زنان با مردان مساوی نیستن؛ چرا که آنان زودتر از مردان مکلف می شوند، شاید از خود بپرسید که چه ربطی دارد؟
تا به حال از خود پرسیده اید که چرا دختران زودتر از پسران بالغ می شوند؟
ما این سئوال را از آیت الله جوادی آملی پرسیدیم و ایشان در این باره فرمودند:
«توفیق زن بیش از مرد است و اگر انسان تنزل کند، حداقل باید بگوید زن همانند مرد است زیرا تقریبا شش سال قبل از اینکه مرد مکلف شود، زن را ذات اقدس اله به حضور پذیرفته است.
زن همین که از نه سالگى گذشت و وارد دهمین سال زندگى شد، خدا او را به حضور مى پذیرد و با او سخن مى گوید، روزه را بر او واجب مىکند و مناجاتهاى او را به عنوان دستور مستحب شرعى گوش مىدهد. وقتى که هنوز مرد به عنوان یک نوجوان مشغول بازى است، زن مشغول راز و نیاز و نماز است.
6 سال زمینه سازى کردن و از دوران نوجوانى او را به حضور پذیرفتن، نماز را که عمود دین است بر او واجب کردن، روزه را که سپر دین است و حج را که وفد الىالله است و مهمانان در آن سفر به ضیافتگاه خداوند مىروند بر زن واجب کردن، اینها همه نشانه آن است که زن براى دریافت فضائل، شایستهتر از مرد است و اگر این منطق درست تبیین و اجرا شود، نتیجتا معلوم خواهد شد که زن بالاتر از مرد و لااقل همتاى مرد است.
زن گرچه ممکن است در طى دوران عادت از برخى از عبادات محروم باشد اما تمامى آنها جبرانپذیر است زیرا قضاى روزهها را به جا مىآورد و براى نماز اگر وضو بگیرد و در مصلاى خود رو به قبله بنشیند و به مقدار نماز ذکر بگوید، ثواب نماز را مىبرد؛ همانگونه که اگر مسافرى پس از خواندن دو رکعت واجب، سى یا چهل بار تسبیحات اربعه را تکرار کند، جبران آن دو رکعت ساقط شده را خواهد کرد. پس اینگونه از فضائل جبرانپذیر است.
عمده آن است که مرد وقتى پانزده سالگى را تمام کرد و وارد شانزدهمین سال زندگى شد، شایستگى خطاب الهى را کسب مىکند و قبل از آن چنین لیاقتى ندارد زیرا بلوغ زمینه تشرف به مقام عبودیت است.
درباره یکى از علماى شیعه به نام ابن طاووس ـ رضوانالله علیه ـ نقل شده است که روز بلوغش را جشن گرفت. او وقتى از پانزده سالگى وارد شانزدهمین سال زندگى شد، دوستان و آشنایان خود را به شکرانه اینکه عمر داشت و سن او به حدى رسید که خداى سبحان با او سخن گفت، جشن گرفت.
انسان تا قبل از بلوغ، مورد خطاب تکلیفى خدا نیست و به هنگام بلوغ لیاقت مىیابد که مورد خطاب خداى سبحان واقع شود. اما اینکه آیا این جشن در اسلام مشروعیت دارد و جزو سنن هست یا نه، مسالهاى جداگانه است. کسى به قصد ورود سنت، اقدام به برگزارى این مراسم نمىکند بلکه این جشن را به شکرانه یک نعمت برگزار مىکند. شاید مرحوم سید ابن طاووس زیر پوشش اطلاقات اولیه که هر نعمتى به شما رسیده است حقشناس و شاکر باشید، چنین عملى را انجام داده است. بر این اساس، بلوغ یک شرافت است. آنان که اهل سلوکند مىگویند ما مشرف شدیم نه مکلف، چون زحمت و مشقتى در کار نیست بلکه شرف در کار است؛ لذا در مناجاتالذاکرین امام سجاد ـ صلوات الله و سلامه علیه ـ مىخوانیم «یا من ذکره شرف، اى خدایى که نام تو مایه شرافت است».
اگر کسى به جایى برسد که ذکر خدا گوید و در سایه این ذکر به یاد خدا و خدا هم به یاد او باشد، شرافتى نصیب او شده است و زن 6 سال قبل از مرد به این شرافت مىرسد.
چنانچه به این نکته دقت شود، قبل از اینکه مرد به راه بیفتد و در صراط مستقیم گام بردارد، زن بخش زیادى از این راه را طى کرده است. بنابراین هم محرومیتهایى که زن در دوران عادت دارد قابل جبران است و هم 6 سال قبل از مرد، از همه مزایایى که مرد محروم است، برخوردار مىشود.
در پایان عمر نیز براى زنان غیر سادات پس از سن پنجاه سالگى سخن از ایام محرومیت نیست و در این مدت محرومیت نیز اولا ایام عادت محدود و چند روز بیشتر نیست، ثانیا آنان که باردارند و توفیق حمل امانت را دارند نیز محرومیت از عبادت شاملشان نمىشود چون غالبا عادت با حمل جمع نمىشود، ثالثا مدت 6 سالى که زن قبل از بلوغ مرد، بالغه مىشود، همه نقصها را ترمیم مىکند؛ بنابراین اگر نقصانى در ایمان باشد و علت آن هم نقص در عبادت باشد، نه تنها قابل جبران است، بلکه اگر زن به این فکر بیفتد که دوران 6 ساله را مغتنم بشمارد، عظمتى فزونتر نیز خواهد یافت.
از آنچه گفته شد روشن مىشود سر بیان حضرت امیر ـ سلامالله علیه ـ در نهجالبلاغه که در وصف زن خطاب به امام مجتبى علیهالسلام مىفرماید «فاِنّ المرأه ریحانه و لیست بقهرمانه» یعنی زن ریحان است، باید او را زودتر از مرد تحت تربیت و تکلیف قرار داد، در غیر این صورت ضایع مىشود.
روایتى دیگر نیز از حضرت صادق ـ سلامالله علیه ـ نقل شده است که مى فرماید «من اتّخذ امرأه فلیکرمها فانّما امرأه أحدکم لعبه فمن اتّخذها فلا یضیّعها» مراد از لعب در روایت، بازیچه و اسباببازى نیست بلکه یعنى زن ریحانه است، این ریحانه را ضایع نکنید.
اسلام به اولیاى مدرسه و منزل دستور مىدهد که به دخترها بیش از پسرها رسیدگى کنید. اگر تکلیف بر دختر 6 سال قبل از پسر شروع مىشود، اولیاى منزل و مدرسه مسئولیتشان نسبت به دخترها بیش از پسرهاست.
روى این تحلیل معلوم مىشود زن براى نماز و راز و نیاز، زودتر از مرد آمادگى پیدا مىکند و اگر احیانا راههاى عاطفى زمینههاى انحراف را پیش روى زن قرار دهد، تکالیف عبادى آن راهها را تعدیل مىکند تا مبادا به انحراف برود.»
با تمام آن چه نوشته شد، آیا اندیشه بهائیان درست است که زن و مرد را در یک سن و سال ملکف می دانند و در همه زمینه ها آنان را مساوی می خوانند؟ (البته اشتباه نشود، آنان فقط حرف زده اند و در هیچ مقطعی این گفتار خود را به کار نبسته اند، مثلا چند تن از اعضای بیت العدل زنان هستند و چند تن مردان، در ارث سهم دختر نسبت به پسر چقدر است و … آیا در همه این موارد حق زن و مرد مساوی است یا این تنها یک شعار تبلیغاتی برای به انحراف کشاندن است؛ قضاوت با شما)
آیا…
آیا…