نصایحى از تورات
در سورهاى از سوره هاى تورات حقیقى مذکور است:
اى مردم! تا چند در مسئله توبه تأخیر مى کنید؟ و تا کى نیت تدارک مافات را روز به روز تأخیر مى اندازید؟ آیا شما را امانى از مرگ رسیده، یا براتى از آتش جهنم تحصیل شده، یا جزم به دخول بهشت دارید؟!
نعمت شما را غافل کرده و طول امل شما را به خدا مغرور نموده، اى بندگان! دنیا را نیافریدم، مگر براى آن که روزى مرا صرف کرده و در آن تخم عمل صالح بکارید.
پس شما عکس خواسته مرا عمل کردید، کتابم را زیر پا گذاشته و دنیا را بالاى سر خود قرار دادید.
خانهها برافراشتید و به آن انس گرفتید، ولى خانه هاى مرا که مساجدند، پست کرده و از آن وحشت نمودید، شما را نمى توان بنده و عبد حق گفت، بلکه آزاد هستید، آرى، آزاد هستید، آسمانها و زمینها به یک اسم از اسماى من در فضاى عالم بدون ستون استقامت کرد، ولى دلهاى شما به هزار موعظه کتاب من مستقیم نشد، چنان که سنگ آب نمى شود، موعظه هم در دلهاى سخت شما اثر نمى کند!!
اى فرزند آدم! پیش از آن که اجل به تو برسد براى مرگ آماده شو، من اگر به دنیا ارزش مىدادم، هرآینه آن را در اختیار انبیا قرار مى دادم، به تحقیق که بعضى از بندگان من هستند که مىمیرند و همان لحظه پشیمان شده، درخواست برگشت مى کنند، تا به تدارک عمل صالح برخیزند، ولى به آنان گفته مى شود: اى احمق! تو از همانجایى که آرزوى برگشت به آن را دارى، مى آیى!!
اى پسر آدم! محبت دنیا را از دل بیرون کن که من محبت خود را با دنیا، در یک دل مانند آب و آتش جمع نمى کنم، در جمع روزى و مال که مقسوم و مرزوق، است حرص مدار که روزى تو را دیگرى نخواهد خورد.
اى فرزند آدم! حرفى نمى زنى و نگاهى نمى کنى و قدمى بر نمى دارى، مگر آن که دو ملک با تو هستند و خوب و بد تو را مى نویسند، عافیت و سلامت چند روزه شما را فریب ندهد که مدت عمر بسیار محدود و ناچیز است و عدد نفسهاى شما، محدود و محصور!!
نصیحت رسول خدا صلى الله علیه و آله به ابوذر
اى صاحبان عقل! از خداى بترسید، شاید نجات یابید، آنچه براى آنجا لازم است و دوست دارید پیش بفرستید، رسول خدا صلى الله علیه و آله به ابوذر فرموده:
با طول امل، در کارهاى الهى تأخیر مکن که بگویى بعد از این خواهم بود و خواهم کرد، چه بسیارند منتظر فردا که به فردا نرسند.
اى ابوذر! اگر سرعت آمدن اجل را به نزد خود بینى، البته آرزوهاى غلط را به سختى دشمن داشته و از فریب آن در امان مانى.
ابوذر پرسید: یا رسول اللّه! زیرکترین مؤمن کیست؟ فرمود: آن که بیش از همه یاد مرگ کند و تهیه بهتر بردارد «1» و در برابر او، آدم احمق است که مشغول شهوات حیوانى است و آرزوى رسیدن عنایت خدا را هم دارد.
اى عزیز! بیا و برخود رحم کن و همین دم میلى و رقّت قلبى، بهم رسان و به تدارک آخرت خود مبادرت نما، توبه و انابه آر و از جمیع معاصى که بدون ترک آن، نجات محال است دست بردار و حقوق از دست رفته را قضا و حقوق مردم را ادا کن، عزم را جزم نما که از این پس تتمه عمر را صرف جلب رضایت او کنى و از نافرمانى حضرت دوست بپرهیزى و یقین بدان که با چنین حرکتى به سوى حق سعید و محبوب شوى، گرچه از شقىترین مردم بودى.
مواظب و مراقب باش که تأخیر در عوض کردن خود نکنى و توبه و انابه را به فردا موکول ننمایى که ناگاه وقتت به سر آید و هنگامه فرصت بگذرد و یک مرتبه قهرمان اجل به تازیانه قهر در گورت افکند و وقتى از خواب غفلت برخیزى و از مستى هشیار شوى که در سکرات موت باشى و فزع عظیم بر تو غالب آمده باشد و از معاینه آثار شقاوت که براى مصلحت تکالیف مخفى بود، جزع الیم بر تو ظاهر و از غفلت مشوش و پریشان و از هر هول مطلع و وحشت صد هزار عقوبت که پى در پى مىآید مضطرب و حیران، دوستانت لباس ماتم در بر و اطفالت خاک یتیمى بر سر و در آن وقت همه در فکرند که جیفه بدنت را با قرار دادن در خانه گور همراهى کنند!!
آرى اى عزیزان! به فرموده رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله نسبت به انسان:
کَفى بِالْمَوْتِ واعِظا.
به دنبال جمله بالا رسول اسلام صلى الله علیه و آله فرمودند:
عقل، براى دلالت تو به راه خیر کافى و تقوا، به عنوان زاد و عبادت، به عنوان شغل و خداوند مهربان، به عنوان مونس و قرآن، به عنوان مبین حقایق براى تو بس است.
