بهائیان بر این باورند که علی محمد باب شیرازی -سرکرده فرقه بابیت و به اصطلاح مبشر بهائیت- امی بوده است. امی به معنای کسی است که مانند اصل خلقت خود است و خواندن و نوشتن نیآموخته است و کلاس و مکتب ندیده است. این جریان امی بودن نیز به امی بودن پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم باز می گردد.
این در حالی است که بابیان و بهائیان، سخن دیگری را درباره امی بودن علی محمد باب در آثار خود نوشته اند که به برخی اشاره می کنیم:
1. نبیل زرندى که از شناخته شده های بهائیان است، مى نویسد:
«خال (دائى) حضرت باب، ایشان را براى درس خواندن نزد شیخ عابد برد؛ هر چند حضرت باب، به درس خواندن میل نداشتند، ولى براى این که به میل خال بزرگوار رفتار کنند، به مکتب شیخ عابد تشریف بردند، شیخ عابد، مرد پرهیزکار محترمى بود و از شاگردان “شیخ احمد احسایى” و “سید کاظم رشتى” به شمار مى رفت»1
2. احمد یزدانى، مؤلّف “نظر اجمالى در دیانت بهایى” – که از طرفداران سرسخت این فرقه است – مى نویسد:
«آقا سید على محمد در شب اول محرم 1235 قمرى، مطابق با 20 اکتبر 1819 میلادى در شیراز متولد، و پس از مختصر تحصیل سواد فارسى، و مقدمات در یکى از مکاتب شیراز، و اشتغال به تجارت در عنفوان شباب، در شب پنجم جمادى الاولى سال 1260 هجرى، مطابق با 23 مه 1844 میلادى در شیراز، براى جناب ملاحسین بشرویه اى اظهار امر و بیان بعثت خود را فرموده»2
3. در کتاب “گنجینه حدود و احکام” نوشته اشراق خاورى، که او نیز از نویسندگان معروف آنها است، در صفحه 308 (چاپ 384 صفحه اى)، و کتاب “حدیقه الیمانیه” تألیف میرزا نبیل زاده قزوینى، صفحه 202 و کتاب “کشف الغطاء” تألیف ابوالفضل گلپایگانى، در صفحات 56 و 82 و 83 و در کتاب “ظهور الحق” فاضل مازندرانى، صفحه 263 و… نیز درباره درس خواندن سید على محمد در کودکى در مکتب شیخ محمد عابد، مطالبى نوشته شده است.
4. جالب این که خود على محمد باب، در “بیان” عربى به یاد دوران تحصیلش مى گوید:
(یا محمد معلّمى فلا تضربنى قبل ان یقضى عَلَىَّ خمسه سنه… و اذا اردت ضرباً فلا تتجاوز عن الخمس و لا تضرب عَلَىَّ اللّحم إلاّ وان تحل بینهما ستراً فان ادّیت تحرم علیک زوجک تسعه عشر یوماً) اى محمد آموزگارم، مرا قبل از آنکه پنج سال بر من (در مکتب تو) بگذرد، نزن؛ و اگر خواستى بزنى، از پنج (ضربه) تجاوز نکن، و بر گوشت مزن، مگر این که بین گوشت و وسیله زدن، پارچه اى قرار دهى، اگر چنین کردى نوزده روز همسر تو بر تو حرام است!3
نتیجه این که: درس خواندن و مکتب رفتن میرزا على محمد باب مسلّم است؛ بلکه از قراین و لابه لاى مدارک مى توان استفاده کرد که سید على محمّد حدود یازده سال نزد شیخ محمد عابد، درس خوانده است؛ زیرا او در ابتداى هفت سالگى به مکتب رفت و در پایان هفده سالگى ترک تحصیل نمود، و به کسب و کار مشغول شد.4
و نیز طبق مدارک و قراین موجود، میرزا على محمد پس از سپرى شدن این دوران، در درس سید کاظم رشتى (شاگرد شیخ احمد احسایى) شرکت نموده است.5
نبیل زرندى در “تاریخ” خود، پس از مقدمه اى درباره تماس هاى میرزا على محمد باب با سید کاظم رشتى، از قول شیخ حسن زنوزى مى نویسد:«پس از سه روز، همان جوان (سید على محمد) وارد محضر درس سیّد کاظم شد و نزدیک درب جلوس نمود، با نهایت ادب و وقار درس سید را گوش مى داد».6
