و از ابو عثمان حیرى- که از جمله مشایخ خراسان بوده است- نقل کرده اند که:
کسى خواست که او را امتحان کند در خُلق، پیش او آمد و گفت: من مى خواهم که تو به خانه من آیى تا تو را ضیافت کنم، ابو عثمان با وى برفت، چون به در خانه وى رسید گفت: اى استاد! مرا چیزى در خانه نیست و من پشیمان شدم از این کار، ابو عثمان بازگشت چون به خانه خود رسید دیگر بار آن مرد بیامد و گفت: اى استاد! من بد کردم و پشیمان شدم از آن و عذر مى خواست و گفت: این ساعت بیا تا به خانه ما رویم، دیگر بار ابو عثمان بازگشت چون به در خانه رسید آن شخص هم بر آن طریق پیش آمد که اول و گفت: در خانه چیزى نیست و هم چنین مى کرد تا سه بار و بر وى هیچ تغیّرى نیافت، بعد از آن به مدح او در آمد و خُلق او بستود، ابو عثمان گفت: مرا مدح مکن به خُلقى که در همه سگان یافت مى شود؛ زیرا که سگ را نیز چون بخوانند بیاید و چون برانند وزجر کنند بازگردد!!
و لقمان حکیم با فرزند خود گفته است:
سه کس را در سه وقت بتوان شناخت: حلیم را در وقت غضب و شجاع را در وقت جنگ و دوست را در وقت حاجت.
و از احادیث ربانى که در انجیل آمده است یکى این است که:
بنده من اگر تو مرا یاد کنى در آن وقت که تو در خشم روى، من نیز تو را یاد کنم و آن وقت که من در خشم باشم با تو.
و طریق طالب صادق آن است که در این ادب، نفس خود را ریاضت دهد و در این وصف به غایت بکوشد؛ زیرا که خوش خویى در این طریق اصلى عظیم است و در رتبتى تمام، در دنیا و آخرت و بدخویى نقصانى قوى است و عیبى زشت در دنیا و آخرت.