مصلح موعود در اقوام مختلف جهان
مسئلة عقیده به ظهور مصلحی جهانی در پایان دنیا امری عمومی و همگانی است و اختصاص به هیچ قومی و ملتی ندارد. سرمنشأ این اعتقاد کهن و ریشه دار علاوه بر اشتیاق درونی و میل باطنی هر انسان ـ که به طور طبیعی خواهان حکومت حق و عدل و برقراری نظام صلح و امنیت در سرتاسر جهان است ـ نویدهای بی شائبة پیامبران الهی در تاریخ بشریت به مردم مؤمن و آزادی خواه جهان است.
تمامی پیامبران بزرگ الهی در دوران مأموریت خود به عنوان جزئی از رسالت خویش به مردم وعده داده اند که در آخرالزمان و در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانی ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بی دینی و بی عدالتی را در تمام جهان ریشه کن خواهد ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد. سیری کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه های دیگر اقوام مختلف بشری این حقیقت را به خوبی روشن و مسلم می سازد که همة اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آراء عقاید و اندیشه های متضادی که با یکدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانی به سر می برند.
اینک برای این که دربارة این موضوع سخنی به گزاف نگفته باشیم فهرست مختصری از بازتاب این عقیده را در میان اقوام و ملل مختلف جهان در اینجا می آوریم.
1. ایرانیان باستان معتقد بودند «گرزاسپه» قهرمان تاریخی آنان زنده است و در کابل خوابیده و صد هزار فرشته او را پاسبانی می کنند تا روزی که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح نماید.2. گروهی دیگر از ایرانیان می پنداشتند که«کیخسرو» پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالودة فرمانروایی، دیهیم پادشاهی را به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزی ظاهر شود و اهریمنان را از گیتی براند.
3. نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متحد سازد و آنها را بر دنیا مسلط گرداند.
4. نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و ژرمن را بر دنیا حاکم گرداند.
5. اهالی صربستان انتظار ظهور «مارکوکرالیویچ» را داشتند.
6. برهماییان از دیرزمانی بر این عقیده بودند که در آخرالزمان «ویشنو» ظهور نماید و بر اسب سفیدی سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفان را خواهد کشت، و تمام دنیا «برهمن» گردد و به این سعادت برسد.
7. ساکنان جزایر انگلستان از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند که «ارتور» روزی از جزیرة «آوالون» ظهور نماید و نژاد «ساکسون» را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها گردد.
8. اسن ها معتقدند که پیشوایی در آخرالزمان ظهور کرده، دروازه های ملکوت آسمان را برای آدمیان خواهد گشود.
9. سلت ها می گویند: پس از بروز آشوب هایی در جهان، «بوریان بور ویهیم» قیام کرده، دنیا را به تصرف درخواهد آورد.
10. اقوام اسکاندیناوی معتقدند که برای مردم بلاهایی می رسد، جنگ های جهانی اقوام را نابود می سازد، آنگاه «اودین» با نیروی الهی ظهور کرده و بر همه چیره می شود.
11. اقوام اروپای مرکزی در انتظار ظهور «بوخض» هستند.
12. اقوام آمریکای مرکزی معتقدند که «کوتزلکوتل» نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثی در جهان، پیروز خواهد شد.
13. چینی ها معتقدند که «کرشنا» ظهور کرده، جهان را نجات می دهد.
14. زرتشتیان معتقدند که «سوشیانس» (نجات دهندة بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستی را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر و هم گفتار و هم کردار گرداند.
15. قبایل «ای پوور» معتقدند که روزی خواهد رسید که در دنیا دیگر نبردی بروز نکند و آن به سبب پادشاهی دادگر در پایان جهان است.
16. گروهی از مصریان که در حدود 3000 سال پیش از میلاد، در شهر «ممفیس» زندگی می کردند، معتقد بودند که سلطانی در آخرالزمان با نیروی غیبی بر جهان مسلط می شود، اختلاف طبقاتی را از بین می برد و مردم را به آرامش و آسایش می رساند.
