سردار شهید محمود کاوه، در اول خرداد 1340 در مشهد مقدس به دنیا آمد. از شش سالگی فراگیری قرآن را آغاز کرد و هم زمان با کلاس پنجم ابتدایی، درس قرآن را به پایان رساند. وی پس از گذراندن دوران دبستان، به توصیه حضرت آیت اللّه خامنه ای، در مدرسه علمیه مشغول به تحصیل شد و با پیروزی انقلاب اسلامی به دبیرستان بازگشت. پس از اتمام سال دوم تجربی، به عضویت سپاه مشهد درآمد و آموزش های لازم نظامی را در مدت شش ماه پشت سرگذاشت. شهید کاوه هم زمان با آغاز مبارزات انقلاب، به مبارزه بر ضد رژیم پهلوی پرداخت و سپس راهی تهران شد و به مدت شش ماه، مأموریت حفاظت از حضرت امام رحمه الله را بر عهده گرفت و در سال 58 به مدت یک سال در بیت حضرت امام رحمه الله خدمت کرد.
کاوه دلیر
نخستین عملیاتی که شهید کاوه با تیپ ویژه شهدا توانست موفقیت چشم گیری نصیب قوای اسلام کند، عملیات برون مرزی والفجر 2 بود که در منطقه حاج عمران انجام شد و نیروهای او توانستند ارتفاعات 2519 را به تصرف خود درآورند. افزون بر آن، شهید کاوه در طول شش سال نبرد با مزدوران ضد انقلاب، در عملیات های والفجر4، بدر، جزایر مجنون، قادر و عملیات والفجر 9 شرکت جست و با روحیه سرشار از تقوا، خلوص و بی باکی، توانست نیروهایش را شیفته خود سازد، چنان که وقتی رفت، کسی نتوانست جای خالی اش را پر کند.
کارنامه درخشان
کارنامه سردار شهید کاوه در کردستان به اندازه ای غرورآمیز و از نظر رودررویی با ضد انقلابیان کومله و دموکرات، قاطع و مؤثر بود که دشمنان برای او جایزه در نظر گرفته و گروه های ویژه ای را برای ترور او برگزیده بودند. در سال 1363 در عملیات لیلة القدر، دو تن از منافقانِ دستگیر شده، اعتراف کردند که مأموریت ترور کاوه را بر عهده داشته اند. آن دو حتی نقطه عبور کاوه را هم که قرار بود با موتور از آنجا عبور کند می دانستند و در زمان مقرر در کمین کاوه بودند، ولی از ترس آنکه مبادا خطا کنند و او کشته نشود و بعد از ترور نافرجام، خود آنان کشته شوند، از تیراندازی به وی خودداری کرده بودند.
استوار چون کوه
شهید کاوه ویژگی های مثبت فراوانی داشت. پایداری و ورزیدگی جسمی او همچون قدرت روحی اش بسیار شگفت انگیز می نمود. کاوه، بلندترین قله های کردستان را در سخت ترین شرایط پشت سر می گذاشت و طولانی ترین راه های خاکی را به راحتی می پیمود. گاه می شد در صعود به این قله ها بیشتر افرادی که همراهش بودند از نفس می افتادند، ولی او همچنان استوار و خستگی ناپذیر ادامه می داد. در برابر گرسنگی، تشنگی و سختی ها، مقاومت شگفتی داشت و این در شرایطی بود که جای جای جسم پاکش را ترکش و گلوله فراگرفته بود.
تأکید بر فراگیری دانش
تیزبینی و توجه شهید کاوه به مسائل مهم جامعه، در کنار دیگر ویژگی های رزمی، عبادی، اجتماعی و سیاسی وی کاملاً مورد توجه بود. او همیشه اهمیت دانش اندوزی و پیشرفت دانش پژوهان را به دوستان و نزدیکانش گوشزد می کرد. خواهر شهید در این زمینه می گوید: برادرم محمود، بسیار بر ادامه درس دانش آموزان و دانشجویان تأکید داشت و همیشه به من می گفت: «درستان را ادامه بدهید که بهتر بتوانید به جامعه خدمت کنید؛ زیرا عقب ماندگی و بی فرهنگی زنان جامعه، ممکن است روزی مردان را به فساد بکشاند». او می گفت: «دانشگاه باید از بچه های معتقد به انقلاب و حزب اللهی پر شود؛ زیرا اینها درد مردم را می توانند درک و به آنها خدمت کنند».
