قالَ رَسُولُ اللّه علیه و آله: ثَمَنُ الْجَنَّةِ لا إلهَ إلاَّالّهُ. رسول خدا فرمود قیامت بهشت «لا إله إلاّ اللّه» است.
آنکس که به حقیقت لا إله إلاّ اللّه مى گوید راستى قیمت این گفتار و این اظهارش بهشت است، چرا بهشت است، چار که لا إله إلاّ اللّه نفى حکومت طاغوت، شیطان، هواى نفس، غرائز و شهوات باطل در زندگى است .لا إله إلاّ اللّه، نماز، روزه، حجّ، زکات، خمس، امر به معروف و نهى از منکر و جهاد و تولّى و تبرّى است، گوینده اى که ملتزم به لوازم لا إله إلاّ اللّه است البتّه ثمن گفتارش بهشت است، به همین خاطر در روایت دیگر نبىّ اسلام فرمود: لَیْسَ شَىْءٌ إلاّ وَلَهُ شَىْءٌ یَعْدِلُهُ إلاَّاللّهُ عَزَّوَجَلَّ، فَإنَّهُ لا یَعْدِلُهُ شَىْءٌ; وَ لاإلهَ اللّهُ، فَإنَّهُ لا یَعدِلُها شَىْءٌ; وَ دَمْعَةٌ مِنْ خَوْفِ اللّهِ، فَإنَّهُ لَیْسَ لَها مِثْقالٌ، فَإنْ سالَتْ عَلى وَجْهِهِ لَمْ یَرْهَقْهُ قَتَرٌ وَلاذِلَّةٌ بَعْدَها أبَداً:
قرآن، نبوّت، امامت، ایماه به انبیا، اعتقاد به ملائکه، اعمال صالحه، اخلاق حسنه، عقاید حقّه، همه و همه از لوازم لا إله إلاّ اللّه و از شئون حضرت اللّه است، گفتارى که گوینده اش ملتزم به لوازم گفتار است ثمنى چونبهشت دارد، ورنه شمر و عمر سعد و معاویه و یزید و خولى و سنان هم به زبان لا إله إلاّ اللّه مى گفتند!
در مسئله التزام به لوازم توحید است که رسول خدا فرمود: خَیْرُ الْعِبادَةِ قَوْلُ لا إلهَ إلاَّ اللّهُ:
بهترین عبادت گفتن لا إله إلاّ اللّه است.
در قسمتى از یک روایت مفصّل آمده، رسول خدا به مردم فرمود: اى گروه مردم هر کس با اقرار به توحید و کلمه مخلصانه بدون آنکه چیزى به ان مخلوط کند خدا راملاقات نماید اهل بهشت است. امام علىّ بن ابیطالب حضرت امیر المؤمنین بپا خاست و عرضه داشت: پدر و مادرم فدایت، چگونه این کلمه را مخلصانه بگوید و چیزى به آن مخلوط نکند، براى ما بیان کن تا حدّ آن را بشناسیم؟ رسول خدا فرمود: آرى براى دنیا خواهى و حرص بر جمع آورى مال و خوشنود بودن به امور مادّى و گناه و معصیت و بردگى و بندگى پول این کلمه را نگوید. و متأسفانه مردمى چنین اند که گفتارشان گفتار نیکان ولى کردارشان کردار ستمگران و تبهکاران است; با زبان شهادت به توحید مى دهند امّا هر فسق و فجورى را مرتکب مى شوند; پس هر کس خداى عزّ و جلّ را دیدار کند و در او این خصلت ها نباشد و قولش لا إله إلاّ اللّه است بهشت براى اوست، و هرگاه دنیا را بگیرد و آخرت را ترک کند اهل دوزخ است!
ار یاعتقاد و عمل باید با گفتار هماهنگ باشد ورنه آن گفتار پشیزى ارزش معنوى ندارد; باید گفت و سر خود را از پى گفتار روانه کرد. آرى این گفتن، گفتن است. به قول عارف بزرگ سیف فرغانى:
چون هر چه یر اوست به دل ترک آن کنى *** بر فرق جانِ تو نهد از حبّ خویش تاج
در نصرت خرد که هوا دشمن وى است *** با نفس خود جدل کن و با طبع خود لجاج
گر در مَصاف آن دو مخالف شوى شهید *** بیمار به دَم چو مسیحا کنى علاج
چون نفس تند گشت به سختیش رام کن *** سردى دهد طبیب چو گرمى کند مزاج
با او موافقت مکن اندر خلاف عقل *** محتاج نیست شب که سیاهش کنى به زاج
مردانه گنده پیر جهان را طلاق ده *** کز عشق بست با دل تو عقد ازدواج
هستىّ تو چو زَیْت بسوزد گرت فتد *** بر دل شعاع عشق چو مصباح در زُجاج
مر فقر را امین نبود هیچ جاه جوى *** چون تخت شه نشین نشود هیچ پیل عاج
گر در رهش زنى قدمى بر جبین گل *** از خاک ره چو قطره شبنم فتد عَجاج
خود کام را چنین سخن از طبع هست دور *** محموم رابود عمل اندر دهان اُجاج
گر دوستى حق طلبى ترک خلق کن *** در یک مکان دو ضد نکند با هم امتزاج
عَنْ أبى عَبْدِ اللّهِ علیه السّلام قالَ،: مَنْ قالَ: لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ، مُخْلِصاً دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَ إخْلاصُهُ بِها أنْ یَحْجُزَهُ لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ عَمّا حرَّمَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ.
امام ششم در سفر نیشابور در حدیث مشهور سلسلة الذّهب از قول پدارنش از قول رسول خدا، از قول حضرت حقّ فرمود:
لا اِلهَ إلاَّ اللّهُ حِصْنى، فَمَنْ دَخَلَ حِصْنى أمِنَ مِنْ عَذابى. فَلَمّا مَرَّتِ الرّاحِلَةُ نادى: بِشُرُوطِها، وَ أنَا مِنْ شُرُوطِها:
یعنى اقرار به امامت من و اینکه رهبر مفترض الطاعه من هستم نه حاکمان بنى عبّاس; لا إله إلاّ اللّه در جنب ولایت ما صحیح است نه در جنب حکومت بنى عبّاس که در آنجا کلمه حقّ است ولى از آن اراده باطل مى شود!