17. گروهی دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستادة خدا در آخرالزمان در کنار رودخانة خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر می کند.
18. ملل و اقوام مختلف هند، مطابق کتاب های مقدس خود، در انتظار مصلحی هستند که ظهور خواهد کرد و حکومت واحد جهانی را تشکیل خواهد داد.
19. یونانیان می گویند: «کالویبرگ» نجات دهندة بزرگ ظهور خواهد کرد و جهان را نجات خواهد داد.
20. یهودیان معتقدند که در آخرالزّمان «ماشیع» (مهدی بزرگ) ظهور خواهد کرد و تا ابدالآباد در جهان حکومت می کند. او را از اولاد حضرت اسحاق می پندارد در صورتی که تورات کتاب ـ مقدس یهود ـ او را صریحاً از اولاد حضرت اسماعیل دانسته است.
21. نصارا نیز به وجود حضرت(ع) قائلند و می گویند: او در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و عالم را خواهد گرفت، ولی در اوصافش اختلاف دارند.1
آنچه از نظر گذشت ـ گرچه همة آنها با حضرت مهدی(ع) کاملاً تطبیق نمی کند و حتی برخی از آنها اصلاً با مهدی موعود اسلام وفق نمی دهد ـ از یک حقیقت مسلّم حکایت می کند و آن اینکه: این افکار و عقاید و آرا که همة آنها با مضمون های مختلف، از آینده ای درخشان و آمدن مصلحی جهانی در آخرالزمان خبر می دهند، نشانگر این واقعیت است که همة آنها در واقع از منبع پر فیض وحی سرچشمه گرفته است، ولکن در برخی از مناطق دوردست که شعاع حقیقت در آنجا کمتر تابیده است در طول تاریخ به تدریج از فروغ آن کاسته شده، و فقط کلیاتی از نویدهای مهدی موعود و «مصلح جهانی» در میان ملت ها به جای مانده است.
البته سالم ماندن این نویدها در طول قرون متمادی، خود بر اهمیت موضوع می افزاید، و مسئلة «مهدویت» و ظهور مصلح جهانی را قطعی تر می کند.
اسامی موعود در کتب مذهبی
اینک قسمتی از اسامی مبارک منجی موعود را که با الفاظ مختلفی در بسیاری از کتب مذهبی اهل ادیان و ملل مختلف جهان آمده است، از نظر می گذرانیم: «صاحب» در صحف ابراهیم(ع)، «قائم» در زبور سیزدهم، «قیدمو» در تورات به لغت ترکوم، «ماشیع» (مهدی بزرگ) در تورات عبرانی، «مهمید آخر» در انجیل، «سروش ایزد» در زمزم زرتشت، «بهرام» در ابستاق زند و پازند، «بندة یزدان» هم در زند و پازند، «لند بطاوا» در هزارنامة هندیان، «شماخیل» در ارماطس، «خوراند» در جاویدان، «خجسته» (اصمد) در کندرال فرنگیان، «خسرو» در کتاب مجوس، «میزان الحق» در کتاب اثری پیغمبر، «پرویز» در کتاب برزین آذرفارسیان، «فردوس اکبر» در کتاب قبروس رومیان، «کلمة الحق» و «لسان صدق» در صحیفة آسمانی، «صمصام الاکبر» در کتاب کندرال، «بقیة الله» در کتاب دوهر، «قاطع» در کتاب قنطره، «منصور» در کتاب دید براهمه، «ایستاده» (قائم) در کتاب شاکمونی، «ویشنو» در کتاب ریگ ودا، «فرخنده» (محمد) در کتاب وشن جوک، «راهنما» (هادی و مهدی) در کتاب پاتیکل، «پسر انسان» در عهد جدید (اناجیل و ملحقات آن)، «سوشیانس» در کتاب زند و هومو من یسن، از کتب زرتشتیان، در کتاب شابوهرگان کتاب مقدس «مانویه» ترجمة «مولر» نام «خرد شهر ایزده» آمده که باید در آخرالزمان ظهور کند، و عدالت را در جهان آشکار سازد، «فیروز» (منصور) در کتاب شعیای پیامبر.2
علاوه بر اینها اسامی دیگر نیز برای موعود مبارک در کتب مقدس اهل ادیان ذکر شده است که ما به جهت اختصار از نقل آنها خودداری نمودیم.
