این ذات مقدس، وجود مبارک حضرت ولی عصر روحی فداه، در این ماه (شعبان) به دنیا آمده است. آنچه که منشأ نجات عالم است، وجود مبارک ولی عصر، ارواحنافداه، است که ما هم در کنار سفرة آن ذات مقدسیم. جریان وجود مبارک حضرت ولی عصر(ع) مانند قرآن، آنقدر برای پیغمبر(ص) محترم بوده که به هر بهانه ای و به هر وسیله ای نام مبارک حضرت حجت(ع) را می برد؛ مثل اینکه به هر وسیله ای جریان قرآن را مطرح می کرد.
وجود مبارک حضرت پیامبر اکرم(ص) به جابربن عبدالله انصاری می فرماید:
جابر، بعداز ارتحال من، سجاد فرزندی دارد به نام محمد[ع]، اسم او اسم من است و تو او را در کودکی می بینی. اگر او را دیدی، سلام مرا به او برسان و چند چیز به او بگو، یکی از این حرف ها این است [که] به او بگو، مهدی (عج) فرزند توست.
ببینید، حضرت، از هیچ فرصتی برای مطرح کردن این مطلب فروگذار نمی کردند. جابر در کوچه پس کوچه ها که راه می رفت، به او گفتند، این [امام] باقر(ع) است. فهمید [که ایشان] وجود مبارک امام باقر(ع) است. رفت دست ایشان را بوسید و ادب و احترام کرد. گفت من نابینایم و از اصحاب پیغمبرم. جدّت سلام رساند و اسمتان را به من گفت و گفت مهدی موعود آخرالزمان(عج) فرزند توست.
این اهمیت مهدویت است؛ این احیای این نام است. هرجا، جای حساسی باشد، سخن از قرآن است و از وجود مبارک حضرت ولی عصر(عج) است. حیف نیست این مهدی موجود موعود منتظر(ع) با چند جشن سادة بی محتوای کف زنی بگذرد. این قدر شأن ایشان پایین آمده. ما الان باید داعیة جهانی شدن را داشته باشیم. در صورتی که آن کسی که چهار تا کفش دارد، یا چهار تا پوشاک دارد یا چهارتا اتومبیل و آهن دارد، او حرف جهانی را به عنوان تجارت جهانی می زند. او که دارای بَصَل و فُوم و عدس و سیر است حرف جهانی را می زند، ما که دارای منّ و سلوی هستیم چرا حرف جهانی را نزنیم؟
ما دارای مهدی جهانی هستیم. ما مصلح جهانی داریم. ما عدل جهانی داریم. ما علم جهانی داریم. ما باید حامی جهانی شدن این تز و مکتب باشیم آیا این را با کف زدن باید پایین بیاوریم.
أمن العدل، امن الأدب، أمن الإحسان؛ أمن الإیثار، أمن العقل؟
[آیا این نوع کار برخاسته از عدل و یا ادب یا احسان یا ایثار و یا عقل می باشد؟]
آیا این مجالس باید تا این حد تنزل کنند؟ شما علما اگر در این مجالس نروید، مجالس را دیگری اداره می کند. نگویید برای ما کسر (شأن) است. این منبر رفتن فخر ماست. ما از آن روزی که به این ویروس، که منبر رفتن برای ماکسر است مبتلا شدیم، منبر را دیگری اداره می کند. این چنین نیست که مسجد و حسینیه بدون سخنرانی و برنامه باشد. شما نشد، دیگری؛ شما نشد، آقازادة یتان؛ آقازادةیتان نشد، شاگردتان؛ اگر او نشد، مداح اداره می کند. مبادا خدای ناکرده این صحنه را خالی بگذارید. جابر توی کوچه، نابینا، در سنّ پیری این رسالت رسمی اوست از طرف پیغمبر اکرم، علیه آلاف التحیة و الثناء؛ که به نوه ام به باقر بگو که مهدی فرزند توست. این نشان دهندة اهمیت مسأله است. خوب آنوقت بیاییم شأن این را با آن جشن های ساده پایین بیاوریم. ادبای ما سهمی دارند هنرمندان ما سهمی دارند، نویسندگان ما سهمی دارند. آیا ما که دارای ولایت، امامت و عصمتیم حرف جهانی نزنیم. حرف جهانی را باید با فکر جهان شمول ارائه کرد. برای این وجود مبارک، حضرت مهدی(ع) این چراغانی ها خوب است؛ این جشن ها بسیار خوب است، پخش شیرینی ها بسیار خوب است، اما خوب تر از همة اینها، معارف مهدویت است.
وجود مبارک امام صادق(ع) به زراره فرمود: وظیفة شیعیان ما در عصر غیبت این است که این دعا را بخوانند.
اللّهمّ عرّفنی نفسک فإنّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف نبیک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجتّک. اللّهمّ عرّفنی حجّتک فإنّک ان لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی.
این دعا «برهان لِمْ» را به ما یاد می دهد. این دعا می گوید: غدیر حق است و سقیفه باطل. چرا؟ (چون) می گوید: خدایا، خودت را به من بشناس؛ اگر من موحد ناب نباشم، خداشناس نباشم، پیغمبر شناس هم نیستم؛ زیرا پیغمبر خلیفة الله است. وقتی من مستخلفٌ عنه [کسی که پیامبر جانشین او است] را نشناختم، خلیفه را نمی شناسم. خدایا توفیق بده من نبوت را، رسالت را، پیغمبر و پیغمبری را عمیقاً بشناسم؛ زیرا اگر من پیغمبر را نشناسم، گرفتار سقیفه می شوم. امام، خلیفه و والی مردم نیست، و از طرف مردم وکیل نیست. مردم سالاری محض نیست تا سقیفه، مسأله را حل کند. امام، جانشین پیغمبر است. اگر کسی مستخلفٌ عنه را نشناسد، گرفتار سقیفه می شود. خلیفه شناس نیست. عرض می کنیم، خدایا پیغمبرت را به من بشناس برای اینکه من می خواهم بفهمم جانشین پیغمبر کیست؟ حجت من کسی است که جای پیغمبر بنشیند نه مردم به او رأی بدهند. این مسأله، برهان لِمْ است . این دعا نیست، این حکمت است. گفته اند آنرا بعداز نماز بخوان، توی نماز بخوان و در فرصت های مناسبی که داشتی بخوان. اگر می خواهی به غدیر برسی و از ویروس سقیفه برهی، این دعا را بخوان. گاهی، شما، دعای محض (می خوانید) اما گاهی در حکمت و کلام، برهان اقامه می کنید. این، برهان است.
امیدواریم این جریان نیمة شعبان، با جلال و شکوه علمی شما حوزویان و اساتید بنام دانشگاه ها، که مفاخر ما هستند، با وضع مناسبی اداره شود. آن کارهای صوری اش هم ان شاءالله سامان بپذیرد.
پی نوشت:
برگرفته از خطبه های نماز جمعة شهر قم، 18/6/84