در برخی از احادیث آمده است که راوی به امام جعفر صادق (علیه السّلام) می گوید:
درباره شب قدر، به من اطلاعاتی بدهید! آیا این شب، فقط در روزگاران گذشته ] مثلا روزگار حیات پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) [ بوده است ] و اکنون دیگر نیست [، یا اینکه شب قدر، در هر سال، هست؟ امام می فرماید: لو رفعت لیله القدر، لرفع القرآن - اگر شب قدر را بردارند، قرآن را نیز بر می دارند.1
این بیان امام صادق (علیه السّلام) اشاره است به فلسفه غایی نزول انسان به زمین. جهان ارضی، از آنرو منزلگاه انسان قرار داده شد، تا انسان در این منزلگاه، آزمایش شود، و کامل و ناقص، و سعید و شقی، از هم باز شناخته آید، و سرانجام، انسان به حرکت تکاملی و کمالی بپردازد، و به سوی خدا برود. این امر مستلزم برقرار بودن جهان ارض است. برقرار بودن جهان ارض، مستلزم حکمت و تقدیر، و اجرا و تدبیر است، و این همه مربوط به شب قدر و تنظیم امور، و حضور ولی و حجت است. پس از برقرار شدن اینها همه، کتاب شناخت و عمل لازم است. پس حکمت بقای جهان ارضی، حرکت تکاملی انسان است، در رابطه با کتاب و حجت. و چون برداشتن شب قدر، به منزله بر هم زدن جهان ارضی است، این است که در صورت برداشته شدن شب قدر، قرآن نیز برداشته خواهد شد. و تکلیفی و فعلی و حرکتی باقی نخواهد بود. پس تا جهان هست، شب قدر هست، و تا شب قدر هست، قرآن است. و تا این دو هست، حجت هست، که صاحب شب قدر هست، و حامل علم قرآن. و تا این هر دو هست، امکان حرکت و فعل و تکامل هست. و هر حرکت و فعلی، در صورتی تکامل و کمال است، که به پیروی از این دو انجام یابد، و در خط تعلیمی و ارشادی این دو (کتاب و حجت) قرار داشته باشد - آری: ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا .
بدینگونه این بیان امام نیز اشاره است به همان حکمت عمیق، و راز عظیم وجود و ارتباط و امتزاج هدایت تکوینی و هدایت تشریعی، و رابطه مستقیم حجت صامت - یعنی: قرآن ، با حجت ناطق - یعنی: امام. و این تعلیم، توضیح سخن معروف پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است، در حدیث ثقلین ، که در پیش ذکر شد. در بسیاری از متون حدیث ثقلین این جمله نیز آمده است:
لن یفترقا حتی یردا علی الحوض.
- این دو نهاد گرانبها (که در میان امت می گذارم و می روم، یعنی: قرآن و امام)، تا روز قیامت، که در لب حوض کوثر، نزد من باز آیند، از یکدیگر جدا نشوند.
در پایان این بحث، مطلب عظیم دیگری قابل اشاره است و آن مطلب، رابطه علم امام است با شب قدر از سویی، و با قرآن کریم از سویی دیگر. آیا آن چه از امور و مقدرات، در شب قدر، بر امام عرضه می گردد، و در مرحله تحقق و اجرا، به دست امام اجرا می شود، در چه ارتباطی با قرآن کریم، و آیات، و علوم و کلمات، و اسرار قرآن قرار دارد؟ این مسئله، از نظر شناخت ابعاد گوناگون قرآن کریم، و بواطن آیات، و قدرتهای نهفته در آنها، اهمیت بسیار دارد. خواص واقعی آیات، که گاه در جاهایی ذکر شده است - به این شناخت بستگی دارد، و تحقق آن خواص نیز، بیشتر، در گرو پیدا کردن علمی از این رشته است.
در تایید این موضوع، یادآوری این امر نیز مفید است، که می بینیم نزول قرآن در شب قدر بوده است، بلکه در سوره قدر و سوره دخان نخست سخن از نزول قرآن، در این شب رفته است، و سپس خود شب قدر و محتوی و حقایق آن بیان گشته است.