اسامی مقدسی چون: «صاحب، قائم، قاطع، منصور و بقیةالله» که در کتب مذهبی ملل مختلف آمده است، از القاب خاص وجود مقدس حضرت حجت بن الحسن العسکری(عج) است که در بیشتر روایات اسلامی، به آنها تصریح شده و این خود بیانگر این واقعیت است که موعود همة امت ها و ملت ها، همان وجود مقدس حضرت مهدی(ع) است.
موعود در دین یهود
چنانکه در آثار «دانیال نبی» مسطور است، عبارت از بیان این معنا است که در آخرالزمان حق تعالی جهان را دگرگون خواهد فرمود و صالحان و ابرار از ظالمان و اشرار جدا خواهند شد و این روزگار پر از ظلم و جور به پایان خواهد رسید.
شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان، در تاریخ پرفراز و نشیب یهودیت موج می زند. یهودیان در سراسر تاریخ محنت بار خود، هرگونه خواری و شکنجه را به این امید بر خود هموار کرده اند که روزی موعود (مسیحا) بیاید و آنان را از گرداب ذلت، درد و رنج رهانده، فرمانروای جهان گرداند.
در سراسر تاریخ بنی اسرائیل، کسانی به عنوان موعود یهود برخاستند و با گرد آوردن برخی افراد ساده لوح، بر مشکلات آنان افزودند. امّا در این میان حضرت عیسی بن مریم ظهور کرد و با داشتن شخصیتی بس والا و روحی الهی، دین بسیار بزرگی را بنیاد نهاد و گروه بی شماری را به ملکوت آسمان رهنمون شد.
با توجه به مطالب یاد شده، روشن می شود که اصل ظهور منجی جهان در نزد پیروان دین یهود، ثابت و مسلم است. در عین حال بغض و کینة آنان نسبت به همة ادیان ـ خصوصاً مسیحیت ـ قابل انکار نیست. از آرزوهای یهود آن است که از طریق ظهور موعود منتظر، بر همة بشریت مسلط شوند و همة ملل و اقوام دنیا تسلیم یهود و تحت استعمار آنان باشند. توجه به این نکته ضروری است که مسئلة منجی جهانی صبغة یهودیت یا نژاد یهودی ندارد.
از نظر این نویسنده، عدة قلیلی از سیاسیون یهود با سوء استفاده از این عقیده، رژیم اسرائیل را در سرزمین فلسطین، به منظور زمینه سازی ظهور مسیح ایجاد کردند. آنان احساسات یهودیان را برای سرزمین مقدس برانگیختند و ثروتمندان را برای ایجاد آبادی های یهودی نشین تشویق کردند.
