اگر آدمی ارزش جان خود را بداند هرگز آن را به زشتی نمی آلاید و به شیطان اجازه نزدیک شدن به خود را نمی دهد ، چه رسد به اینکه خود راه تباهی را با گام های خویش طی کند.
قرآن کریم ارزش و بهای جان آدمی را یادآور گشته و او را به محافظت از آن سفارش نموده است.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ ... ای کسانی که ایمان آورده اید به خودتان بپردازید. (مائده / 105) و امیر المومنین علیه السلام می فرمایند: برای شما بهایی جز بهشت نیست پس خود را جز به بهشت نفروشید. (نهج البلاغه/ حکمت 456) و درود خدا بر او، فرمود: نابود شد کسی که ارزش خود را ندانست (حکمت 149)
لزوم نگهبانی جان
خداوند در این آیه " ای کسانی که ایمان آوردهاید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگ ها هستند نگاه دارید" (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ )(تحریم/ 6) و نیز در آیه 105 سوره مائده که بدان اشاره کردیم، هم بعد شناختی و هم بعد سازندگی را مورد توجه و دقت قرار داده است ؛ بدین معنا که اگر انسان از خود واقعی اش فاصله گرفت، رشد و بالندگی اش نیز متوقف می شود.
هشدار قرآن، روشنترین دلیل بر وقوع این خطر حتمی است که اگر از جان مراقبت نشد ، آتش آن را می رباید. همانگونه که تن آدمی نیاز به مراقبت دارد ، جان او نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیاز به حفاظت دارد و برای مراقبت از آن دستور العمل های زیر می تواند راه گشا باشد:
استعاذه
انسانی که در هر لحظه مورد هجوم وسوسه ها و در معرض رذیلت هاست ، همواره نیازمند پناهگاهی مطمئن است تا خاطرش را آسوده کند، استعاذه نیز به همین معناست یعنی پناهند شدن به خدا از شر شیطان.
سوره اعراف آیه 4 بیانگر این موضوع می باشد: " اگر وسوسههای شیطانی، متوجه تو شد، به خدا پناه ببر، و خود را به او بسپار، و از لطفش مدد بخواه، زیرا او سخن تو را میشنود و از اسرار درونت آگاه و از وسوسههای شیاطین باخبر است" (وَ إِمَّا یَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ)
امام باقر (علیه السلام) فرمود: جز خدا را پشت و پناه و محرم راز نگیرید. (الروضة من الکافی یا گلستان آل محمد / ترجمه کمرهای / ج2 / 80)
خداوند کریم در آیه مزبور اولین راهکار نجات از وسوسه های شیطان رجیم را پناه بردن به خود معرفی می کند.
نقل است که از علامه طباطبایی سوال شد برای خودسازی چه کنیم؟ ایشان سه بار فرمودند: المراقبه، المراقبه، المراقبه. مراقبت یعنی: علم بنده به اینکه خداوند بر او اطلاع دارد و در همه حالات او را میبیند، و افعال و حرکات و گفتار و اسرار پنهانی او را میداند، پس بنده باید بداند که در اختیار اوست و نمیتواند چیزی را از خدا پنهان سازد و یا از زیر فرمان و سلطه حق خارج شود
تقوا
شیطان لحظه ای بیکار نمی نشیند و از هر سو به سوی انسان می تازد ؛ چنانکه در آیه 17 سوره اعراف می خوانیم: شیطان از هر چهار طرف، روبه رو، پشت سر، راست و چپ حمله می کند. از این رو انسان نیاز به دژی محکم داشته تا جان را در آن محفوظ دارد و آن دژ چیزی نیست جز تقوا.
امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: ای بندگان خدا! بدانید که تقوا، دژی محکم و شکست ناپذیر است (نهج البلاغة / خطبه 157)
اما در باب کیفیت تقوا دو حالت را می توان متصور داشت: تقوای ضعف و تقوای قوت. تقوای ضعف همان است که می توان آن را با عنوان کناره گیری از دنیا و جمع و اجتماع شناخت. مثال ساده برای این امر کناره گیری از محیط آلوده برای جلوگیری از بیماری می باشد و تقوا به معنای پرهیزکاری ابتداً همین معنا را به ذهن می رساند، اما درباره تقوای قوت می توان گفت این والاترین مرحله تقواست.
انسان با حصول این تقوا خواهد توانست خود را در سخت ترین شرایط و در میان متشنج ترین محیط و حوادث حفظ نموده و کوچک ترین خطایی را مرتکب نشود (سیری درنهج البلاغه /شهید مطهری/ص 217) و کلینی رحمه الله از حضرت امام محمّد باقر علیه السلام روایت کرده که میفرماید: یا جابر! آیا به همین اکتفا میکند کسی که دعوی تشیّع میکند که قائل به محبّت ما اهل بیت بوده باشد؟! واللَّه که نیست شیعه ما، مگر کسی که به صفت تقوا و اطاعت الهی موصوف باشد!(منهج الیقین (شرح نامه امام صادق علیه السلام به شیعیان) / 59)
کنترل و مراقبه
تمامی اعضا بدن نیاز به کنترل ومراقبت دارند تا شیطان مجال و راهی برای نفوذ نیابد. همه اعضاء ورودی قلباند و هر چه از این گذرگاه عبور کند بر صفحه دل ثبت می شود از این رو خداوند در آیه 14 سوره مطففین می فرمایند: آنچه مرتکب می شدند زنگار بر دلهایشان بسته است. از همین روست که در اسلام به مراقبه اهمیت داده شده.
نقل است که از علامه طباطبایی سوال شد برای خودسازی چه کنیم؟ ایشان سه بار فرمودند: المراقبه، المراقبه، المراقبه. مراقبت یعنی: علم بنده به اینکه خداوند بر او اطلاع دارد و در همه حالات او را میبیند، و افعال و حرکات و گفتار و اسرار پنهانی او را میداند، پس بنده باید بداند که در اختیار اوست و نمیتواند چیزی را از خدا پنهان سازد و یا از زیر فرمان و سلطه حق خارج شود.
شیطان لحظه ای بیکار نمی نشیند و از هر سو به سوی انسان می تازد چنانکه در آیه 17 سوره اعراف می خوانیم: شیطان از هر چهار طرف، روبه رو، پشت سر، راست و چپ حمله می کند. ازین رو انسان نیاز به دژی محکم داشته تا جان را در آن محفوظ دارد و آن دژ چیزی نیست جز تقوا
محاسبه
بعد از تقویت استحکامات و کنترل نوبت به محاسبه می رسد، قرآن کریم می فرماید: هر کسی باید بنگرد که برای فردای خود از پیش چه فرستاده است و از خدا پروا کنید. (حشر/18) و حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام فرمود: از ما نیست کسی که هر روز حساب خود را نکند، ( أصول الکافی/ ترجمه مصطفوی / ج4)
بنابراین بر هر صاحب خردی که ایمان به خدا و روز جزا دارد، لازم است که در حرکات و سکناتش از خویشتن خود غافل نباشد، زیرا هر لحظهای از عمر گوهر گرانبهایی است که عوض ندارد. حاصل آنکه هدف از استعاذه و تقوا و ... آن است که قلب سالم و پاک بماند و مایه رستگاری در آخرت شود چنانکه خداوند فرموده: روزی که هیچ مال و فرزندی سود نمی دهد مگر کسی که دلی پاک به سوی خدا آورد. (شعرا/ 88،89)
سخن آخر اینکه خود واقعی خویش را دریاب و از منجلاب خودهای ساختگی بیرون آی تا دیدگانت چهره زیبا و حقیقی هستی را نظاره کند.
غوطه در اشک زدم کاهل طریقت گویند
پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز