آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا فرقه هایی مثل صوفیه، شیخیه، بابیت، بهائیت و … شریعت گریزند؟
یکی از دلایلش این است که اهداف فرقه با فرامین الاهی سازگار نیست:
خدای سبحان باید و نبایدهایی دارد که انسان را به سعادت و کمال می رساند لیکن این سرکردگان فرقه های ضاله، این باید و نبایدها را مانعی بر سر راه اهداف فرقه ای خود می دانند؛ برای نمونه: حرمت همجنس بازی، ازدواج با محارم، زنا و … که در فرقه ها به ویژه بهائیت با این نوع روابط شنیع جنسی، به گونه ای اباحه گرایانه برخورد کرده است و هیچ گونه کار بازدارنده ای در این باره نکرده است تا جذب حداکثری و دفع حداقلی داشته باشد و به اهداف پلید خود برسد.
برای آن که به خوبی روشن شود که فرقه ها شریعت گریزند باید به اختلاف آراء سرکردگان آن توجه کرد و دانست که:
فرقه ها رهبر محورند نه شریعت محور؛ بر این اساس، با تغییر سرکرده، آداب، رسوم و عقاید نیز تغییر می کند و این چیزی است که خلاف شریعت است. در هیچ یک از ادیان الاهی، قوانین الاهی تغییر نکرده است، به عنوان مثال حرمت ازدواج با محارم، حرمت زنا و مانند اینها در در همه ادیان ثابت است و و هیچ تغییری ثبت نشده است ولی در فرقه ها، یک زمان یک سرکرده چیزی می گوید، ولی سرکرده دیگر می آید و مصلحت خود و فرقه را در چیز دیگر می بیند و چیز دیگری را تجویز می کند به عنوان مثال:
عباس افندی که برخی از گفتار و کردار سید باب را احمقانه می بیند در کتاب مکاتیب، جلد 2، ص 266 در باره احکام دوران علی محمد باب می نویسد:
در یوم ظهور حضرت اعلی میرزا علی محمد، «منطوق بیان» عبارت بود از:
* گردن زدن غیر بابی ها
* سوزاندن کتابها و اوراق
* ویران کردن بقاع متبرکه
* و کشتن همه مردم مگر کسانی که ایمان بیاورند و باب را تصدیق کنند.»
ولی در حال حاضر، بهائیت هر چند در واقعیت چنین کرده، لیکن در ظاهر از این کردار آباء و اجدادی، خود داری می کند.
یا آن که حسینعلی بهاء به ازدواج یک مرد با 2 زن و استفاده از کنیز و به استخدام درآوردن دختران دوشیزه برای خدمت رسانی به مردان اجازه داد، ولی بهائیان در حال حاضر ازدواج با بیش از یک زن را جایز نمی دانند؛ چون این کارها، سبب می شود از اشتیاق برخی به این فرقه کاسته شود.
پس این اختلافاتی که میان سرکردگان یک فرقه وجود دارد، نشانگر غیر الاهی بودن آن و بی بهرگی از منشأ وحیانی است.