اشاره
در هشتم شوال 1344ق، قبرستان مقدس بقیع در شهر مدینه، به دست پیروان گروه وهابیت، به ویرانه ای تبدیل شد. ویران سازی قبرهایی که پله های آسمان بود، ریشه در افکار منحرف و دور از اسلام داشت؛ افکاری که با برداشت های سطحی و جدا از معارف اهل بیت علیهم السلام همراه بود و آثار ناپاک آن، همچنان دامن پاک جامعه اسلام را لکه دار کرده است.
بنیان فرقه وهابیت
آیین وهابیت توسط محمدبن عبدالوهاب پایه گذاری گردید. محمدبن عبدالوهاب از آغاز کودکی سخنانی درباره توحید، توسل، زیارت قبور و... به زبان می آورد. وی پس از سفر به مدینه و بصره و آشنایی با افکار ابن تَیْمِیّه در اظهار عقاید خود راسخ تر گردید. تا اینکه، این آیین انحرافی را پدید آورد. با تشکیل حکومت وهابی آل سعود، وهابیان به هر شهری که وارد می شدند آثار و بناهای تاریخی و مذهبی آن شهر را خراب می کردند. وهابیان برای بار نخست در سال 1221 بخشی از بناهای قبرستان بقیع را ویران کردند و سپس با تسلط خود بر حجاز در شوال 1344 کلیه بناهای مذهبی را ویران و اشیاء قیمتی آن را به تاراج بردند.
آشنایی با برخی عقاید وهابیان
پیروان فرقه وهابیت، به نظر «ابن تیمیه» مبنی بر اختصاص عبادت به آنچه اسلام در قرآن و سنت مقرر داشته، اکتفا نکردند بلکه امور عادی را نیز خارج از حوزه اسلام می دانستند، به همین مناسبت، دخانیات را حرام و کسی را که دود استعمال می کرد مشرک می دانستند. وهابی ها به دعوت اکتفا نکردند بلکه با مخالفان خود به جنگ می پرداختند و معتقد بودند که این جنگ، علیه بدعت هاست. وهابیون پس از تسخیر هر شهری، ضریح ها و قبرهای شخصیت های مذهبی آن شهر را ویران می کردند. پاره ای از اروپایی ها به آنان لقب ویران کنندگان معابد دادند. آنان چون بر حجاز دست یافتند تمام قبور صحابه را با خاک یکسان کردند. آنان به ظواهر اسلام معتقد بودند و توجه به غیر از ظاهر اسلام را کفر و ارتداد می دانستند.
چگونگی تخریب بقیع
ایوب صبری پاشا، تخریب قبور بقیع را چنین نگارش می کند:
«آل سعود پس از محاصره طولانی شهر مدینه و پیدا شدن آثار تسلیم مردم شهر، شروطی را برای آنان تعیین کرد که برخی از آنان چنین است: 1. پذیرش آیین وهابیت و پرستش خداوند بر اساس احکام. 2. تخریب قبور و بارگاه و مقابری که در داخل مدینه است. 3. ترک آیین نیاکان خود و گرویدن به آیین وهابیت و عمل به احکام آن. 4. هدر رفتن جان و مال مسلمانان در صورت عدم پذیرش آیین وهابیت. آل سعود پس از پذیرش این شروط از سوی مردم، تخریب گنبد و بارگاه قبور را به عهده خود مردم گذاشتند و مردم به دلیل محاصره شدید اقتصادی و سختی های فراوانی که متحمل شده بودند، مجبور به تخریب بقیع شدند.
توسل به بزرگان دین
مهم ترین و بزرگ ترین اشکالی که وهابیان به مسلمانان وارد دانسته و با تمام توان به مبارزه با آن برخاستند، مسئله توسل و زیارت معصومان به خصوص پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله می باشد. وهابیان معتقدند که نمی توان به مرده تَقرّب و توسل جست، از این رو هر گونه حیات و علم و آگاهی را حتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نفی می کنند. اما در احادیث بسیاری چه از نظر شیعه و چه از نظر اهل سنت آورده شده است که پیامبر و حتی امامان علیهم السلام ، سخن کسانی که به آنها از دور و نزدیک سلام می دهند، می شنوند و به آنها پاسخ می گویند و حتی اعمال امت بر آنها عرضه می شود.
توسل در اسلام
از آیات قرآن این گونه استفاده می شود که وسیله قرار دادن انسان صالح در پیشگاه خدا و طلب چیزی از خداوند به خاطر او به هیچ وجه ممنوع نیست و با توحید منافاتی ندارد. در آیه 64 سوره نساء می خوانیم:«اگر آنها هنگامی که به خویشتن ستم کردند (و مرتکب گناهی شدند) به سراغ تو می آمدند و از خداوند طلب عفو و بخشش می کردند و تو نیز برای آن ها طلب عفو می کردی، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند». همچنین در آیه 97 سوره یوسف می خوانیم که: «برادران یوسف از پدر تقاضا کردند که در پیشگاه خداوند برای آنها طلب اسغفار کند و یعقوب نیز پذیرفت». در آیه 114 سوره توبه نیز موضوع استغفار ابراهیم در مورد پدرش آمده که تأثیر دعای پیامبران را درباره دیگران تأیید می کند. در روایات بسیاری نیز بر این مسئله تأکید شده است.
دو نکته درباره توسل
منظور از توسل این نیست که کسی خواسته اش را از خود معصوم بخواهد بلکه معصوم را واسطه میان خود و خداوند قرار می دهد تا حاجاتش برآورده شود. همچنین از نظر یک مسلمان، پیامبران و صالحان پس از مرگ، حیات برزخی دارند؛ حیاتی وسیع تر از عالم دنیا، همانطور که در قرآن در مورد شهدا می خوانیم: «آنها را مرده نپندارید بلکه آنان زنده اند». با توجه به این نکته ها، می توان هنگام مواجهه با مشکلات از افرادی که نزد خداوند جایگاه والایی دارند، به عنوان واسطه ای در راه رسیدن به اهداف خویش کمک بگیریم.
دو جبهه گیری
دو گروه درباره توسل جستن در اشتباهند: گروه اول کسانی که برای پیامبر و امامان قدرت بالذات و دستگاهی مستقل در مقابل خدا قائلند که این یک نوع شرک و بت پرستی است. گروه دوم نیز کسانی هستند که معتقدند معصومان علیهم السلام از اسرار غیب آگاهند و می توانند به نفع خود چیزی را انتخاب کرده و از آنچه به زیانشان است، بپرهیزند. اما قرآن می فرماید: «ای پیامبر بگو من از غیب و اسرار نهان آگاه نیستم؛ زیرا اگر از اسرار نهان آگاهی داشتم منافع فراوانی را برای خودم فراهم می ساختم و هیچ گونه زیانی به من نمی رسید». از این رو، آگاهی پیامبران و امامان علیهم السلام از دنیای غیب، تنها با اجازه خداوند و اطلاع رسانی از سوی او ممکن است و متوسل حقیقی، با شناخت از این مسائل، از معصومان به عنوان واسطه هایی آبرومند به هنگام حاجت خواهی، بهره می برد.