علی و شب قدر
امام علی (علیه السّلام) در حدیثی که برخی از مقامات خویش را برای حارث همدانی یاد می کند می گوید: مرا در شب قدر، همه ساله، نیرویی افزون رسد. و این در فرزندانم که نگهبانان دینند، چنان آمدن شب و روز، تا قیامت باقی است 2. امام صادق (علیه السّلام) - به نقل از پدر خویش - گوید:
هنگامی، علی (علیه السّلام) ، سوره انا انزلناه را می خواند، و فرزندانش، حسن و حسین، در نزد او بودند. حسین به پدرش عرض کرد: ای پدر، وقتی تو این سوره را می خوانی، شیرینی و حلاوت دیگری از آن حس می شود؟
علی (علیه السّلام) فرمود: ای فرزند پیامبر و ای فرزند من! من از این سوره چیزی می دانم که تو (اکنون) نمی دانی. چون این سوره فرود آمد، جد تو پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) مرا خواست. وقتی نزد او رفتم، سوره را خواند، آنگاه دست خویش را به روی شانه راست من نهاد و فرمود: ای برادر و وصی من، و ای ولی امت من پس از من، و ای جنگنده بی امان با دشمنان من این سوره، پس از من، از آن تو است، و پس از تو، از آن دو فرزند تو است. جبرئیل - که در میان فرشتگان او برادر من است - حوادث یک سال امت مرا (در شب قدر) به من خبر می دهد. پس از من این اخبار را به تو خواهد داد. و لها نور ساطع، فی قلبک و قلوب اوصیائک الی مطلع فجر القائم - و این سوره، در قلب تو، و در قلب اوصیای تو، همواره، نوری تابناک خواهد افشاند، تا به هنگام طلوع سپیده دمان ظهور قائم.3
لیله مبارکه
شب قدر، در قرآن کریم، علاوه بر سوره قدر ، در سوره دخان نیز مطرح گشته است. در آیات آغاز این سوره، از نزول قرآن در شب قدر، و تعیین امور بر طبق حکمت، سخن رفته است:
انا انزلناه فی لیله مبارکه، انا کنا منذرین. فیها یفرق کل امر حکیم. امرا من عندنا، انا کنا مرسلین.4
- ما قرآن را، در شبی با برکت و خجسته (شب قدر)، فرو فرستادیم، تا خلق را بیاگاهانیم و هشدار دهیم.
در این شب، هر کاری، بر طبق حکمت، فیصله می یابد، و تعیین می گردد. اینهمه به فرمان ماست، که فرشتگان را فرو می فرستیم.
در این آیات نیز، سخن از شب قدر و شب تقدیر و برکت است، و سخن از نزول قرآن است، و فرود آمدن فرشتگان به امر خدا: در این لیله مبارکه، قرآن را فرستادیم. در این شب، هر امری، بر طبق حکمت، فیصله می یابد، و جدا جدا تقدیر و تعیین می شود.
در این آیه نیز، فعل به صورت مستقبل (یفرق) ادا شده است، و دلالت بر استمرار دارد، می فهماند که این تفریق و تحکیم امور، همواره در چنین شبی انجام می پذیرد.
در فصل آینده خواهیم گفت که تنظیم امور، در طول زمانی، مستلزم اجمال و تفصیل است، یعنی: نخست همه امور را بطور کلی تعیین کنند، و سپس جزئیات آن را در جریان تحقق قرار دهند. فرض کنید: شما برنامه و مخارج یک ساله خود را، همراه کارها و وظایفی که دارید، ابتدا در نظر می گیرید و تعیین می نمایید. سپس در طول سال، بر طبق آن برنامه تعیین شده، بطور دقیق و منظم، عمل می کنید. این حقیقت که لازمه طبیعی نظم و تنظیم است، و مربوط است به تفریق امور، یعنی: فیصله دهی وجدانهی یک یک امور و مسائل، در حدیثی یاد شده است. در این حدیث، امام صادق (علیه السّلام) می فرماید:
قال: فیها یفرق کل امر حکیم فکیف یکون حکیما، الا ما فرق 5
خداوند فرموده است: در این شب، هر کاری استوار و با حکمت، معین می شود . و چگونه چیزی، استوار و با حکمت تواند بود، مگر آنچه به طور مشخص، برنامه ریزی و تعیین شده باشد؟
بنابراین، جریان یافتن استوار و منظم امور گوناگون در عالم، با اینهمه ژرفی و پهناوری، با میلیاردها میلیارد اجزا و افراد، و با میلیاردها میلیارد قانون و ناموس چنین است که نخست در برنامه ای دقیق، و تقدیر حکیمانه مقرر می گردد، و سپس در ارتباط با خلیفه خدا در زمین (یعنی: مجری وناظر اجرا)، به مرحله تحقق می رسد. و بدینگونه، این آیات همه دلالت دارد بر استمرار وجود حجت خدا در زمین. و اکنون، حجت خدا در زمین، و واسطه فیض، و ولی مطلق، و به تعبیر شیخ بهاء الدین عاملی: صاحب اسرار خدایی در این جهان 6، امام موعود، قطب دوران، روح جهان، حقیقت زمان، و عدل قرآن، حضرت حجت بن الحسن المهدی است، صلوات الله و سلامه علیه. و او خود، صاحب شب قدر است، و آستان اعلای او، محل فرود آمدن روح و فرشتگان است در شب قدر. در حدیث است که:
مردمان، در شب قدر، در حال نمازند و دعا و مسئلت کردن از درگاه خدا و صاحب این امر، سرگرم است به کار فرشتگانی که نزد او فرود می آیند و مقدرات و امور و پرونده حوادث سال را پیش او می آورند 7
پی نوشت :
1- نورالثقلین، ج 5، ص 621
2- بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، ص 4 چاپ دوم نجف.
3- البرهان، ج 4، ص 487
4- سوره دخان آیه 3-5
5- تفسیر البرهان ، ج 4، ص 487.
6- در قصیده معروف او: وسیله الفوز و الامان فی مدج صاحب الزمان ، در این بیت:
امام الوری، طود النهی، منبع الهدی و صاحب سر الله فی هذه الدار.
29 بیت، از این قصیده بلند و زیبا، با ترجمه، در ادبیات و تعهد در اسلام آورده شده است، صفحات 340 - 348.
7- نورالثقلین ، ج 5، ص 641.