1. احمد بن هلال کرخى
او نیز از مدعیان بابیت است. ابو على بن همام می گوید: احمد بن هلال از اصحاب امام حسن عسکرى علیه السّلام بود. در زمان آن حضرت شیعیان اتفاق داشتند که وکیل امام به فرمان خود حضرت محمد بن عثمان است.
بعد از رحلت حضرت شیعیان از احمد بن هلال پرسیدند چرا وکالت محمد بن عثمان را قبول نمیکنى و در امور دینى خود بوى مراجعه نمى کنی، با اینکه امام مفترض الطاعه او را به این سمت تعیین فرموده است؟ احمد بن هلال گفت: من از امام حسن عسکرى علیه السّلام چیزى راجع به وکالت محمد بن عثمان نشنیدم؛ وکالت پدرش عثمان بن سعید را انکار نمی کنم اگر بدانم محمد بن عثمان وکیل صاحب الزمان است، بوى جسارت نمىورزم.
گفتند: دیگران از امام شنیدهاند که محمد بن عثمان وکیل آن حضرت و بعد از وى وکیل امام زمان است، گفت: اگر شما شنیدهاید، اطاعت از محمد بن عثمان بر شما فرض است، نه بر من، از این رو در باره وکالت محمد بن عثمان خوددارى کرد و او را به این سمت نپذیرفت. شیعیان هم او را ملعون دانسته از وى دورى جستند.
سپس توقیعى بدست حسین بن روح صادر شد که از جمله حضرت او را لعنت نموده، به شیعیان امر کرده بود که از او دورى جویند.
2. محمد بن على بن بلال
ابو طاهر محمد بن على بن بلال نیز از کسانى است که مدعى وکالت و بابیت امام زمان شد و با ادعاى نیابت حضرت حجت، اموالى را از مردم گرفت و از تسلیم آن به محمد بن عثمان خوددارى کرد. او مدعی شد که از سوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف وکیل دریافت اموال است. از این رو شیعیان از او دوری کردند و توقیعی از سوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بر لعنش صادر شد.
ابو غالب زرارى می گوید: ابو الحسن محمد بن محمد بن یحیى معاذى نقل کرد که: یکى از شیعیان پس از شهادت امام حسن عسکرى علیه السّلام و تفرقه شیعه و انحراف ابو طاهر بن بلال به وى پیوست. سپس او برگشت و در سلک ما درآمد، ما برای این پیوستن و گسستن را از او پرسیدیم. گفت: روزى نزد ابو طاهر بودم برادرش ابو الطیب و ابن خزر و گروهی از پیروانش هم بودند.
در آن وقت پیش خدمت آمد و گفت: ابو جعفر عمرى (محمد بن عثمان) درب خانه است! از شنیدن این خبر پیروان ابو طاهر مضطرب شدند و آمدن او را ناخوش داشتند. ابو طاهر گفت: بگو بیاید. محمد بن عثمان هم وارد شد. ابو- طاهر و پیروانش به احترام او برخاستند؛ محمد بن عثمان در صدر مجلس و ابو طاهر پیش روى او نشست.
سپس صبر کرد تا حضار ساکت شدند. آنگاه گفت: اى ابو طاهر! تو را به خدا سوگند می دهم آیا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به تو فرمان نداد اموالى که نزد تو است به من بدهی؟ گفت: چرا حضرت این را فرمود! محمد بن عثمان هم برخاست و بیرون رفت. از این جریان حاضران مجلس سراسیمه شدند و چون به خود آمدند، ابو الطیب از برادرش ابو طاهر پرسید: صاحب الزمان را در کجا دیدى؟ گفت ابو- جعفر (محمد بن عثمان) مرا به یکى از خانههاى خود وارد ساخت، ناگهان دیدم حضرت در بالا خانه وى مرا نگریست و امر کرد اموالى که نزد من بود، به وى بدهم. ابو الطیب پرسید: از کجا دانستى که او امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است؟ گفت وقتى او را دیدم مهابتش مرا گرفت و سخت مرعوب گردیدم و دانستم که صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است علت جدائى من از محمد بن عثمان نیز همین مطلب است (که امام فرمان داد اموال را بدو بدهم!)
منبع:
منبع: مهدى موعود-ترجمه جلد سیزدهم بحار، ص: 697-