دنیا محروم ساخت، و تو را از لذت دیدار او بى بهره نموده ولى در برابر ببین او چه گوهر گران بهائى به تو داده، او به تو ایمان یعنى سرمایه ابدى آموخته تا در نهایت مستحق بهشت جاوید شوى و از عذاب ابد رها گردى، علاوه اگر در مصیبت پدرت شکیبائى به خرج دهى خداوند چنان پاداشى به تو عنایت کند که در بهشت با وى هم نشین شوى.
بنابراین احسان و محبتى که او به تو نموده به مراتب از میزان ظلمى که به تو روا داشته برتر و بیشتر است.
اکنون خوب توجه کن، اگر حاضر باشى در برابر احسانى که به تو کرده او را ببخشى و از خون پدرت بدون گرفتن خون بها گذشت کنى حدیثى از فضایل پیامبر براى هر دوى شما نقل میکنم که آن حدیث از دنیا و هرچه در آن است با ارزش تر است.
و هرگاه نمى توانى خود را راضى کنى که از او بگذرى من از مال خود دیهاى را که بر عهده اوست به تو میپردازم ولى حدیث پیامبر را فقط براى او نقل میکنم و از گفتنش به تو دریغ میورزم تا در نتیجه سودى از دست تو برود که هرگاه به حساب آن برسى بیابى که از جهان و هرچه در آن است فزون تر باشد.
صاحب خون گفت: پسر پیامبر این خسارت براى من قابل تحمل نیست، من او را بدون دریافت خون بها و بى هیچ قید و شرطى، تنها به خاطر رضاى حق و حقى که بر من دارد میبخشم تا از لطف کلام شما بهره مند گردم، اکنون عنایت نموده و حدیث فضیلت پیامبر را براى نقل کنید.
امام (ع) با نقل حدیث پرقیمت خود، جوان را راضى کرد، و قاتل هم از قصاص نجات یافت. «8» در زمینه ارزش تعلیم و آموختن دانش به مردم روایت بسیار مهمى از حضرت رضا (ع) نقل شده که توجه به آن لازم است:
«یقال للعابد یوم القیامة: نعم الرجل کنت، همتک ذات نفسک و کفیت الناس مؤونتک فادخل الجنة الا ان الفقیه من افاض على الناس خیره و انقذهم من اعدائهم، و وفر علیه نعم جنان الله تعالى و حصل لهم رضوان الله تعالى و یقال للفقیه: یا ایها الکافل لایتام آل محمد الهادى لضعفاء محیبهم و موالیهم، قف حتى تشفع لکل من اخذ عنک او تعلّم منک فیقف فیدخل الجنة معه فئاما وفئاما وفئاما حتى قال: عشراً وهم الذین اخذوا عنه علومه واخذوا عمن اخذ عنه و عمن اخذ عمن اخذ عنه الى یوم القیامة فانظروا کم فرق ما بین المنزلتین:» «9»
روز قیامت به عابد میگویند: انسان خوبى بودى، فقط خود را نجات دادى و خرج زندگى خود را بر مردم تحمیل ننمودى وارد بهشت شو، آگاه باشید دانشمند و فهیم کسى است که خیر و نیکیاش به مردم ریزش داشته و آنان را از دشمنانشان نجات دهد، نعمت هاى بهشت را برآنان بیفزاید و خوشنودى حق را براى آنان تحصیل کند.
روز قیامت به عالم ربانى و فقیه هدایتگر میگویند: اى کسى که یتیمان آل محمد را یعنى مردان و زنان امت را که در برابر هجوم و یورش فرهنگى دشمن قرار داشتند، سرپرستى مینمودى و محبان ضعیف اهل بیت را راهنمائى و هدایت میکردى در جایگاه خود قرار بگیر تا براى آنان که از تو معالم دین را فرا گرفتند و حقایق را آموختند شفاعت کنى سپس با او دسته دسته و گروه گروه که تا ده مرتبه این جمله را تکرار کرد وارد بهشت میشوند، اینان کسانى هستند که از آن عالم استفاده علمى نموده یا از شاگردانش یا از شاگرد شاگردانش به همین ترتیب تا روز قیامت بهره علمى بردند اینک دقت کنید فرق بین دو مقام عابد و عالم چه اندازه است؟!
ثروت چند برابر یا رشتهاى از علم
مردى هدیهاى معادل هزار درهم تقدیم حضرت مجتبى (ع) کرد، حضرت به او فرمود از دو برنامه کدام یک را میخواهى؟ آیا در برابر هدیهات بیست برابر که بیست هزار درهم است به تو بپردازم یا درى از دانش را به رویت بگشایم که به وسیله آن بر فلان ناصبى که دشمن ما اهل بیت است به سبب آن رشته دانش پیروز شوى و شیعیان سست اعتقاد ما را از وسوسه هاى او نجات دهى؟ اگر آنچه را بهتر است انتخاب کنى دو جایزه را به تو میپردازم، ولى اگر در انتخاب اشتباه کنى به تو اجازه میدهم که یکى را براى خود بپذیرى.
به حضرت گفت؟ پاداشم در صورتى که ناصبى را محکوم کنم و شیعیان ضعیف را نجات دهم آیا مساوى با همان بیست هزار درهم است؟ حضرت فرمود؟ آن ثواب و پاداش بیست هزار برابر بهتر از تمام دنیاست!