الگوی فرماندهی
شهید کاوه، اوقات بیکاری خود را در تیپ با نیروهای بسیجی می گذراند و این صمیمیت و نزدیکی، در حالی بود که به جدّیت وی در امر سازمان دهی نیروهای رزمی خللی وارد نمی شد. پیش از عملیات، بازدیدهایی از تک تک افراد تیپ به عمل می آورد و با هر رزمنده پنج دقیقه صحبت می کرد. از دیگر ویژگی های بارز او، خلوص بیش از اندازه در همه زمینه های عبادی و مسئولیت های تیپ بود که می کوشید تا حد توان در انجام آنها ناشناس باقی بماند. شجاعت و رشادت، از دیگر ویژگی های برجسته آن شهید والا مقام به شمار می آید.
پیرو خط امام
شهید کاوه، پیرو تمام عیار رهبر انقلاب بود. او علاقه عجیبی به امام رحمه الله داشت و با دقت کم نظیری به بیانات ایشان توجه می کرد و همیشه می گفت: «وجود امام و فرمایشات ایشان، برای ما حجت است.» از این رو عمل به سخنان امام را وظیفه شرعی خود و دیگران می دانست. شهید کاوه در مورد استواری امام امت می گفت: «امام یک تنه با تمام قدرت ها و ابر قدرت ها جنگیدند تا انقلاب به پیروزی رسید و حالا نوبت ماست که از انقلاب پاسداری کنیم».
عنصر کم نظیر
مقام معظم رهبری درباره شهید کاوه می فرماید: «من او را از بچگی اش می شناختم. پدر این شهید، جزو اصحاب همیشگی مسجد امام حسن علیه السلام بود و محمود را با خودش به مسجد می آورد و من می دانستم که او همین یک پسر را دارد و پدرش را هم که قاعدتا مشهدی ها می شناسند، از همان وقت ها همین طور در برخورد، پرشور و بی مهابا بود. گاهی هم، چنان حرف های بی باکانه ای می زد که در دوران اختناق، کسی آن جور حرف نمی زد. شهید کاوه در چنین خانواده پرشور و هیجان تربیت شد. خوراک فکری او در دوران نوجوانی، مطالبی بود که در مسجد امام حسن علیه السلام مطرح می شد. این جوان در یک چنین محیط فکری ای تربیت شد و جزو عناصر کم نظیری بود که من او را حقیقتا اهل خودسازی یافتم؛ هم خودسازی معنوی و اخلاقی و تقوایی و هم خودسازی رزمی».
اسطوره پای مردی
یکی از بزرگان درباره شهید محمود کاوه این گونه می گوید: «محمود کاوه از نمونه مردانی بود که می تواند در تاریخ دفاع مقدس امت اسلامی ایران، به عنوان اسطوره پای مردی، شجاعت و از خودگذشتگی به حساب آید. جوان شیردلی که دشمن از وحشت پیکار او خواب آسوده نداشت و نام آمیخته با محبت وی، بی پناهان مظلوم را در خطّه کردستان شادی و آرامش می بخشید. او فرمانده صف شکنی بود که با پناه گرفتن در سنگرِ قلبِ استحکام یافته از ایمان خویش، بی نیاز از سنگر خاک و سنگ بود. او اینک به سوی محبوب شتافته و قفس تن را به یادگار گذاشته است».
آخرین گذر سردار
عملیات کربلای 2، آخرین منزل از منازل سلوک محمود کاوه به سوی لقاء اللّه بود. این سردار رشید، عارف شب زنده دار، فرمانده دل سوز، بسیجی ایثارگر، فرزند کردستان و یادگار تیپ ویژه شهدا، آخرین بار نیز فرماندهی نیروهایش را از سنگر فرماندهی تحمل نکرد و بدون اینکه دیگر فرماندهان آگاه شوند، به محور عملیاتی کربلای 2 رفت و میدان مین را هم خنثی کرد. دهم شهریور سال 1365، روزی بود که سردار شجاع اسلام و پاسدار حق و حقیقت و مدافع مردم مظلوم کردستان، محمود کاوه به شهادت رسید. روزی که روح بلند این بسیجی با اخلاص و تلاشگر بر بلندای قله 2519 حاج عمران به پرواز درآمد، صخره های بلند و کوه های سخت منطقه غرب، یاد و خاطره او را در دل خود ثبت کرد. بعد از شهادت کاوه، مهاباد سراسر عزا و ختم و فاتحه بود. مردم می گفتند: «او برای ما امنیت و آسایش آورده بود».
واکنش زینب گونه مادر
مادر شهید کاوه می گوید: «اول که خبر شهادت محمود آمد، ناراحت شدم. بعد با خودم فکر کردم و گفتم: خدایا! شکر که سرش را نبردند تا دشمن شاد شود؛ آخر برای سرش در کردستان جایزه تعیین کرده بودند. بعد به ذهنم خطور کرد که: الحمدللّه ! مگر خون محمود، از خون بهشتی و باهنر و رجایی ها رنگین تر است؟!».