عشق و تنفّر
دو حالت عشق و تنفر بطور طبیعى در تمام موجودات زنده عالم و بصورت کامل در هر انسانى وجود دارد.
اگر این دو واقعیت از آدمى گرفته شود، همچون سنگى در گوشه بیابان خواهد شد، و تمام بنیادهاى زندگى را از دست خواهد داد. انسان بکلیه عواملى که سازنده سلامت است طبیعتا عشق میورزد و از آنچه مانع راه اوست متنفر است.
آنجا که عشق جلوه میکند، انسان از عمق جان نسبت به عامل خیر یا معشوقى که انتخاب کرده تحریک شده، و براى رساندن خویش بمحبوب از هیچ حرکتى بازنمیماند، و آنجا که محبوب و معشوق اللّه و اصول انسانیت باشد سعى میکند با کمک عشق و محبتش تمام برنامههاى لازم را جزء شخصیت خود نموده و تبدیل بانسان والائى گردد، و همین مسیر را تمام عاشقان الهى طى کردند، که بدرجات عالى نائل گشته و از فیوضات ربانى بهرهمند شدند، و آنجا که انسان با عوامل خطرناک روبرو میگردد، از تنفر خود استفاده نموده براى دفع برنامههاى مضر اقدام کرده و بمبارزه برمیخیزد.
تشویق اسلام بمسئله دانش و علم باین خاطر است، که عشق و تنفر طبیعى انسان در مسیر صحیح قرار گیرد، و در چهارچوب قواعد الهى از هر دو جهت بهرهگیرى شود.
انسان نادان بامور، از عشق و تنفر خویش بهره درست نخواهد گرفت، زیرا زیاد اتفاق میافتد که ببرنامهاى عشق ورزد، ولى برایش مضر باشد، و از مسئلهاى متنفر گردد اما برایش نیک باشد، از این جهت آراسته شدن باسلام براى او ضرورت طبیعى دارد، زیرا تنها اسلام عهدهدار بیان تمام نیکىها و بدیهاست.
در اینجا میتوان گفت: که حب و بغض و عشق و تنفر پس از دانشاندوزى از بنیادهاى اصولى سعادت است، و گاهى در آیات قرآن و روایات عشق و تنفر در مفهوم ایمان و اسلام لحاظ شده است، تا جائیکه پارهاى از آیات و روایات ریشه و اصل دین را حب و بغض دانستهاند.
قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقِینَ. «14»
آرى اگر شما پدران، فرزندان، برادران، زنان، خویشاوندان، اموال انباشته و جمع شده، و تجارتى که از کسادى آن وحشت دارید، و خانههائیکه بآن دلخوش داشتهاید، بیش از خدا و رسول و مبارزه در راه حق دوست داشته باشید، و بآنان آنچنان عشق ورزید که از خدا و رسول و جهاد در راه خدا غفلت ورزید. بشما بگویم که این چند روز گذرا را زندگى کنید تا امر و قضاى حتمى الهى برسد، و بدانید که خداوند آدم بیرون رفته از حقیقت آدمیت را هدایت نمیکند.
ملاحظه میکنید که دین در این آیه عبارتست از عشق به اللّه و رسول حق و کوشش و مبارزه در راه الهى، و این عشق و محبت در قاموس زندگى باید مقدم بر تمام محبتها قرار بگیرد، زیرا موضوع این عشق، خدا و پیامبر و راه حق است، که ازموضوع تمام محبتها و علائق برتر و گستردهتر و جامعتر و سعادتبخشتر است.
این عشق است که پس از آگاهى از موضوع آن، از درون میجوشد، و قلب در برابر آن میطپد، و در تمام واحدهاى هستى انسان ایجاد تحرک کرده، آدمى را بسوى خدا و رسولش رهنمون شده، و چرخ وجود را در راه الهى بحرکت میآورد.
عن فضیل بن یسار قال: سألت ابا عبد اللّه عن الحبّ و البغض امن الایمان هو فقال و هل الایمان الّا الحبّ و البغض ثمّ تلا هذه الآیة حبّب الیکم الایمان و زیّنه فى قلوبکم، و کرّه الیکم الکفر و الفسوق و العصیان اولئک هم الرّاشدون. «15»
فضیل بن یسار «16» که از برجستهترین رجال شیعه، و فوقالعاده مورد توجه امام ششم علیه السلام بوده میگوید: از امام ششم پرسیدم آیا حب و بغض، عشق و نفرت با ایمان و دین ارتباطى ارد؟ امام فرمود: آیا ایمان بجز عشق و نفرت و حب و بغض است.
سپس آیه شریفه سوره الحجرات را تلاوت فرمود که مضمونش تقریبا، چنین است: تحبیب ایمان: کسى یا چیزى را دوست داشتن، و این دوستى و محبت در اثر پى بردن بزیبائیها یا سودمندیهاى آن کس یا آن چیز پیدا میشود، و نیز ایجاد دوستى نمودن در دل کسى بوسیله توجه دادن بخوبى و زیبائى و سودمندى یک شیئى تحبیب ایمان است.
