براى نجات از نقمت و عذاب، به ایمان و عمل صالح و مکارم اخلاق یعنى عفو و حلم و کرم و گذشت و مهربانى و چشم پوشى و جود و سخا و خشوع و خضوع و رأفت آراسته شوید که خداوند مهربان به این امور دستور داده و بندگانش را ترغیب فرموده و آراسته به این حقایق را محبوب خود دانسته و تارک این واقعیتها را از دیده محبّت انداخته است.
مصونیت از نقمت در کلام رسول خدا صلى الله علیه و آله
رسول خدا صلى الله علیه و آله براى دورى از نقمت در حدیث بسیار جالبى مىفرماید:
لا تَجْلِسُوا إلّا عِنْدَ کُلِّ عالِمٍ یَدْعُوکُمْ مِنْ خَمْسٍ إلى خَمْسٍ: مِنَ الشَّک إلَى الْیَقینِ، و مِنَ الرِّیاء إلَى الإخْلاصِ، وَمِنَ الرَّغْبَةِ إلَى الرَّهْبَةِ، وَمِنَ الْکِبْرِ إلَىالتَّواضُعِ، وَمِنَ الْغَشِّ إلَى النَّصیحَةِ. «1»
منشینید جز در پیشگاه انسان بینا و آگاهى که شما را از پنج چیز به پنج چیز دعوت کند: از شک به یقین، از ریا به اخلاص، از امید غلط به ترس حقیقى، از کبر به تواضع و از فریب و خیانت و خدعه به صافى و پاکى و سلامت.
و نیز فرمود:
ما مِنْ عَبْدٍ مُؤمِنٍ تَخْرُجُ مِنْ عَیْنِهِ دُمُوعٌ، وَلَوْ مِثْلُ رُؤُوسِ الذُّبابِ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ إلّا حَرَّمَهُ اللّهُ عَلَى النّار؛ و ما مِنْ قَطْرَةٍ أحَبَّ إلَى اللّهِ تَعالى مِنْ قَطْرَةِ دَمْعٍ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ! وَقَطْرَةِ دَمٍ فى سَبیلِ اللّهِ. «2»
مؤمنى نیست که به اندازه سر مگس از خشیت حق اشک از دیدهاش بریزد مگر این که خداوند وجودش را به آتش حرام کند. قطرهاى در پیشگاه حضرت حق محبوبتر از اشک از خشیت، و قطره خون در راه خدا نیست.
و نیز فرمود:
لا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إلّا رَحیمٌ. فَقیلَ: کُلُّنا نَرْحَمُ یا رَسُولَ اللّهِ، فَقالَ: لَیْسَ رَحْمَةُ أحَدِکُمْ فى خُوَیْصَةِ أهْلِهِ حَتّى یَرْحَمَ النّاسَ عامَّةً. «3»
جز رحیم وارد بهشت نمىشود. عرضه شد: همه ما اهل رحمت هستیم. فرمود:
رحمت فقط در اهل خود نیست، بلکه دخول بهشت با رحمت به تمام مردم میسّر است.
مصونیّت از نقمت در کلام امام صادق علیه السلام
إذا أحَبَّ اللّهُ تَعالى عَبْداً ألْهَمَهُ الطّاعَةَ، وَألْزَمَهُ الْقَناعَةَ، وَفَقَّهَهُ فِى الدِّینِ، وَقَوّاهُ بِالْیَقینِ، فَاکْتَفى بِالْکَفافِ، وَاکْتَسى بِالْعَفافِ. «4»
چون محبّت و عشق حق متوجه عبد شود، او را ملهَم به طاعت وملزم به قناعت و دین شناس مىکند و با یقین به حقایق، بر قدرت معنوى و روحى او بیفزاید، پس کارش به جایى رسد که به کفاف از روزى حق اکتفا کند و به لباس عفاف خود را بپوشاند.
حسن بن یقطین از پدرش از جدّش حکایت مىکند که:
مردى از کاتبانِ یحیى بن خالد والى اهواز شد، ماندهاى از مالیات بر عهده من بود که اگر مىگرفت تهیدست و فقیر مىشدم و چیزى در بساطم نمىماند. به من گفتند: او اهل گذشت نیست، به انتظار باش که مانده مالیات را بر تو ادّعا کند. از این که با او ملاقات کنم مىترسیدم، به حضرت ربّ العزّه پناه بردم، به وجود مقدس حضرت صادق علیه السلام راهنمایى شدم، مشکلم را به حضرت عرضه داشتم، آن منبع کرامت بر کاغذى کوچک نوشت:
بِسمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ: إنَّ لِلّهِ فى ظِلِّ عَرْشِهِ ظِلًّا لا یَسْکُنُهُ إلّا مَنْ نَفَّسَ عَنْ أخیهِ کُرْبَةً، أوْ أعانَهُ بِنَفْسِهِ، أوْ صَنَعَ إلَیْهِ مَعْرُوفاً وَلَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ، وَهذا أخُوک، وَالسَّلامُ. «5»
به نام خداوند بخشنده مهربان: براى خداوند در سایه عرشش سایهاى است که در آنجا مسکن نمىگیرد مگر کسى که رنجى را از برادرش بردارد، یا وىرا در امر زندگى کمک دهد، یا کار نیکى در حقّش انجام بدهد گر چه به اندازه نصف خرما باشد، و آورنده نامه برادر توست.
مصونیّت از نقمت در کلام امام على علیه السلام
امیرالمؤمنین علیه السلام براى مصونیت از نقمت مىفرماید:
نَبِّهْ بِالتَّفَکُّرِ قَلْبَک، وَجافِ عَنِ اللَّیْلِ جَنْبَک، وَاتَّقِ اللّهَ رَبَّک. «6»
با اندیشه در واقعیتها و حقایق دلت را بیدارى و بینایى ده. به هنگام شب براى راز و نیاز با حق، پهلو از بستر بردار، و تقوا و پرهیز از هر حرامى را رعایت کن.