در مقابل، عدة کثیری از یهودیان، پندار جعلی یاد شده را رد می کردند و عقیده داشتند که نجات، تنها از طریق دخالت مستقیم خدا به دست می آید. سرعت بخشیدن به دوران رهایی از طریق ایجاد مهاجرنشین های یهودی در فلسطین، نقض آشکار شریعت به شمار می رود.3
موعود در دین مسیحیت
همان طور که نجات دهندة پایانی بر مبنای معتقدات یهودیان، مسیح (ماشیع) است که جهان را درخشان و با شکوه می سازد، به اعتقاد مسیحیان نیز مسیح(ع) نجات بخش است. البته برای زمان ظهور حضرت مسیح(ع) تاریخ مشخصی در بشارت انجیل نمی یابیم و از این جهت شباهت دقیقی با اعتقاد اسلامی دربارة زمان ظهور وجود دارد، در انجیل می خوانیم:
امّا آن روز و آن ساعت را نمی داند کسی از بشر و فرشتگان آسمان، مگر پدر.4
بر اساس بشارت فراوانی که در کتاب انجیل آمده است، حضرت مسیح(ع) به دنبال قیام حضرت قائم(ع) در «فلسطین» آشکار خواهد شد و به یاری آن حضرت خواهد شتافت، و پشت سر حضرتش نماز خواهد گزارد، تا یهودیان و مسیحیان و پیروان وی تکلیف خویش را بدانند و به اسلام بگروند و حامی حضرت مهدی(ع) گردند. از این رو، در آخرین روزهای زندگی ـ و شاید در طول دوران حیات ـ به یاران و شاگردان خود توصیه ها و سفارش های اکیدی دربارة بازگشت خود به زمین نموده و آنان را در انتظار گذارده و امر به بیداری و هوشیاری و آمادگی فرموده است.
اینک متن برخی از آن بشارات که در انجیل آمده است:
پس بیدار باشید؛ زیرا که نمی دانید در کدام ساعت خداوند شما می آید. لیکن این را بدانید که اگر صاحب خانه می دانست در چه پاس از شب دزد می آید، بیدار می ماند و نمی گذاشت که به خانه اش نقب زند. پس شما نیز حاضر باشید، زیرا در ساعتی که گمان نبرید پسر انسان می آید پس آن غلام امین و دانا کیست که آقایش او را بر اهل خانة خود بگمارد تا ایشان را در وقت معین خوراک دهد. خوشا به حال آن غلامی که چون آقایش آید او را در چنین کاری مشغول یابد.5
نظیر این پیشگویی در انجیل لوقا نیز آمده است6: مقصود از «پسر انسان» حضرت مسیح(ع) نیست، زیرا مطابق نوشتة جیمز هاکس آمریکایی در قاموس کتاب مقدس این عبارت 80 بار در انجیل و ملحقات آن (عهد جدید) آمده است که فقط 30 مورد آن با حضرت عیسی مسیح(ع) قابل تطبیق است ولی50 مورد دیگر از نجات دهنده ای سخن می گوید که در آخر زمان و پایان روزگار ظهور خواهد کرد و حضرت عیسی(ع) نیز با او خواهد آمد، و او را جلال و عظمت خواهد داد، و از ساعت و روز ظهور او جز خداوند متعال کسی اطلاع ندارد. که او کسی جز حضرت مهدی(عج) آخرین حجّت خدا نخواهد بود.
به طوری که می بینیم فرازهایی از عهد جدید با روایات اسلامی وجوه مشترک فراوانی دارد که از آن جمله است: نزول حضرت عیسی(ع)7، صیحة آسمانی، زنده شدن گروهی از افراد صالح، آمدن او بر فراز ابر و ربوده شدن یاران حضرت ولی عصر(ع) از محراب ها و رختخواب های خود و انتقال یافتن آنها بر فراز ابرها، همة این موارد در احادیث اسلامی آمده و با این فقرات انجیل دقیقاً منطبق است.
موعود در دین زرتشت
موعود زرتشت یا «سوشیانس» ـ که در فارسی «سوشیانت» و گاه به صورت جمع «سوشیانس ها» آمده ـ نجات بخشی است که «اهورامزدا» به مردمان نیک وعده داده شده، و وظیفه اش پاییدن و نگهبانی جهان راستی است. جهانی که اندکی پیش از رستاخیز آراسته خواهد شد و در آن راست گو بر دروغ گو چیره خواهد شد. جهانی که در آن حق غالب است و باطل و دروغ مغلوب.8 «از این جهت سوشیانس (نامیده خواهد شد) زیرا که سراسر جهان مادی را سود خواهد داد.»9
سوشیانس، یعنی سود دهنده و خیرخواه. این برگزیدة الهی، زمانی که جهان آکنده از تباهی ها شود، در بخش مرکزی زمین ظهور خواهد کرد. سوشیانس از فرزندان زرتشت است که نطفه اش به شیوة معجزه آسایی در دریاچه نگهداری می شود و مادر او دوشیزه ای است از نژاد زرتشت پیامبر. این شخصیت الهی در صفات و ویژگی ها شباهت خاصی به زرتشت پیامبر خواهد داشت. در انتها به شباهت هایی اشاره شده است که در متون دینی اسلام و زرتشت، میان حضرت مهدی(عج) و سوشیانس وجود دارد.
