پیامبر صلى الله علیه و آله مردى به نام ابن اللُّتْبیَّه از طایفه «ازْد» را به جمعآورى زکات فرستاد و چون آن مرد از مأموریت خود بازگشت مبلغى از اموال را که همراه آورده بود تسلیم پیغمبر صلى الله علیه و آله کرد و مبلغى را براى خود برداشت و گفت: آن قسمت مال شما و این قسمت هدیهاى است که مردم به من اهدا کردهاند.
پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: چرا در خانه پدر و مادرت ننشستى تا ببینى هدیه برایت مى آورند یا نه؟!
سپس به سخن برخاست و فرمود:
چگونه است که ما مردمانى را مأمور جمع آورى زکات مى سازیم پس مى گویند: این قسمت مال شما و این قسمت هدیهاى است که به ما اهدا شده، چرا چنین مأمور در خانه پدر و مادرش نمى نشیند تا ببیند هدیه برایش مى برند یا نه.
گاهى نفس انسانى در اثر جنبش و هیجان حرص و طمع دستخوش نوع خاصى از وسوسه مىشود که تحت تأثیر آن مىخواهد میان گرفتن رشوه و رعایت جانب حق جمع کند، در صورتى که چنین امرى هیچگاه میسّر نیست؛ زیرا وقتى شخص پذیراى رشوه شد دیگر عقل او در اثر مداخله هواى نفس، قدرت حکومت را از دست خواهد داد و قادر به تمیز حق از باطل نخواهد بود، چنان که پیامبر صلى الله علیه و آله در مقام اشاره به همین حقیقت فرمود:
اللَّهُمَّ لاتَجْعَلْ لِفاجِرٍ عَلَیَّ یَداً وَلا مِنَّةً.
بار خدایا! براى فاجرى حقى و منتى بر ذمّه من احراز مکن