چون به این حقایق آراسته شوى، بنده واقعى حق گشته، در صراط او قرار گرفته و پایان کارت رضایت مولا و قرار گرفتن در بهشت است.
[إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ* جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها أَبَداً رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ] «2».
مسلماً کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، اینانند که بهترین مخلوقاتند.* پاداششان نزد پروردگارشان بهشتهاى پایندهاى است که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جارى است، در آن ها جاودانه اند، خدا از آنان خشنود است و آنان هم از خدا خشنودند؛ این [پاداش] براى کسى است که از پروردگارش بترسد.
سعدى، در شرح حال عاشقان حق مى سراید:
عجب دارى از سالکان طریق |
که باشند در بحر معنى غریق |
|
خود از ناله عشق باشند مست |
زکونین بر یاد او شسته دست |
|
به سوداى جانان زجان منفعل |
به ذکر حبیب از جهان مشتغل |
|
بیاد حق از خلق بگریخته |
چنان مست ساقى که مى ریخته |
|
نشاید به دارو دوا کردشان |
که کس مطلع نیست بر دردشان |
|
گروهى عمل دار و عزلت نشین |
قدمهاى خاکى دم آتشین |
|
سحر گر بگریند چندان که آب |
فرو شوید از دیدهشان کحل خواب |
|
[وَقالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: لَمْ یَبْقَ مِنَ الدُّنیا إلّابَلاءٌ وَفِتْنَةٌ، وَما نَجا إلّابِصِدْقِ الإلْتِجاءِ]
بلا، نتیجه اتصال به دنیا
و نیز پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
کسى که از نور هدایت، خود را محروم کرده و دست از دامن اولیاى کشیده، از تمام هویت حیات جز شکم و شهوت ندانسته، چهار چشمى نگران مادیت شده و دو دستى به دنیا چسبیده، باید بداند که در پایان کارش از اتصال به دنیا، جز بلا و فتنه که آن هم مورث عذاب و حسرت است، چیزى برایش نخواهد ماند، نجات از آن همه بلا و فتنه که به دنبالش عذاب ابدى است، براى کسى است که صادقانه و با نیتى خالص و با حالى خوش از همه شرور و وساوس شیاطین درونى و برونى، عملًا به حضرت مولا پناه برد.
دنیا، سرایى دو در است، انسان از درى وارد مىشود و با سرعت از درى دیگر خارج مىگردد، حیف است که انسان این دو روزه را به خاطر شکم و شهوت با آخرت ابد با آن همه نعیم مقیمش معامله کند!
هماهنگى الفباى زندگى با فرهنگ حق
به گفته خبیرى تیزهوش، الف تا یاى زندگى خود را این چنین با فرهنگ عالى حق هماهنگ نمایید که انسانهاى واقعى و عباد حقیقى اللّه کسانى هستند که:
الف: [أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ] «3» را به خاطر سپرند.
ب: بهره و نصیبى از آیه [وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ] «4» ببرند.
پ: پرهیزکار و متقى باشند.
ت: تسکین درد دردمندان دهند.
ث: ثمر زندگى را نیکوکارى دانند.
ج: جاهلان را با سلامت نفس و زبان خوش جواب دهند: [إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً] «5».
ح: حکم به حق و عدالت دهند.
خ: خارستانى را به گلستانى مبدل سازند.
د: دوا و غذایى به بیماران مستمند دهند.
ذ: ذخیرهاى از دین و دانش فراهم آورند.
ر: رستگارى را در راستى دانند.
ز: زبان را در راه خیر و صلاح جامعه کشانند.
ژ: ژندهپوشى را پوشش نو دهند.
س: سخى الطبع و کریم النفس باشند.
ش: شمع فروزانى، فرا راه خلق گردند.
ص: صادق الوعد و خوش قول باشند.
ض: ضمیرى پاک و قلبى تابناک داشته باشند.
ط: طلب روزى از طریق مشروع کنند.
ظ: ظرفیت الهى خود را بالا برند.
ع: عبرتها از دنیاى عبرتانگیز گیرند.
غ: غور و تأمل در نتیجه تصمیمات خود کنند و در عاقبت هر کارى تیزبین باشند.
ف: فرزندان شایستهاى پرورش دهند.
ق: قرآن را با قلبى پاک بخوانند و به آن عمل کنند.
ک: کظم غیظ از رفتار نابخردان نمایند.
گ: گاه و بیگاه به کمک خلق خدا بشتابند.
ل: لطفى در مقام و ادبى در مقال داشته باشند.
م: مرد حق شده و از مردان الهى تجلیل کنند.
ن: نوامیس خود را حفظ نمایند.
و: ولاى خانواده عصمت و طهارت را در دل ثابت و در عمل آشکار نمایند.
ه: همت را متوجه والاترین مقاصد الهى و انسانى کنند.
ى: یقین به درو کردن کشته هاى خود، در قیامت داشته باشند «6».
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- الأمالى، شیخ طوسى: 531، حدیث 1162؛ بحار الأنوار: 74/ 82؛ باب 4، حدیث 3.
(2)- بینه (98): 7- 8.
(2)- قصص (28): 77.
(4)- اسراء (17): 70.
(5)- فرقان (25): 63.
(6)- نور دانش: سال 47،: 140