خداوند مهربان خاک مرده را تدریجا، و با عبور دادن آن از کانالهاى مختلف تبدیل به موجودى بنام انسان کرد، و او را با هویت احسن تقویمى به دنیا آورد، تا شاغل مقام خلافت و نایب منابى از جانب حضرت حق گردد، و در ظرف وجود او دانش و بینش تجلى کند، و چراغ پرفروغ هدایت در قلبش روشن گردد، و همه این شئون را زیر نظر وحى و تعلیمات پیامبران و امامان و عالمان ربانى و دلسوز هزینه عبادت کند، و با داشتن ا ین سرمایههاى عظیم که نتیجه استعدادهاى اوست، سفره حیات طیبه را در پهنه زمین بگستراند، و در کره خاکى تا مدتى معین در سایه امنیت، و بدون خوف و حزن زندگى کرده، و پس از به پایان بردن این زندگى محدود با کولهبارى از کمالات و ارزشها، و ایمان و عمل صالح و اخلاق حسنه، و با بجا گذاردن انواع خیرات و مبرات از خود به جهان دیگر براى ادامه زندگى اصلى و حیات ملکوتى در بهشت برین به صورت جاودانه سفر کند، و نزد خالق مهربانش در کمال سلامت و عافیت از رزق مادى و معنوى او به هر صورت که بخواهد بهرهمند شود.
ابلیس و ابلیسیان، شیطان و شیطانصفتان که منافع و خواستههاى خود را در برابر مقام خلافت و دانش معنوى و معرفت دینى، و هدایت الیه، و عبادت انسان، و پروازش به فضاى ملکوت، و ادامه راهش تا رسیدن به رضایت الله و جنت الله در خطر دیده و میبینند، از زمان ورود انسان به زمین در برابر او و شئون معنویاش جبهه گرفته در راه او دام وسوسه و شبهه افکنى قرار داده، و به مکتبسازى در برابر فرهنگ الهى برخاسته، و براى تحمل افکار و آراء و عقاید و فرهنگ باطل خود به انسان، و دور کردنش از راه خدا، و دستبرد زدن به مقام خلافتش، و جدا نمودنش از علوم معنوى و معرفت دینى، وست نمودنش از عبادت و بندگى که مایه ظهور همه کمالات و ارزشهاست، تشکیل دولت و حکومت در برابر حاکمیت تشریعى خدا دادند، و با بکار گرفتن ابزار و وسائل به تناسب هر دوره، به گمراه کردن همه انسانها اگر موفق شوند، همت گماشتند.
ابزار امروز این ابلیسیان و شیطانصفتان ماهوارهها، سایتها، روزنامهها و مجلات، بنگاههاى خبرى، و انواع فیلمهاى محرک شهوات، و استخدام افرادى تحت عنوان پرفسور، دکتر، فیلسوف که با گرفتن دستمزدهاى گزاف براى تحمیل گمراهى، با برچسب علم، فلسفه، جامعهشناسى، روانکاوى، روانشناسى، اقتصاد، سیاست میباشد، و در دورهاى مختلف و در این دوره، بسیارى از بندگان خدا را که در مرحله اول داراى هدایت عقلى و خطرى، سپس دارنده هدایت تشریعى گرچه در حد ضعیفى بودند به انحراف و گمراهى کشیده، و از آنان حیوانى شهوتران و شکمچران ساخته، و همه منحرفان و گمراهشدهها را در هر لباس عمله خود نموده، تا عمده دسترنج آنان را به جیب خود ریخته، و از این طریق به آرزوهاى باطل خود رسیده، و به صورت آزاد و بدون قید و شرط به ارضاء شهوات خود برسند، و پاى حکومتشان را در کشور خود و دیگر کشورها محکم و استوار و بلکه ثابت و پا برجا نمایند.
راى اثبات این موضوع دلیل چندانى لازم نیست، شما به حکومت انگلستان این شیطان مجسم از قرن دهم هجرى تا الآن که اوائل قرن پانزدهم هجرى است بنگیرید، و زحمت خواندن چند کتاب را در رابطه با این حکومت استعمارگر و این گرگ سیرناشدنى به خود بدهید تا بر شما روشن شود که چگونه اکثر ملتهاى حدود صد کشور را در شرق و غرب به گمراهى و جهالت، و تعصب جاهلانه و ناسیونالیزم قومى کشیده، و چراغ فرهنگ و آداب و رسوم مثبت آنان خاموش، و ناموس آنان را به پردهدرى و بیعفتى دچار ساخته، و نظام خانواده را فرو ریخته، و با وسوسه و شبههافکنى، و با لغات دهن پرکن پرازایسم به توسط اساتید در خدمت استعمار، آنان را در خواب عمیق فرو برده و به غارت همه معادن و ثروتهاى آنان مشغول گشته و جزیره انگلیس را که فاقد هر چیزى بوده، و ارتزاق جامعه انگلیسى از دزدى در دریا و برون اموال مردم تأمین میشده، با ثروت کلان ملتها، و غارت اموال کشورها تبدیل به مملکتى آباد نموده و تا پیش از آمریکا آنجا را قبله گمراهان قرار داد.
بلژیک، هلند، پرتغال، فرانسه نیز که شیاطین مجسم بودند و برخى از آنان هنوز هم هستند، جنایاتشان و خیانتشان به کشورهائى که به صورت مستعمره خود درآوردند و هرچه ملتها داشتند غارت کردند کمتر از انگلیس نیست.
