نوجوانی گفت:
من شانزده سال دارم.
بزرگی گفت:
نگو شانزده سال دارم، بگو: آن شانزده سال را دیگر ندارم.
نکته جالبی برای اندیشیدن است، ما در عمری که گذرانده ایم چه کرده ایم؟
در کلام امامان، به ویژه امیرمؤمنان علی علیه السلام است که دنیا مزرعه آخرت است، هر آن چه در زمین این دنیا بکارید، در آخرت برداشت خواهید کرد. بذر مرغوب و نیکو باشد، محصول مرغوب و نیکو برداشت خواهی کرد. امکان ندارد جو بکاری و گندم برداشت کنی. البته این در صورتی است که چیزی کاشته باشی، وای به حالمان اگر چیزی نکاشته باشیم. در آخرت که روز حساب است، همه محتاجند…
آنان که با رایانه آشنایی دارند می دانند که در کار با رایانه، بیشتر اوقات اگر اشتباهی رخ دهد، با یک کنترل + z می توان به عقب بازگشت و یا ریکاوری و … انجام داد لیکن زندگی این امکانات را ندارد بلکه جاده ای یک طرفه است که راه بازگشت وجود ندارد.
عاقبت همه، دارا و ندار، پیر و جوان، زن و مرد به یک جا خواهیم رفت، خانه ای که گریزی از آن نیست و آن قبر است. پس چه بهتر که برای آرامش در آن خانه ابدی از امروز چاره ای بیندیشیم.
کسی نمی داند چه مقدار فرصت باقی است، پس از همین حالا به فکر باشیم، شاید فردا دیر باشد. باید آینده ای ساخت که هیچ گاه آرزوی گذشته را نکنیم.
بر این اساس است که امیرمؤمنان علی علیه السلام در این باره می فرماید: مؤمن باید هر روز با روز دیگر تفاوت داشته باشد. یعنی هر روز برتر از دیروز باشد نه مساوی یا خدایی نکرده پست تر. حق و حقیقت گرفتنی است، باید در پی آن رفت؛ کتابها و آثار گذشتگان به ویژه پیامبران الاهی را خواند و حقیقت را از میان ضلالت به دست آورد.
امروزه، دست یافتن به حقیقت، کاری بس آسان است؛ امیدوارم با ترک تعصبات، با بهره گیری از حواس بینایی و شنوایی، راه راست را بیابیم و در آن مسیر برای رسید به کمال اخروی گام برداریم تا هیچ گاه حسرت گذشته را نخوریم.
ما می توانیم امروز شهوت دنیایی را برگزنیم و در پی فرق اباحه گر باشیم و می توانیم راه هدایت را یافته و در مسیر حق و حقیقت گام برداریم و به کمالی که خدای سبحان در پیش فرض هر کس قرار داده است برسیم.
انتخاب با خود انسان است؛ انسانی که چنین انتخابی دارد، باید بداند که فردا در پیشگاه خدای سبحان حاضر شود و بر اساس آن چه لقمان حکیم گفته است، از او چهار سئوال می پرسند:
1. عمرت را در چه صرف کردى؟
2. جوانیت را چگونه گذرانیدى؟
3 و 4. مالت را از کجا بدست آوردى و در کجا خرج کردى؟1
ما نمی گوییم که راه تنها اسلام است، بلکه می گوییم: شما مختارید، کند و کاو کنید و درباره همه آیین ها تحقیق کنید، حقیقت هر یک را در یابید و یکی را برگزیینید که دینا و آخرت شما را تأمین کند. بی تردید اگر چنین کنید، در نهایت خود به این نتیجه خواهید رسید که اسلام تنها آئینی است که دنیا و آخرت را تأمین خواهد کرد و با آن به سعادت دنیا و آخرت خواهید رسید، زیرا هیچ چیز را برای خود و رهبرانش نمی خواهد، بلکه تنها راه سعادتمند شدن را به شما می آموزد.
هر یک از احکام اسلام، فلسفه ای دارد که با شناخت آن، انسان مسرور می شود.
در اسلام حقیقی، برابری و برادری، ایجاد آرامش و امنیت اجتماعی وجود دارد و برای هر کسی حقی عادلانه معین شده است که باید مراعات شود.
البته این را در نظر داشته باشید که ممکن در هر زمینه ای عده ای زیاده خواه، حق دیگران را ضایع کنند و این در همه زمینه ها هست در اسلام نیز ممکن است کسی به اسم اسلام ظلمی را انجام دهد، بر این اساس، ما نباید ظلم او را به پای اسلام بنویسیم؛ بلکه باید او را برابر قوانین اسلامی مجازات کنیم.
باید این حدیث را نیز در نظر داشته باشید که:
پیامبر خاتم صل الله علیه و اله و سلم به امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید:
یا علىّ: مؤمن کسى است که مردم او را بر اموال و نفوسشان امین شمارند؛ مسلم کسى است که مسلمین از دست و زبانش در سلامت باشند و مهاجر کسى است که از بدیها هجرت کرده باشد.1
پانوشت:
1. الکافی، ج 2، ص 135؛ الحدیث 1، ص 354.
2. من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفارى، ج6، ص: 291.