گذرگاهى خطرناکتر و در عین حال لطیفتر از گذرگاه امتحان و ابتلا نیست، انسان براى دست یافتن به قدرتهاى عالى معنوى امتحان مى شود و چون در این امتحان پیروز و سربلند شد براى ورود به عالم آخرت با سرمایه اى سنگین و حالاتى ملکوتى و الهى آماده مى گردد و به وقت ورود مورد استقبال ارواح طیبه صالحان قرار گرفته و برزخ او شعبه اى از بهشت خدا خواهد بود.
چون قیامت گردد براى شرکت در عالى ترین مسابقه که هدفش جنات الهى است وارد مى شود و در آنجا مورد استقبال ملائکه رحمت و خشنودى خداى مهربان قرار مى گیرد و در وقت ورود به بهشت مخاطب به این خطاب عاشقانه مى گردد:
[وَ قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِینَ].
نگهبانانش به آنان گویند: سلام بر شما، پاکیزه و نیکو شدید، پس وارد آن شوید که [در آن] جاودانه اید.
آرى، بهشت و نعمت جاوید آن و تهنیت خزنه بهشت، مزد آن صبر و حوصله و برخورد صحیحى است که به ابتلائات و آزمایشهاى الهى داشتند.
[وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ* سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ].
و فرشتگان از هر درى بر آنان درآیند.* [و به آنان گویند:] سلام بر شما به پاس استقامت و صبرتان [در برابر عبادت، معصیت و مصیبت] پس نیکوست فرجام این سراى.
مسئله حتمیت امتحان و ابتلا باید به طور دائم به وسیله پدران و مادران متعهد و معلمان دلسوز و به خصوص خطیبان و واعظان و ناصحان و پنددهندگان به فرزندان و جوانان و مردم گوشزد شود و به تمام عباد خدا براى برخورد صحیح با آزمایشهاى الهى و ابتلائات ربانى آمادگى داده شود.
رها گذاردن فرزندان و شاگردان کلاس و مردم از تعلیم این حقیقت دور از انصاف و مخالف با قواعد الهى است.
آنان که در این زمینه آمادگى لازم را ندارند، در برخورد به کمترین حادثه، محکوم حادثه مى گردند و نیروهاى الهى آنان در مدار برنامه هاى ابلیسى و شیطانى قرار مى گیرد، امتحان گذرگاه لطیف و در عین حال گذرگاه و عقبه بسیار پرخطرى است.
تا درین زندان فانى زندگانى باشدت |
کنج عزلت گیر تا گنج معانى باشدت |
|
این جهان را ترک کن تا چون گذشتى زین جهان |
این جهانت گر نباشد آن جهانى باشدت |
|
کام و ناکام این زمان در کام خود درهم شکن |
تا بکام خویش فردا کامرانى باشدت |
|
روزکى چندى چو مردان صبر کن در رنج و غم |
تا که بعد از رنج گنج شایگانى باشدت |
|
روى خود را زعفرانى کن به بیدارى شب |
تا به روز حشر روى ارغوانى باشدت |
|
گر بمیرى در میان زندگى عطاروار |
چون درآید مرگ عین زندگانى باشدت |