شخصی در اعتراض به بهاء می گوید:
اگر مدعی (بهاء) برهانی غیر از جملات ادعایی دارند، بفرمایند و اگر نیست، میرزا یحیی صبح ازل (برادر بهاء) در برابر ایشان ایستاده به گونه ای که علاوه بر آیه، ادعای بالاتر و کتاب های بیشتر نیز دارد.1
میرزا در پاسخ می گوید: این اعتراض با آنچه نقطه بیان در همه بیان نازل کرده است، کاملا مخالفت دارد:
و من تکلم بهذه الکلمه او یتکلم لعن و یلعنه کل الذرات
نقطه بیان (علی محمد باب) در همه بیان می گوید: برهان ظهور بعدی، غیر از آیات نبوده و نخواهد بود … اگر نزد کسی تکه یاقوتی باشد و نزد دیگری صد هزار خروار سنگ ریزه، کدام یک تواناترست؟ به خدای لا اله الا هو است، کتابهایی که می گویی برای آن که با آب پاک شود خوب است … .2
درباره این سخن بهاء باید گفت: اگر حرف زدن دلیل بر نبوت باشد:
اولا: فرزندان بهاء و دیگر جوان های عرب زبان که در محیط عربی زندگی کرده اند و فصیحانه سخن می گویند، می بایست از لحاظ مقام نبوت از ایشان بالاتر باشند، همانگونه که در اقدس و دیگر آثار بهاء دیده می شود، این نوشته ها از نظر فصاحت و بلاغت قابل مقایسه با آثار زمان ادعای بهاء نیست، که این از سه حال خارج نیست:
1. این آثار همانگونه که مشهود است، تحت نظارت فرزندان ایشان نگارش شده باشد.
2. تحت نظارت دیگر مریدان عرب زبان بهاء مانند آواره نوشته شده باشد.
3. جناب میرزا شب و روز به آموختن ادبیات عرب مشغول شده باشند تا در حد اقدس بتوانند قلم بسایند.
4. خدایش در نازل کردن آیات، فصاحت بیشتری به خرج داده باشد.
دوما: بهاء خدمت بزرگی به جهان بشر کرده است، چرا که با بخشش مقامِ الوهیت و ربوبیت به امثال خودش، باب، باب الباب، قدوس و مانند آنها، مردم را از زیر بار تکلیف نجات داده است.
شخصی به این قسمت اعتراض کرده و می گوید:
جالب است که خودشان می گویند عبارات من آیه است، فرستادگان ایشان نیز می گویند: کودکان هفت ساله بهاء نیز آیه می گویند. با توجه آیات کودکان، آیات من یظهره الله چه حجیتی دارد؟
بهاء در پاسخ این اعتراض آیه ای نازل کرده و می گوید:
بله اگر او بخواهد کسی را بر ستایش خود گویا کند، می تواند. او قدرتمند قدیر است.3
باید توجه داشت که این آیه با مقام نبوت میرزا سازگار نیست، از همین رو در مقام الوهیت آیه کوچکی نازل کرد و خواست گره کور را باز کند.
از غفلت های میرزا نمونه دیگری آشکار شد و آن نشانه نبوت از دیدگاه ایشان است چرا که این نشانه نزد میرزا، نزول آیه است؛ در صورتی که بسیاری مانند او آیه نازل کرده اند، پس با این برهان آبکی، نبوت همه آنان ثابت می شود؛ از این رو است که میرزا مقام الوهیت را نیز بر می گزیند. مانعی هم ندارد که پیغمبرانی این چنین، خدایی نیز مانند میرزا لازم دارند.
همچنان می گوید: در تمام قرآن دقت کنید، غیر از آیاتی که برای شناخت چهره نهان خود حجت قرار داده، امر دیگری ذکر شده است تا به آن چنگ زنند و خرده گیرند؟ یا در همه جا بر منکرین آیات و مسخره کنندگان، نوید آتش داده است. با این شرایط اگر کسی (سید باب) نیاموخته بیاید این اندازه آیه، خطبه، صحیفه و مناجات بیاورد، دلیلی برای اعتراض باقی می ماند؟4
سخن معترضین نیز همین است، اگر منظور از آیه، جمع کردن کلمات و ترکیب جملات -به تقلید از قرآن با آن همه اشتباه لفظی و معنوی- باشد، هر کس اندک دانشی داشته باشد، به آسانی توان این کار را دارد.
پنهان کاری میرزای بهاء درباره آیاتی از قرآن کریم مثل: «قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یاتوا بمثل هذا القرآن …، قل فاتوا بسوره مثله …» یا از روی غفلت بوده است و یا از روی کم لطفی تا بگوید قرآن هم مانند کلمات سید باب فقط و فقط ادعایی بی دلیل است.
هر یک از انبیاء الاهی معجزاتی داشته اند که قرآن کریم به بخشی از آنها اشاره می کند. هنگامی که بهاء به این بخش می رسد، چون دستش خالیست، یا خود را به نادانی می زند و یا همه را مجلس تئاتر انبیاء معرفی کرده و رد می کند.
آیا طوفان نوح، آتش ابراهیم، عصا و دست موسی، ناقه صالح از معجزات انبیاء نبوده است؟ اگر اسلام را به عنوان دین نسخ شده قبل، قبول دارید که این چنین می گویید، باید معجزه را نیز بپذیرید. کدام کتاب آسمانی تنها نزول آیه را دلیل نبوت و پیامبر می داند؟
گذشته از آنچه گفته شد، وجود میرزا یحیی پاسخی روشن به بهاء است، چرا که او نیز آیات فراوانی نازل کرده است و ادعای مقام ظهور نیز دارد. باید دانست که سید باب، توجه ویژه ای به میرزا یحیی داشته و بهاء نیز حدود ده سال به او خدمت کرده است.
اگر نزول آیات دلیل است، صبر و تحمل برهان، دلیل و برهان میرزا یحیی از بهاء بیشتر است و نیازی به بیان دیگر فضایل و ویژگی های او نیست.
پانوشت:
1. بدیع، ص 261.
2. همان، ص 262.
3. همان، ص 270.
4. ایقان، ص 146