ابو الفضل گلپایگانى در فرائد می نویسد: «چون در سنه دویست و شصت هجریه حضرت حسن بن على العسکرى علیهم السلام وفات فرمود و ایام غیبت فرا رسید و امر دیانت بآراء و انظار فقها منوط و محول گشت» 1.
همچنین می نویسد: «دلها بر این امید هزار و دویست و شصت سال همى آرمید تا آنکه انجم درى الهى از افق فارس بتابید و شعله نورانیه نار حقیقیه از شیراز برافروخته و آشکار گشت و صیحه قائم موعود از جمیع بلاد ارتفاع یافت!!»؛ تا آنکه بارقه روح القدس از اراضى مقدسه بدرخشید و شمس جمال عیسوى از افق بیت المقدس طالع گردید».2
همچنین در جای دیگر می نویسد: «ظهور اول ظهور قائم موعود و ظهور ثانى ظهور حسینى بلسان اهل تشیع و ظهور مهدى و نزول روح اللَّه باصطلاح اهل تسنن!»3
گلپایگانى در اینجا تصریح به غیبت قائم موعود پسر امام حسن عسکرى علیه السلام کرده، در صورتى که بهائیان عقیده به غیبت ندارشته و می گویند: میرزا على محمد پسر میرزا رضا بزاز شیرازى و مادرش زنى بنام خدیجه بوده و در سال 1235 در شیراز متولد شده است.
از این گذشته معلوم نیست پسر امام حسن عسکرى علیه السلام پس از غیبت طولانى چرا به جاى مکه از شیراز سر در آورد؟!
چطور حضرت عیسى علیه السلام که پیش از عروج به آسمان روح اللَّه و فرزند مریم دوشیزه بوده در موقع ظهور قلب ماهیّت داد و یک دفعه امام حسین شد؟! آنهم نه حسین بن على بن ابى طالب، علیه السلام، بلکه حسین على پسر میرزا عباس نورى مازندرانى متولد در روستای نور آن هم در سال 1234؟!
بعلاوه این تقسیمى که ابو الفضل کرده که نزد اهل تشیّع قائم و ظهور حسینى و نزد اهل تسنّن مهدى و نزول عیسى غلط است، زیرا شیعه و سنى به مهدى موعودى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عفیده دارند که جهان را در زمان خود با قیام و جنگ پر از عدل و داد میکند، پس از آن که پر از ظلم و جور شده باشد.
از همه اینها گذشته:
1. حضرت عیسی و امام حسین علیه السلام دو نفر هستند؛ نه یک نفر که هر دو را میرزا حسینعلی بدانیم.
2. اگر به فرض محال، مهدى علیه السلام همان سید باب و حضرت عیسى و امام حسین علیه السلام میرزا حسینعلى بودهاند، آمدند چه کنند، و چه کردند؟ کدام دولت ظالم را بر انداختند؟ سلطنت و قدرت آنها کجاست؟
آیا همین که چند نفر بهائى شهمیرازدى و سنگسرى ساده، بآنها دل بستند، آن سلطنت مطلقه و قدرت بزرگ جهانى تحقّق پیدا میکند؟!
بیچاره بهائیان ساده، صد و اندی سال است که آمده و رفته و به خیال خامشان ظهور ثانی و روح الله و قیام حسینی هم سپری شده، عباس افندی و شوقی هم آمدند و کامروا شدند، هنوز به اندازه یکی از احزاب دنیا پیشرفت نکرده اند.
او پیروان را دلخوش کرده است که این صد سال دوره سختى و ناراحتى بوده، و ظهور امر اللَّه و غلبه بر عالم در صد سال بعد از این خواهد بود!!
از همه بدبختتر خفّاش بود کو عدوى آفتاب فاش بود
پانوشت:
1. ص 38.
2. ص 11.
3. ص 16.
منبع: مهدى موعود، ص : 16.