در میان کتب زرتشتیان، گات ها یا سرود های زرتشت قدیمی ترین و معتبرترین آنهاست و بعد از آن، اوستا شامل دستورها و فرمان های زندگی است. کتاب بندهش که در قرن سوم هجری نوشته شده، در مورد مسئلة «منجی» نظریه هایی چون نظریات شیعه دارد. در حالی که در اوستا این موارد به چشم نمی خورد.
زرتشتیان قائل به ظهور سه منجی هستند که هر یک به فاصلة هزار سال از دیگری ظهور خواهد کرد و به ترتیب عبارتند از: «هوشیدر» به معنی پرورانندة قانون و «هوشیدار ماه» به معنی پرورانندة نماز و نیایش و «استوت ارت» آخرین منجی، که با آمدن او جهان نو می شود و رستاخیز می گردد و مردگان زنده می شوند و زندگان نیز عمری همیشگی خواهند داشت.
بارداری مادر سوشیانس شباهت زیادی به مادر گرامی حضرت مهدی(ع) دارد10. مادر حضرت مهدی(ع) دارای بارداری پنهان بود و آثار حمل در او آشکار نبود.
در بخش «گات ها» که یکی از بخش های چهارگانة اوستا است (بندهای 8 و 9) نویدهایی در مورد ظهور حضرت مهدی(ع) و سیطرة جهانی آن حضرت و قیام شکوهمند او را داده است. از این روز به نام «بامداد روز» یاد شده است.
جاماسب، در کتاب معروف خود جاماسب نامه که حوادث گذشته و آیندة جهان در آن ثبت شده، و احوال پادشاهان، انبیا، اوصیا و اولیا را بیان می کند، ضمن مطالبی که از قول زرتشت راجع به پیامبران بازگو می نماید در مورد پیامبر گرامی اسلام(ص) و دولت جاودانة حضرت مهدی(ع) و رجعت گروهی از اموات مطالبی گفته، آنگاه دربارة ظهور مبارک حضرت مهدی(ع) چنین می گوید:
و از فرزندان دختر آن پیامبر [عرب که آخرین پیغمبر باشد] که خورشید جهان و شاه زنان نام دارد، کسی پادشاه شود در دنیا به حکم یزدان که جانشین آخر آن پیغمبر باشد در میان دنیا که مکه باشد و دولت او تا به قیامت متصل باشد و بعد از پادشاهی او دنیا تمام شود و آسمان جفت گردد و زمین به آب فرو رود و کوه ها کنده شود و اهریمن کلان را که ضدّ یزدان و بندة عاصی او باشد بگیرد و در حبس کند و او را بکشد.
و نام مذهب او برهان قاطع باشد و حق باشد و خلایق را به یزدان بخواند و زنده گرداند خلق را از بدان و نیکان، و نیکان را جزا دهد و بدان را سزا دهد و بسیاری از خوبان و پیغمبران زنده شوند و از بدان گیتی و دشمنان خدا و کافران را زنده گرداند و از پادشاهان اقوام خود را زنده کند که فتنه ها در دین کرده باشند و خوبان بندگان یزدان را کشته باشند و همة متابعان و تبه کاران را بکشد و نام این پادشاه بهرام باشد.
و ظهور او در آخر دنیا باشد... و خروج او در آن زمان شود که تازیان بر فارسیان غالب شوند و شهرهای عمّان خراب شود و به دست سلطان تازیک، پس او خروج کند و جنگ کند و دجال را بکشد.