گفت: با توجه به این حقیقت چرا آن بخشى را که ارزشش کمتر است انتخاب کنم، آن رشته علم و دانش را اختیار مینمایم.
حضرت فرمود نیکو انتخاب کردى، سپس باب دانشى که وعده داده بود به او تعلیم داد و بیست هزار درهم نیز به او پرداخت.
او از محضر حضرت مجتبى (ع) به دیار خود شتافت و در آن منطقه با آن مرد ناصبى بحث و گفتگو کرد و وى را مغلوب و ساکت نمود و شکست سختى به او داد، این خبر به حضرت مجتبى رسید تا زمانى که دوباره به محضر حضرت رسید، آن بزرگوار به او فرمود هیچ کس مانند تو منفعت نکرد، هیچ یک از دوستان ما سرمایهاى مانند تو تحصیل ننمود، زیرا در مرحله اول دوستى خدا دوم دوستى پیامبر و على، سوم دوستى عترت پاک محمد و على، چهارم دوستى فرشتگان، پنجم دوستى برادران مؤمن خود را به دست آوردى، و به عدد هر مؤمن و کافر و پاداشى هزار برابر بهتر از دنیا داراى گوارا باد بر تو گوارا. «10»
پاداش حیرت انگیز تعلیم و آموزش
زنى به محضر صدیقه کبرى حضرت زهرا علیها سلام رسید و گفت مادرى کهنسال دارم که در رابطه با نمازش چند سؤال داشت، مرا به حضور شما فرستاده تا بپرسم.
حضرت زهرا چون پاسخ پرسش اول را داد، سؤال دوم مطرح شد، حضرت به پرسش دوم هم پاسخ داد سپس سؤال سوم و چهارم تا مسئله دهم که پاسخ همه سؤالها داده شد، آن زن از این همه سؤال شرمنده شد و گفت: دختر پیامبر من دیگر شما را به زحمت نمى اندازم.
حضرت زهرا فرمود: هرچه میخواهى بپرس، اگر به کسى صدهزار دینار طلا بپردازند که بار سنگینى را به بالاى بامى برساند تصور میکنى با این مزد بسیار بر او دشوار و سنگین میآید، آن زن گفت: نه فرمود هر پرسشى را که من پاسخ دهم بیشتر از فاصله میان زمین و عرش که پر از لؤلؤ باشد پاداشم میدهند، بنابراین من از کسى که بار سنگینى را براى رسانیدن به بام تحمل میکند شایسته ترم که ناراحت نشوم و بر من دشوار نیاید، از پدرم پیامبر اسلام شنیدم میفرمود: دانشمندان شیعه ما روز قیامت که محشور میشوند به هر یک از آنان از خلعت هاى کرامت خدا به اندازه علم و کوشش در راه هدایت بندگان جایزه میدهند، آنچنان که به یکى از ایشان یک میلیون حُلّة نور میدهند.
آنگاه منادى از جانب پروردگار ندا میدهد: اى کسانى که کفالت و سرپرستى یتیمان آل محمد را به عهده میگرفتید و از آنان در زمانى که به پدران معنوى خود یعنى امامان معصوم دسترسى نداشتند نگهدارى مینمودید، اینک شاگردانتان همان یتیمانى که عهده دار کفالتشان بودید در حضور شمایند، از خلعت هاى علوم دنیا به آنان بدهید، به هر یک از شاگردان به اندازهاى که دانش دینى آموختهاند خلعت میدهند، به طورى که برخى از آنان را تا صدهزار خلعت مى رسد، به همین صورت آن شاگردان نیز به شاگردانى که باز از آنها علم دین را تعلیم گرفتهاند خلعت میدهند، سپس حضرت حق خطاب میکند و فرمان میدهد به علمائى که کفالت ایتام را به عهده داشتند هر اندازه از خلعت هاى خود را که به شاگردان خویش دادهاند برابرش را به آنان بازگردانند. چون خلأ مقدارى که به شاگردان دادهاند تامین شد، آنگاه همان مقدار را که پیش از پرداخت به شاگردان داشتند دو برابر میکنند، به همین صورت آن شاگردانى که به شاگردان خود خلعت دادهاند نصیب و سهم آنان را نیز دو چندان میکنند تا دو برابر از مقدارى که پیش از پرداخت به شاگردان داشتند دارا شوند، در این هنگام حضرت زهرا علیها سلام به آن زن فرمود: توجه داشته باش یک تار از این خلعت هاى نورى هزار هزار برابر بهتر است از آنچه خورشید بر او تابیده و چگونه ممکن است میان یک تار آن خلعت و اشیاء خورشید تابیده مقایسه کرد با توجه به این که همه لذائذ و بهره هاى دنیا آمیخته به دردها و رنجها و ناراحتى هاست.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- محجة البیضا، ج 1، ص 19.
(2)- محجة البیضاء، ج 1، ص 22.
(3)- محجة البیضا، ج 1، ص 22.
(4)- محجة البیضا، ج 1، ص 22.
(5)- کافى ج 1 ص 35.
(6)- محجة البیضا، ج 1، ص 31.
(7)- محجة البیضا، ج 1، ص 32.
(8)- بحار، ج 2، ص 13- 12.
(9)- بحار، ج 2، ص 6.
(10)- احتجاج طبرسى، 6.