آمریکا که از قدرت علمى بیشترى برخوردار شد، و ابزار سنگینتر و اسلحه تیزتر و قویترى به چنگ آورد، و به عجب اتم دست یافت، رقباى خود را از میدان بیرون کرد و خود به جاى آنان نشست و با فرهنگى خطرناکتر و قواعد استعمار نو، و اصل چهارم ترومن، وزیر پرده حقوق بشر، چنگال مرگبارش را به وسیله حکومتهاى دستنشانده، در شرق و غرب به گلوى ملتها فرو برد، و تا الآن که این سطور را مینویسم. براساس آمار و شواهد و کتابهائى که درباره این شیطان اکبر نوشته شده میلیونها نفر را در سراسر جهان به خاک و خون کشید، و بیداران ملتها را یا تبعید کرد، یا با ترور از میان برداشت، یا با تخریب شخصیت آنان از چشم جامعهانداخت، و با درندگى و خشونت بیشتر به غارت ثروتها مادى و معنوى مشغول شد، و هنوز هم مشغول است، این همه جنایت و خیانت را در سایه شوم گمراه کردن ملتها، و تخلیه آنان از ایمان به خدا و قیامت، و عادات و رسوم مثبت آنان انجام داد.
این گرگ خطرناکتر از گرگهاى گذشته، و این مخّلق به اخلاق خوک و سگ، و این درنده کمنظیر
درصدد برآمده، اگر بتواند نام و یاد و فرهنگ خدا را از همه جهان محو کند، و با تخدیر عقل وقلب و شعور ملتها، خوابى سنگین بر همه مسلّط نماید، تا حکومتش را و غارتگرى و جنایتش را تا زمان برپا بودن خیمه حیات تضمین نماید!
ولى بیدارى اسلامى که در سایه انقلاب شیعى، و پرفروغ شدن چراغ قرآن و اهل بیت سراسر جهان اسلام و بخشى از اروپا و خود آمریکا را فراگرفته و به اراده حق به پیش میرود، سدّ سنگینى در برابر تداوم حرکت ابلیسى و شیطانى استعمارگران و به ویژه آمریکا شده، و قدرت و حاکمیت و تسلط او و هم پالکیهایش را محدود و ضعیف نموده، و در آینده نزدیک این پیکره کثیف، و مجسمه ضلالت با طوفان معنوى اسلام در هم خواهد شکست، و متلاشى خواهد شد و بر باد خواهد رفت، و این وعده حتمى خداوند است که به صورت فعل مضارع، یعنى تغییر کلى اوضاع از بار منفى به بار مثبت بیان شده است، این وعده را به این صورت در سوره مبارکه انبیا میخوانیم:
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ
و همانا ما پس از تورات در زبور نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به میراث مى برند.
آیه شریفه با حرف تأکید لام، و با بکار گرفتن قد که حرف تحقیق است، و با أنّ که باز از حروف تأکید است و با استعمال یرث که فعل مضارع و خبردهنده از آینده است، نوید پیروزى صالحان را بر کافران و مشرکان داده، و قاطعانه میگوید همه زمین از لوث وجود شیاطین و عمّال بدبختشان و همه شیطانصفتان پاک خوا هد شد، و به دست صالحان با بر پا کردن حکومت عدل به دست بقى الله و طاووس اهل جنت خواهد افتاد.
بیدارى اسلامى که پرتوى از فرهنگ قرآن و اهل بیت است نشان میدهد که کفر جهانى دچار ضعف، سردرگمى، حیرت و بن بست شده، و میرود که ریشهاش کنده شود، و میدان به دست بندگان شایسته خدا افتد.
اى کاش آنان که هنوز مسحور فرهنگ شیاطین هستند، و کشورهاى ظالم و خائن و استعمارگر را قبله خود میدانند، و دانش و هنر و صنعت را وقف آنان میشمارند، و به خیال باطلشان تصور میکنند، اگربا آنان نباشند، و از آنان پیروى نکنند، و فرهنگ آنان را نپذیرند نمى توانند به زندگى خود ادامه دهند، به آثار بیدارى اسلامى که بسیارى را از منجلاب فساد، و ضعف و سستى اراده، و ترس بیجا از دشمن، و بیهویتى، و احساس حقارت توجه میکردند و به این کاروان میپیوستند تا جبهه ایمان قدرت بیشتر و نیروى افزونترى پیدا کند، و با شتابى بیتشر به سوى آزادى حرکت کند، و شر شیاطین و فرهنگ منحط آنان را پایان داده از سر ملتها بردارند.
همه باید به این حقیقت توجه کنند که «استعدادها و امکانات بالقوهاى که در ساختار وجودى انسان به ودیعت نهاده شده است، اگر به صورت درستى پرورش یابد، و در مسیر صحیحى قرار گیرد، در چنین صورتى است که انسان به اهداف والائى که براى آن آفریده شده است دست خواهد یافت، و به کمال مطلوب خواهد رسید.
پیامبران و سفیران الهى براى چنین هدفى مبعوث به رسالت شدهاند، آنان معلمانى هستند که انسانها را در جهت استفاده درست از امکانات وجودى خود تعلیم میدهند، و راه رسیدن به سعادت و کمال را پیش پاى آنان میگذارند، و بدینگونه انسان را هدایت میکنند.
قرآن کریم به عنوان مهمترین کتاب آسمانى که براى انسان نازل شده است، عنایت خاصى به مسئله هدایت دارد، و اساسا هدف نهائى قرآن همان هدایت است.
به همین جهت قرآن به جنبه هدایتگرى و روشنگرى خود تأکید بسیار دارد، و اوصاف و عناوین متعددى را براى خود ذکر میکند که مربوط به این بُعد از ابعاد قرآن است.