شاید از خود بپرسید که:
چرا فرقه هایی چون بهائیت مشرک دانسته می شوند، در حالی که در آموزه های خود از توحید سخن می گویند؟
در بر خورد ابتدایی با این پرسش، به نظر می رسد این سئوال منطقی است و کسانی که آنان را مشرک می دانند، اشتباه می کنند، ولی کسی که کمترین آگاهی ای از عقاید این فرقه ها داشته باشد، می داند که در این فرقه ها، به ویژه در بهائیت، اصلاً چیزی به عنوان توحید (به معنای واقعی) وجود ندارد.
برای اثبات این ادعا، می توان در باره قبله از بهائیان چند سئوال پرسید:
1. قبله شما کجاست؟
2. چرا قبله شما با دیگران تفاوت دارد؟
3. چه کسی آن قبله را معرفی کرده است، آیا ریشه الاهی دارد؟
اگر بهائیان پیرو یکی از ادیان ابراهیمی باشند، یعنی ادیان آسمانی ای که اجالتاً در دنیای ما هستند، باید یا به سوی بیت المقدس نماز بخوانند یا رو به کعبه؛ در حالی که آنان رو به خانه ای نماز می خوانند که محل دفن سرکرده این فرقه است. آنان در حقیقت به قبر سرکرده خود سجده می کنند نه جایی که خدا خواسته است.
هیچ کدام از قبله های ادیان الاهی، نه آرامگاهند و نه محل دفن کسی، بلکه معبد و خانه خدایند. بیت المقدس و کعبه، به امر الاهی و توسط برگزیدگان خدا بنا شده اند نه به فرمان سرکرده فرقه و توسط یک فرد عادی.
قبله باید از سوی خدا مشخص شود، زیرا برای اوست که به سوی قبله نماز خوانده می شود. در اسلام، نخست به سوی بیت المقدس نماز خوانده می شد، سپس فرشتگان پیامبر را چرخاندند و قبله را به سوی کعبه گرداندند و همه اینها (چه نماز به سوی بیت المقدس و چه تغییر قبله به کعبه) به امر خدا بود، از این رو معنا ندارد بدون امر الاهی، قبله سومی به وجود بیاید، چون نه خدا خواسته، نه پیامبری از قبله جدید سخن گفته است؛ آن هم جایی که کسی دفن شده است و خواسته است که به او سجده کنند، زیرا این قبله و سجده کردن به سوی آن، نماد بت پرستی است نه یکتا پرستی.
پس یکی از ادله ای که برای یکتا پرست نبودن بهائیت بیان می شود، و نیاز به کتاب و سند و مدرک ندارد، همین تفاوت قبله است که همه بهائیان آن را می دانند و نیازی به جست و جو و کند و کاو ندارد.
علاوه بر قبله، می تواند از حج بهائیان سخن گفت، زیرا آنان برای حج و طواف به دو سمت می روند که هر یک متعلق به یکی از سران آنان است، یکی علی محمد باب و دیگری حسین علی نوری!
همین مسئله و پرسش ها، در باب حج بهائیان نیز وارد است:
1. فلسفه حج چیست؟
2. در حج باید خدا را پرستید و از شیطان بیزاری جست یا مکان هایی را تقدیس کرد که مربوط به سران فرقه است؟
حج بهائیان در دو منطقه است که نه ربطی به حج اسلام دارد، نه ربطی به حج پیش از اسلام.
همین دوگانگی محل حج، خود به تنهایی خلاف توحید است. اگر بهائیان آن را توحید می دانند، چرا تنها مردان می توانند به حج بروند و زنان از آن محرومند، پس مبارزه با توحید است.
پس این که بسیاری از فرق برای جذب افراد گوناگون از مسائل مختلف سخن می گویند، به این معنا نیست که به آن مسائل، آداب و اعتقادات، پایبند هستند، بلکه تنها وسیله ای برای تبلیغ و جذب زیر شاخه و پیرو است، زیرا آنان در ابتدای دعوت، مجبورند برابر افکار و اندیشه های شخص فراخوانده شده، گام بردارند؛ از این رو باید از راه هایی وارد شوند که فراخوانده شده باور دارد و به آن وفادار است؛ مثلا مبلغ فرقه مجبور است، دعوت خود را برای افراد مذهبی با رنگ و بوی دین و مذهب ارائه کند و برای افراد بی دین، از آزادی عمل و ترویج شهوت و … سخن بگویند.
پس سخن از یکتا پرستی، برای جذب موحدان و یکتا پرستان است و خبری از توحید واقعی در میان نیست؛ البته این تنها ادله در باب کذب بودن دعوت بهائیان توحید نیست، زیرا سرکرده این فرقه یعنی حسین علی نوری، به دفعات ادعای خدایی و الوهیت می کند که در مقاله جداگانه ای به آن پرداخته شده است.
در این باره می توانید مقاله «تفاوت توحید اسلامی با توحید شیخی و بابی و بهائی» را هم مطالعه کنید.