در پاسخ به سئوالی که در ذیل مقاله «توجیه غلطهای اقدس در کلام بهائیان» پرسیده شده بود، این مقاله را به مخاطبان گرامی عرضه میداریم:
برخی از علت وحی و معجزه بودن قرآن کریم میپرسند که در جواب باید تحدی طلبی (هم آورد طلبی) قرآن را یادآور شد، زیرا اگر وحی و آسمانی نبود، هر کسی میتوانست مانندش را بیاورد، در حالی که چهارده قرن است که همه عالم و آدم در برابرش سر خضوع فرود آورده و به اعجاز بودنش اعتراف دارند.
قرآن کریم سخن کافران را در باره قرآن کریم اینگونه باز میگوید: «بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلْ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَهٍ کَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ؛ خوابهای آشفته است یا دروغی است که به خدا میبندد، نه بلکه او یک شاعراست. پس باید برای ما معجزهای بیاورد. همان گونه که پیامبران پیشین فرستاده شدند.
«اَضغاثُ اَحلام»: «اَضغاث» جمع «ضِغث» و در اصل به معنی دسته گیاه خوشبو یا دستهایاز خارها و یا شاخههاست و «اَحلام» جمع «حُلُم» به معنای خواب و رؤیاست؛ و خوابهایپریشان و مختلط را «اضغاث احلام» گویند، از این باب که تشبیه شده به بستهها و دستههایگوناگونی که حقیقت آن روشن نیست و از اشیای متفاوت تشکیل شده است.
تلاش و بهانهجویی مخالفان برای شکست قرآن
کفار و مشرکان، بعد از ناکامی در همآوردآوری برای قرآن و پیبردن به معجزه بودن قرآن و حقانیت آیین توحیدی اسلام، به تلاشهای گسترده و متنوع برای شکست دادن قرآن و پیامبر خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم)دست زدند از آن جمله است:
1) به راه انداختن جنگهای بدر و احد و احزاب و بنیقریظه و بنی مصطلق و حنین وتبوک و دهها غزوه کوچک و بزرگ دیگر.
2) دعوت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به مسامحه و سازشکاری با آنان و در کنار آن، با آیین شرک و کفر، که سوره کافرون، پاسخی به پیشنهاد سازشکاری است، و آیه 9 سوره قلم هم به اینمعنی اشاره دارند. در سوره قلم میخوانیم: «وَدُّوا لَوْ تُدهِنُ فَیُدهِنونَ» (دوست دارند نرمی کنی تا نرمی کنند).
3) اعلام آمادگی برای رشوهدادن به پیامبر برای دستبرداشتن از دعوتش، که تاریخگواه وعدههای مخالفان به پیامبر و پاسخهای منفی آن حضرت به آنان است.
4) بهانهگیری از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره قرآن و نزول آن
الف) بهانهگیری درباره کیفیت نزول قرآن که چرا یکدفعه نازل نشد: «وَ قالَ الَّذینَکَفَروا لَولا نُزِّلَ عَلَیهِ القُرء’انُ جُملَهً واحِدَهً»؛
ب) ایجاد شک در صلاحیت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و اینکه اگر خدا میخواست با کسی سخن بگوید و قرآنی نازل کند، فرشتهای را برای این کار قرار میداد نه بشر را: «وَ قالوا مالِ ه’ذَا الرَّسُولِ یَأکُلُ الطَّعامَ وَ یَمشی فِی الاَسواِِ لَولا اُنزِلَاِلَیهِ مَلَکٌ فَیَکونَ مَعَهُ نَذیراً»؛ و اینکه چرا قرآن بر مرد بزرگی از میان مردان مکه و طائف نازل نشده: «وَ قالوا لَولا نُزِّلَ ه’ذَا القُرءّانُ عَلی’ رَجُلٍ مِنَ القَریَتَینِ عَظیمٍ»؛ و اینکه چرا گنجی با او فرستاده نشد: «لَولا اُنزِلَ عَلیهِ کَنزٌ اَو جاءَ مَعَهُ مَلَکٌ»؛ یا بهانههایی نظیر اینکه چرا از زمین چشمهای برای ما نمیجوشانی؟ چرا باغ خرما و انگور نداری؟ آسمان را بر سر ما پاره پاره فرو بینداز! خدا و فرشتگان را برای ما حاضر کن! چرا خانهای از طلا نداری؟چرا به آسمان بالا نروی؟
ج) ایجاد شبهه به هنگام تغییر یا نسخ برخی از احکام: «وَ اِذابَدَّلنا ‘ایَهً مَکانَ ‘ایَهٍ وَ اللهُ اَعلَمُ بِما یُنَزِّلُ قالُوا اِنَّما اَنتَ مُفتَرٍ بَل اَکثَرُهُم لا یَعلَمونَ.»
د)درخواست قرآنی دیگر یا تبدیل این قرآن: «وَ اِذا تُتل’ی عَلَیهِم ‘ایاتُنا بَیِّناتٍ قالَ الَّذینَلایَرجونَ لِقائَنا اِئتِ بِقُرء’انٍ غَیرِ ه’ذا اَو بَدِّلهُ.»
ه) درخواست قرآنی جداگانه برای تکتک آنان: «وَ اِذا جاءَتهُم ‘ایَهٌ قالُوا لَن نُؤمِنَ حَتیّ’ نُؤتی’ مِثلَ ما اُوتِیَ رُسُلُ اللهِ.»
و) درخواست تمسخرآمیز از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که چرا از این طرف و آن طرف آیه نمیآوری: «وَ اِذا لَم تَأتِهِمبِ’ایَهٍ قالُوا لَولاَ اجتَبَیتَها.»
5) نسبتهای ناروا به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره قرآن:
الف) اتهام فراگرفتن قرآن از دیگران: «وَ لَقَد نَعلَمُ اَنَّهُم یَقولونَ اِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ.»
ب) تهمت جنون و نیز تهمت شعر و سحربودن قرآن و شاعر و ساحر و جادوگر بودن به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و نیز تهمت افترا بستن پیامبر به قرآن و اینکه قرآن خوابهای آشفته است و نیز نسبت ناروای افک و دروغ به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و افسانه و قول کاهن بودن آیات قرآن در دهها مورد.
6) ادعای اینکه اگر بخواهند همانند قرآن را میآورند: «وَ اِذا تُتل’ی عَلَیهِم ‘ایاتُنا قالُوا قَدسَمِعنا لَو نَشاءُ لَقُلنا مِثلَ ه’ذا.»
7) توصیه به گوشندادن به قرآن و سخن بیربط و یاوهگفتن هنگام تلاوت آیات:«وَقالَ الَّذینَ کَفَرُوا لاتَسمَعُوا لِه’ذَا القُرء’انِ وَ الغَوا فیهِ.»