با توجه به مطالب فوق، این ایراد متوجّه پیروان باب مى شود، که جزء معتقدات همه ارباب ادیان مختلف است، که علوم انبیاء باید لدنّى باشد نه اکتسابى، و در خود کتب بهائیان نیز این مطلب مذکور است؛ چنان که “عباس افندى” خود نیز به این مطلب تصریح نموده است.7
و همچنین کمال الدین بخت آور، یکى از مبلّغین بهایى، در این باره در کتابى که به نام “بحث در ماهیّت دین و قانون” نوشته، پس از تأیید این که علم پیغمبر باید لدنّى باشد مى نویسد:
«از این لحاظ مى توان گفت: پیغمبران آسمانى، مربّیان حقیقى عالم بشریت اند؛ زیرا که اوّلا مربّى کامل کسى است، که قائم به ذات بوده و محتاج به کسب کمالات از دیگرى نباشد…»8
اگر میرزا على محمّد باب که ادّعاهاى مختلف از جمله ادعاى پیامبرى کرده، چرا مدّت ها تحصیل کرده و درس خوانده است، با این که علوم پیامبران تحصیلى و اکتسابى نیست.9
اى محمد آموزگارم، مرا قبل از آنکه پنج سال بر من (در مکتب تو) بگذرد، نزن؛ و اگر خواستى بزنى، از پنج (ضربه) تجاوز نکن، و بر گوشت مزن، مگر این که بین گوشت و وسیله زدن، پارچه اى قرار دهى، اگر چنین کردى نوزده روز همسر تو بر تو حرام است![3]
نتیجه این که: درس خواندن و مکتب رفتن میرزا على محمد باب مسلّم است؛ بلکه از قراین و لابه لاى مدارک مى توان استفاده کرد که سید على محمّد حدود یازده سال نزد شیخ محمد عابد، درس خوانده است؛ زیرا او در ابتداى هفت سالگى به مکتب رفت و در پایان هفده سالگى ترک تحصیل نمود، و به کسب و کار مشغول شد.[4]
و نیز طبق مدارک و قراین موجود، میرزا على محمد پس از سپرى شدن این دوران، در درس سید کاظم رشتى (شاگرد شیخ احمد احسایى) شرکت نموده است.[5]
نبیل زرندى در “تاریخ” خود، پس از مقدمه اى درباره تماس هاى میرزا على محمد باب با سید کاظم رشتى، از قول شیخ حسن زنوزى مى نویسد:«پس از سه روز، همان جوان (سید على محمد) وارد محضر درس سیّد کاظم شد و نزدیک درب جلوس نمود، با نهایت ادب و وقار درس سید را گوش مى داد».[6]
با توجه به مطالب فوق، این ایراد متوجّه پیروان باب مى شود، که جزء معتقدات همه ارباب ادیان مختلف است، که علوم انبیاء باید لدنّى باشد نه اکتسابى، و در خود کتب بهائیان نیز این مطلب مذکور است؛ چنان که “عباس افندى” خود نیز به این مطلب تصریح نموده است.[7]
و همچنین کمال الدین بخت آور، یکى از مبلّغین بهایى، در این باره در کتابى که به نام “بحث در ماهیّت دین و قانون” نوشته، پس از تأیید این که علم پیغمبر باید لدنّى باشد مى نویسد:
«از این لحاظ مى توان گفت: پیغمبران آسمانى، مربّیان حقیقى عالم بشریت اند؛ زیرا که اوّلا مربّى کامل کسى است، که قائم به ذات بوده و محتاج به کسب کمالات از دیگرى نباشد…»[8]
اگر میرزا على محمّد باب که ادّعاهاى مختلف از جمله ادعاى پیامبرى کرده، چرا مدّت ها تحصیل کرده و درس خوانده است، با این که علوم پیامبران تحصیلى و اکتسابى نیست.[9]
پانوشت:
1. مطالع الانوار (تلخیص تاریخ نبیل زرندی)، ص 59.
2. نظر اجمالی در دیانت بهائی، ص 9.
3. بیان عربی، صفحه 25، سطر 13.
4. برای اطلاع بیشتر به صفحات 3 – 5 کتاب جمال ابهی، تألیف سیّد عبدالکریم اردبیلی مراجعه کنید.
. کواکب الدرّیّه، ج 1، ص 69 و 72.
6. تاریخ نبیل زرندی، در صفحه 30، سطر 14، مطالع الانوار، صفحه 22، سطر 7.
7. خطابات عبدالبهاء، ج 1، ص 7.
8. بحث در ماهیّت دین و قانون، ص 54، س 7 و 17.
9. بابی گری و بهائی گری، محمد محمدی اشتهاردی، ص 40- 43.