قَالَ أمیرُالمؤمنینَ علیه السلام: إنَّ التَّفَکُّرَ یَدْعُو إلَى الْبِرِّ وَالْعَمَلِ بِهِ. «7»
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: همانا اندیشه و تفکر در امور، کشاننده انسان به خوبى و عمل به آن است.
توضیح حدیث تفکّر در کلام مجلسى
مغز متفکّر علم حدیث حضرت علامه مجلسى- رضوان اللّه علیه- در شرح این روایت مىفرماید:
تفکّر وارد در این حدیث شامل همه اقسام اندیشههاى درست است، چون تفکّر در بزرگى و عظمت حق که دعوت مىکند به ترس از مقام او و اطاعت از دستورهایش؛ و تفکّر در فناى دنیا و لذّتهاى زودگذر آن که دعوت مىکند به ترک آن؛ و تفکّر در سرانجام نیکوکاران که دعوت مىکند به پیروى از آنان؛ و تفکّر درعاقبت مجرمان که دعوت مىکند به دورى از اعمال و اخلاق ایشان؛ و تفکّر در اسرار عبادات و اهداف آن که دعوت مىکند به دورى از اعمال و اخلاق ایشان؛ و تفکّر در اسرار عبادات و اهداف آن که دعوت مىکند به تکمیل طاعات و کوشش براى رفع نقایص آنها و تفکّر در درجات ملکوتى آخرت که دعوت مىکند براى تحصیل آن درجات و کمالات و ....
آرى، هر اندیشه صحیحى انسان را به مقصد و منظور مثبتى رهنمون مىشود، چه بسا که تفکّر و اندیشه در وجود خویش در این که کیستم، از کجایم، از که هستم، تا کى هستم، و به کجا مىروم، درِ تمام حقایق را به روى انسان بگشاید.
مکارم اخلاق در کلام امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام درباره مکارم اخلاق مىفرماید:
إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ خَصَّ رُسُلَهُ بِمَکارمِ الأخْلاقِ، فَامْتَحِنُوا أنْفُسَکُمْ، فإِنْ کانَتْ فیکُمْ فَاحْمَدُوا اللّهَ وَاعْلَمُوا أنَّ ذلِک خَیْرٌ، وَإنْ لا تَکُنْ فیکُمْ فَاسْألُوا اللّهَ وَارْغَبُوا إلَیْهِ فیها. قالَ: فَذَکَرَها عَشَرَةً: الْیَقینُ وَالقَناعَةُ والصَّبْرُ وَالشُّکْرُ وَالْحِلْمُ وَحُسْنُ الْخُلْقِ والسَّخاءُ وَالغَیْرَةُ وَالشَّجاعَةُ وَالْمُرُوَّةُ. قال: وَرَوى بَعْضُهُمْ بَعْدَ هذِهِ الْخِصالِ الْعَشَرَةِ وَ زادَ فیهَا الصِّدْقَ وَأداءَ الأمانَةِ. «8»
خداوند عز و جل رسولانش را به مکارم اخلاق مخصوص نموده، پس خود را بیازمایید، اگر مکارم اخلاق در شما وجود دارد خدا را به این نعمت سپاس گویید و بدانید که این خیر است، و اگر در شما نباشد آن را از خدا خواهش کنید و به پیشگاه خدا براى به دست آوردن آنها ابتهال و زارى نمایید. راوى گوید امام صادق علیه السلام آنها را به ده شماره فرمودند:
یقین، قناعت، صبر، شکر، حلم، خوش خلقى، سخاوت، غیرت، شجاعت، مروّت. گوید: برخى این ده خصلت را روایت کرده و به آنها صدق و اداى امانت را نیز افزوده است.
امام صادق علیه السلام فرمود:
ثَلاثٌ مَنْ أتَى اللّهَ بِواحِدَةٍ مِنْهُنَّ أوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنَّةَ: الإنْفاقُ مِنْ إقْتارٍ، والْبِشْرُ لِجَمیعِ الْعالَمِ، والإنْصافُ مِنْ نَفْسِهِ. «91»
سه چیز است که هر کس با یکى از آنها به دیدار خدا رود بهشت را بر او واجب کند. در حال تنگدستى انفاق کند، با تمام مردم جهان خوشرویى نماید، و به دیگران نسبت به خود انصاف دهد (حق را بگوید اگر چه به زیان خودش باشد).
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- أعلام الدین: 272؛ بحار الأنوار: 71/ 188، باب 13، حدیث 18؛ مستدرک الوسائل: 8/ 327، باب 10، حدیث 9570.
(2)- أعلام الدین: 274.
(3)- أعلام الدین: 274؛ فیض القدیر: 1/ 695.
(4)- أعلام الدین: 278؛ مستدرک الوسائل: 13/ 36، باب 11، حدیث 14671.
(5)- أعلام الدین: 289؛ عدة الداعى: 193.
(6)- الکافى: 2/ 54، حدیث 1؛ مستدرک الوسائل: 11/ 183، باب 5، حدیث 12688؛ مجموعة ورام: 2/ 183.
(7)- الکافى: 2/ 55، حدیث 5؛ مستدرک الوسائل: 11/ 186، باب 5، حدیث 12698.
(8)- الکافى: 2/ 56، حدیث 2؛ بحار الأنوار: 67/ 371، باب 59، حدیث 18.
(9)- الکافى: 2/ 103، حدیث 2؛ وسائل الشیعة: 12/ 161، باب 107، حدیث 15952