فرقه بهائیت باورهای فراوانی دارد که از جمله اعتقادات آنان می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. اعتقاد به الوهیت علی محمد باب و حسینعلی نوری
یکی از سخیف ترین و غیر معقول ترین اعتقادات بهائیت و بابیت اعتقاد به اله بودن باب و حسینعلی نوری است علی محمد باب ادعا کرده است که رفیع ترین مراتب حقیقت یعنی الوهیت در او حلول کرده آن هم حلولی مادی و جسمانی.1
این اعتقاد بهائیت با مبانی تمام ادیان آسمانی در تضاد می باشد؛ زیرا در ادیان آسمانی الوهیت مختص حضرت حق، پروردگار و خالق جهان و جهانیان است و در این مقام هیچ کس و هیچ چیز با او شریک نیست.
2. اعتقاد به مقام نبوت علی محمدباب و حسینعلی نوری
بهائیان می گویند: مقام قائم موعود به حکم برخی آیات قرآن کریم، مقام اصالت و نبوت است.2
اما شیعه می گوید: قائم موعود تابع قرآن مجید و شریعت خاتم الانبیاء محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ و مقام او مقام خلافت و وصایت و امامت است نه اصالت و نبوت.3
3. اعتقاد به قائم موعود بودن علی محمد باب و میرزا حسینعلی
بهائیان می گویند: علی محمد و میرزا حسینعلی موعود دین اسلام هستند و جمیع انبیاء بدان اشارت داده اندو علامات آن در کتابهای آسمانی ثبت است.
اما شیعه می گوید: موعود دین اسلام یکی قیامت کبری است و دیگری ظهور بقیهالله ارواحنا له الفداء که در قرن سوم هجری در سُرّ من رآه متولد شد، نام مادرش نرجس است.
4. اعتقاد به نسخ دین اسلام
بهائیان می گویند: مقام قائم موعود، مقام شارعیت است نه تابعیت،4 و نیز می گویند قائم در هنگام ظهورش حکم به نسخ دین اسلام می کند و بتشریع شریعت جدیدی غیر از اسلام می پردازد.5
اما شعیه می گوید: قائم موعود، تابع قرآن مجید و شریعت خاتم الانبیاء محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ و مجدد و محیی همان دین اسلام است و صاحب کتاب جدید و آورنده شریعت جدیدی نیست.6
خلاصه آنکه بهائیان:
اولا:ً مدعی الوهیت باب و بهاء و منکر خاتمیت نبی مکرم اسلام هستند، ثانیاً: منکر احکام ضروری دین مثل نماز، و روزه و… بوده و آنها را منسوخ می دانند.
ثالثاً نه تنها منکر وجود نازنین حضرت بقیه الله الاعظم هستند بلکه دشمن او می باشند.
در نتیجه می توان گفت که علت نجاست آنان، کفر آنان می باشد و ادله ای که به نجاست کفار و مشرکین دلالت دارند، آنها را نیز در بر می گیرند.
پی نوشت:
1. عامر النجار، البهائیه و جذورها البابیه، دارالمنتخب العربی، ط اول، 1419 هـ . ق، ص 44.
2. بهائی چه می گوید، جواد تهرانی، ، مشهد، ط دوم، 1341، ج 2، ص 2.
3. همان،ص 76.
4. همان، ص 2.
5. همان، ص 93.
6. همان ، ص76