خداى بزرگ ایمان را که یک واقعیت اصیل، و بنیاد پدیدآرنده خوشبختى است، بوسیله ذکر خوبیها و بهرهها و فضیلتهاى آن، خواسته محبوب مسلمانان کند، و بندگان عزیز خود را از این منبع فیض برخوردار نماید.
از جمله زیباى «زیّنه فى قلوبکم» استفاده میشود که جایگاه ایمان قلب است، ایمان از صفات جوانح است.
صفات پاک قلبى که در رأس آنها ایمان است، علل براى صدور افعال خارجى و برنامههاى جوارح است.
کفر که با توجه دادن بمفاسد آن مکروه قلب شده، عبارت از انکار خدا و رسول است، فسوق پرده درى است، پس ایمان که صفتى است قلبى و اعتقادى، مردم دارنده آن را از پرده درى و هتک نوامیس متنفر ساخته و بیزار مینماید، عصیان گناه و نافرمانى است، پس ایمان واقعیتى است که نمیگذارد از مردم با ایمان تمرد و نافرمانى صادر گردد.
با این بیان میتوان تا حدى بلطف حق که ایمان را محبوب مسلمانان قرار داده پى برد، زیرا ایمان راه نجات از پلیدىها و زشتىها و طریق ورود در سعادت و خوشبختىهاست.
قرآن مجید در بیشتر سورهها به بیان صفات حق، و کارگردانى اللّه نسبت بآفرینش و خلقت، و نعمتهاى مادى و معنوى حق برخاسته، و نیز بتوضیح ویژهگیهاى پیامبران راستین، و مخصوصا رهبر بزرگ اسلام و اهداف عالیه آن حضرت، و خصوصیات روحى و اخلاقىاش اقدام کرده، و همچنین به زیبائیهاى راه الهى و اینکه تنها راه آزادىبخش و سعادتساز و خوشبختىآفرین راه خداست بسنده کرده، تا خدا و رسول و راه ایشان را از طریق بیان ویژهگیها محبوب قلوب کرده، و از راه عشق به اللّه و رسول و معارف دینى، مردم را بکمال انسانى هدایت نموده، و آنان را از امنیت همه جانبه در زندگى دنیا، و فیضگیرى از نعمتهاى بهشتى در آخرت برخوردار نماید.
مسئله تولا و تبرا که دو اصل از بالاترین اصول اجتماعى اسلام است و سود آن براى جامعه اسلامى، و مساوى با سعادت ملت قرآن است، نیز مربوط بحوزه حب و بغض و عشق و تنفر است و دو معیار براى بازشناساندن مؤمن از غیر مؤمن، و دو اصل براى تحرک مسلمان بوى تمام نیکىها و کنارهگیرى از همه زشتیها و پلیدیها. گمان نمیرود با این توضیح مختصر در دو مسئله عشق و تنفر و نتایج فراوان عملى آن براى کسى تردیدى در این مسئله باقى نماند که عشق و تنفر از عوامل مهم آراستگى انسان و حافظ آدمى در برابر شرور و بدبختىهاست، و اینکه محبت به اللّه و پیامبران راستین و ائمه بزرگوار و تنفر از دشمنان آنان از علل ایجاد نیروى خودنگهدارى و تقوا و پرهیزگارى در انسان است.
آدمى پس از درک خوبیها و زشتىها اگر اراده خود را براى پاکسازى درون و برون بکار اندازد، بتدریج نیروى تقوا در او تقویت شده، و به مرز پاکى و درستى خواهد رسید، در این زمینه مسئولیت عظیم خویش را از یاد نبرید، و براى برافروختن شعله عشق نسبت بپاکیها و حالت تنفر و انزجار در برابر آلودگیها اقدام کنید، و اهمیت این دو موضوع را بهمگان گوشزد کرده، و از انحراف و کجروى سخت در پرهیز باشید.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- القصص 83
(2)- الاعراف 96
(3)- النحل 28
(4)- آل عمران 117
(5)- پرتوى از قرآن ج آخر ص 181
(6)- کافى ج 1 ص 54
(7)- محجة البیضاء ج 1 ص 14
(8)- بحار ج 1 ص 163
(9)- بحارج ج 1 ص 168
(10)- بحارج ج 1 ص 168
(11)- بحارج ج 1 ص 168
(12)- براى شناخت دانشمندان شیعه و کتب تألیفى آنان در تمام زمینهها بکتابهاى گرانبهاى اعیان الشیعه، الذریعه، تأسیس الشیعه، فهرست ابن ندیم مراجعه کنید.
(13)- تمدن اسلام و عرب 567- 669
(14)- التوبه 23
(15)- کافى ج 2 ص 102
(16)- رجالکشى ص 185
ادامه دارد . . .