وحدت و اتحاد، یکی از تعالیم ادیان الهی است که در این مقاله از دو جهت به آن می نگریم:
1. وحدت از نگاه اسلام:
قرآن کریم، انسان را از یک اصل و نسب می داند و می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَهٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساء؛ ای مردم! از خدایی بترسید که شما را از یک نفس آفرید و از آن نفس، همسرش را خلق کرد و از آن دو، زنان و مردان را در زمین بپراکند.»1 و «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى؛ ای مردم! ما شما را از یک زن و مرد آفریدیم».2
این کتاب آسمانی، پیوسته از وحدت و همبستگی سخن می گوید، از این رو با واژه هایی چون: ««واعتصموا3، اصلحوا4، تعاونوا5، الّف بین قلوبکم6، امّه واحد7 و …» بر این امر مهمّ تأکید میکند؛ البته وحدت اسلامی، به معنای برابری ظالم و مظلوم نیست، بلکه به معنای اتحاد و یکپارچگی است، از این رو قرآن می فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا».8
اسلام، دین اتحاد و همبستگی است از این رو بر جماعت تأکید دارد و از مسلمانان میخواهد برخی از عبادات خود را به صورت گروهی انجام دهند و به عباداتی چون حج، نماز جمعه و جماعت بپردازند که نماد اتحاد و یکپارچگی است. (شاید یکی از فلسفه های شرکت در عبادات گروهی، نزدیک شدن انسان ها به یکدیگر، همدردی و دستگیری از هم باشد، زیرا وقتی انسان ها از هم جدا باشند، از درد یکدیگر خبر ندارند.)
حتی خدای سبحان از مسلمانان میخواهد که در نمازهای خود، ضمیرهای جمع به کار ببرند و همگان را دعا کنند: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم».9 و در روایات تأکید شده است که برای دیگران دعا کنید، زیرا دعای مؤمن در حق برادرش مستجاب میشود و همچنین میفرمایند: دعاهای گروهی به اجابت نزدیکترند.
پیامبر خاتم (ص) نیز در باره اصل برابری انسانها میفرماید: «اطاعت خدا بر شهری و بادیه نشین، بر عجم و عرب، آزاده و برده، کوچک و بزرگ و سفید و سیاه واجب است.»10 ایشان درباره اتحاد و همبستگی نیز میفرماید: «الْمُسْلِمُونَ یَدٌ عَلَى مَنْ سِوَاهُمْ؛ مسلمانان در برابر دشمنانشان، دست واحدی هستند.»11
ایشان همچنین می فرماید: «مَثَلُ الْمُؤْمِنِ فِی تَوَادِّهِمْ وَ تَرَاحُمِهِمْ کَمَثَلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَکَى بَعْضُهُ تَدَاعَى سَائِرُهُ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمَّى؛ نمونه مؤمنان در مهرورزى و دلسوزى به هم چون یک تن است که چون تیکهاى از آن بیمار شود، همه آن دچار بی خوابى و تب گردد.»12
سعدی، شاعر شیرین سخن پارسی زبان، این حدیث را به زبان شعر در آورده و می سراید:
«بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند»
«چون عضوی به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار»
این شعر به اندازهای شیوا و گویاست، که همگان را به وجد میآورد، زیرا ریشه اش از کلام پیامبری الهی است. این شیوایی سبب شد که این شعر را بر سر در سازمان ملل بنویسند.
پس همه ملت ها که نماینده ایشان سازمان ملل است، حرف اسلام را می فهمند. حرف اسلام، چیزی جز وحدت و اتحاد نیست.