و برود و قسطنطنیه را بگیرد و علم های ایمان و مسلمانی در آنجا برپا کند و عصای سرخ شبانان باهودار (که موسی(ع) باشد) با او باشد و انگشتر و دیهیم سلیمان با او باشد و جنّ و انس و دیوان و مرغان و درندگان در فرمان او خواهند بود.
و همة جهان را یک دین کند و دین گبری و زرتشتی نماند و پیغمبران خدا و حکیمان و پری زادان و دیوان و مرغان و همة اصناف جانوران و ابرها و بادها و مردان سفیدرویان در خدمت او باشند».11
در اینجا لازم است این نکته را یادآور شویم که، اعتقاد به ظهور سوشیانس در میان ملت ایران باستان به اندازه ای رایج بوده است که حتی در موقع شکست های جنگی و فراز و نشیب های زندگی با یادآوری ظهور چنین نجات دهندة مقتدری، خود را از یأس و ناامیدی نجات می دادند.
شاهد صادق این گفتار اینکه، در جنگ قادسیه پس از درگذشت رستم فرخ زاد ـ سردار نامی ایران ـ هنگامی که یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی، با افراد خانوادة خود آمادة فرار می شد به هنگام خارج شدن از کاخ پرشکوه مدائن، ایوان مجلل خود را مورد خطاب قرار داد و گفت:
هان ای ایوان! درود بر تو باد، من هم اکنون از تو روی برمی تابم تا آنگاه که با یکی از «فرزندان خود» که هنوز زمان ظهور او نرسیده است به سوی تو برگردم.
سلیمان دیلمی می گوید، من به محضر امام صادق(ع) شرفیاب شدم و مقصود یزدگرد را از جملة «یکی از فرزندان خود» از آن حضرت پرسیدم، حضرت فرمود:
او مهدی موعود(ع) و قائم آل محمد(ص) است که به فرمان خداوند در آخرالزمان ظهور می کند. او ششمین فرزند دختری یزدگرد است و یزدگرد نیز پدر او است.12
در حال حاضر در میان اقوام شرقی و غربی، حتی در میان سرخ پوستان آمریکا، پندار مشابهی دربارة بازگشت یا ظهور منجی موعود پدید آمده است.13
اینکه ما می بینیم همة انسان ها در همة زمان ها می جوشند و به دنبال روزی بهتر، در انتظار تحقق پیروزی نهایی به سر می برند و فریادرسی را به یاری می طلبند، خود دلیل قاطعی بر ریشه دار بودن این تمایل باطنی و خواست درونی و فطری بودن انتظار موعود مبارک که حقیقت آن در مهدویت متجلی است، می باشد.
پی نوشت ها:
1. او خواهد آمد، ص 87 (به نقل از: ظهور حضرت مهدی(عج) از دیدگاه اسلام، مذاهب و ملل جهان، سید اسدالله هاشمی شهیدی)
2. هاشمی شهیدی، همان، صص 46 ـ 47.
3. همان، صص 164 ـ 165.
4. ترجمة اناجیل اربعه، میرمحمد باقر خاتون آبادی، انتشارات نقطه.
5. کتاب مقدس، انجیل متی، ص 41، باب 24، بندهای 1 ـ 8، 23 ـ 28، 29 ـ 37 و 42 ـ 46.
6. کتاب مقدس، انجیل لوقا، ص 16، باب 12، بندهای 35 و 37 ـ 40.
7. مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج 52، ص 181.
8. یسنا 48، باب 1 و 2.
9. همان، بخشی از بند 129 فروردین یشت.
10. صد در نصر و صد در بندهش، نوشیروان دارابار بهمن، ص 35.
11. لعمات النور، ج 1 صص 23 ـ 25.
12. مجلسی، محمدباقر، همان، ج 51، ص 164.
13. هاشمی شهیدی، همان.