در شبى سرد غلامى از غلامانش آن حضرت را در مسیر مسجد دید در حالیکه جبّه و لباس و عمامه اى از خز بر سر داشت و با خوشبوترین عطرخود را زینت داده بود. عرضه داشت: مولاى من در این ساعت با این وضع و شکل کجا مى روى؟ فرمود: مسافر مسجد جدّم رسول خدایم، تا برنامه ازدواج با حورالعین را براى خود فراهم آورم... چه نیکوست که تمام مسلمانان براى رفتن به مسجد جهت انجام نماز جماعت علاوه بر نیّت خالص، از بهترین لبس و خوشبوتریت عطر استفاده کنند، تا در برخورد با یکدیگر غرق در نشاط و انبساط گشته، و محلّ عبادت هم بطور دائم از بهداشت و طهارت برخوردار باشد.