2. وحدت از نگاه بهائیت:
وحدت عالم انسانی، یکی از تعالیم دوازده گانه ای است که توسط عباس افندی (دومین سرکرده بهائیت) جمع آوری و به عنوان اصول بهائیت عرضه شد. وحدت عالم انسانی، برگرفته ای تحریف شده از تعالیم الهی است که در بهائیت دارای تناقض های بسیار است که به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:
حسین علی بهاء در جایی می گوید: «عاشروا مع الأدیان بالروح و الریحان»13 و در جای دیگر می گوید: «احبائی هم لئالی الامر و من دونهم حصاه الارض؛ دوستداران من درّ و جواهر و ما بقی ایشان سنگ ریزههای ارض خاکیاند.».14
همچنین بهاء درباره آذری زبانها میگوید: «اترکوا التروک و لو کان ابوک، ان احبّوک اکلوک و ان ابغضوک قتلوک؛ از تُرک زبانان دوری کن و فاصله بگیر، اگر چه پدرت باشد. که اگر دوستت بدارد خواهدت خورد و اگر دشمن بدارد خواهدت کشت.»15
عباس افندی وحدت عالم انسانی مورد نظر بهائیان را در کلام خود به کار برده و با دیدن سیاه پوستان می گوید: «مثلا چه فرق است میان سیاهان افریک و سیاهان امریک اینها خلق الله البقر علی صوره البشرند و آنان متمدن و با هوش و با فرهنگ»؛16 او همچنین اتحاد را به معنای برابری ظالم و مظلوم دانسته و می گوید: «جفاکار را مانند وفادار بنهایت محبت رفتار کنید و گرگان خونخوار را مانند غزالان ختن و ختا مشک معطّر به مشام رسانید.».17
همانگونه که خواندید، بهاء ابتدا همه را با معاشرت مسالمت آمیز به ادیان فرا می خواند، ولی در جای دیگر، دوستداران خود را درّ و جواهر می خواند و دشمنانش را سنگریزه.
آیا کسانی که یک قوم و نژاد را به صورت کلی آدم خوار و قاتل می خوانند و عقیده دارند که باید آنان را به تمسخر گرفت، میتوانند پیامبر الهی و راهنمای بشر باشند؟
آیا وحدت عالم انسانی بهائیان، تمسخر اقوام و توهین به نژادهاست؟
کسی که انسانها را چون گاو می داند، راه را به انسان نشان می دهد یا او را به بیراهه می کشاند؟
کسی که جفاکاران را مانند وفاداران می بیند، چگونه از هدایت سخن می گوید، چرا که بخشی از هدایت، جدا کردن جفاکاران از وفاداران است نه آن که آنان را یکی بداند و گرگان خونخوار را چون غزالان بی آزار ببیند، آیا این جز گمراهی و ضلالت است؟
جدای از آن چه گفته شد، بهائیتی که از وحدت عالم انسانی سخن میگوید، نه تنها بر سر جانشینی علی محمد باب با میرزا یحیی صبح ازل به جنگ و ستیز برخاستند، بلکه جانشینی بهاء را نیز دستمایه اختلاف و فحاشی های خود قرار دادند؛ آنان حتی نتوانسته پیروان خود را گرد هم جمع کنند و مانع از تفرقه آنان شود؛ آری بهائیت در همان نخستین سالهای پیدایش خود، به دسته ها و گروههای گوناگونی تقسیم شد که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. بهائیان ارتدکس؛
2. بهائیان همجنس گرا؛
3. بهائیان طرد شده؛
4. بهائیان بیت العدلی؛
و …
پس نه تنها وحدتی در بهائیت نیست، بلکه هر چه هست تفرقه و جدایی است.
پانوشت:
1. سوره نساء، آیه 1.
2. سوره حجرات، آیه 13.
3. سوره آل عمران، آیه 103.
4. سوره نساء، آیه 146.
5. سوره مائده، آیه 2.
6. سوره آل عمران، آیه 103.
7. سوره انبیاء، آیه 92.
8. سوره آل عمران، ایه 103.
9. سوره فاتحه، آیه 6.
10. مجموعه ورام، ج 1، ص 13.
11. امالی صدوق، ص 351.
12. بحار الانوار، ج 58، ص 150.
13. دریای دانش، ص 8.
14. مائده آسمانی، عبد الحمید اشراق خاوری، ج 4، باب مقام احبای الهی، ص 353.
15. اسرار الآثار، فاضل مازندرانی. ج 2، ص 154. (ذیل کلمهی ترک)
16. خطابات عبد البهاء، ص 119.
17. مکاتیب عبد البهاء، ص 160.