[وَهُوَ مِفْتاحُ کُلِّ راحَةٍ مِنَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ وَالصَّوْنُ مِنَ الْخَطایا وَالزَّلَلِ وَقَدْ جَعَلَهُ اللّهُ سِتْراً عَلَى الجاهِلِ وَتَزَیُّناً لِلْعالِمِ]
امام صادق علیه السلام در روایت به فوائد و منافع عظیم خاموشى اشاره کرده مىفرماید:
1- راحتى در دنیا و آخرت
صمت و خاموشى، کلید راحت دنیا و آخرت است؛ زیرا انسان خاموش در زندگى دنیا از بسیارى از شرور و خطرات و زیانها و خسارتها که محصول بىنظمى زبان و بىبند و بارى عضو در گفتار است، در امان مىماند و فضاى امان در حقیقت فضاى سلامت و راحتى و خوشى است و در زندگى آخرت از شرّ و ضرر عذاب که نتیجه گناهان زبان است، محفوظ ماند و در کنف رحمت الهى، زندگى ابدى خویش را به خوشى و راحت بگذراند.
سخنان بىجاى زبان، گفتههاى خطا، گفتارهاى ناهنجار و گفتن آنچه نباید گفت، هم چون زنجیرهایى است که خود انسان را در تنگناى حلقاتش به اسارت مىکشد و گاهى دست و پا زدن انسان براى نجاتش از عذابى که در دنیا و آخرت براى خود فراهم آورده، بىفایده است.
2- حفظ از لغزشها
کم گویى و به خصوص خاموشى و صمت موجب مصون ماندن از لغزشها و خطاهاست، چرا که اکثر گناهان منشأش زبان است و چون زبان محبوس شود، بدون شک انسان از اکثر گناهان به خصوص ظلم در حق دیگران محفوظ خواهد ماند.
خداوند مهربان، خاموشى را براى جاهل ستر و حجاب از عیوب درونى و براى عالم و دانشمند صمت و خاموشى را زینت قرار داده است، چرا که جاهل چون بدون علم و معرفت است، هرگاه ملازم و مصاحب خاموشى باشد، احوالات درونش نزد مردم پوشیده است و به خاطر این پوشیدگى از رسوایى و افتضاح مصون است و عالم با آن که هر چه مىگوید، سرچشمهاش دانش و حقیقت است، در عین حال خاموشى، براى او وقار و زینت است که عالم پر حرف در نزد مردم چندان اعتبار و ارزش ندارد.
[وَفِیهِ عَزْلُ الْهَوى وَریاضَةُ النَّفْسِ وَحَلاوَةُ العِبادَةِ وَزَوالُ قَساوَةِ القَلْبِ وَالْعَفافُ وَالْمُرُوَّةُ وَالظَّرْفُ]
3- دورى از هوا
خاموشى باعث دورى از هواست، هواى نفسى که علّت گمراهى اکثر مردم عالم شده است.
نفس، عجیب از شنیدن لغو و سخنان بىفایده و کلمات ناحق در حق دیگران لذت مىبرد، خاموشى در حقیقت مبارزهاى جانانه با این دشمن خطرناک درونى است که اگر این خاموشى ادامه پیدا کند، بدون تردید به حکومت هواى نفس این شیطان پر قدرت و خطرناک درونى خاتمه داده مىشود و به عزل این ستم پیشه براى همیشه مىانجامد.
راستى، با تمام وجود باید از خطرات سنگین هواى نفس که اکثراً از نوک زبان، هم چون شعلههاى آتش جهنم آشکار مىگردد به حضرت حق پناه برد.
4- تربیت و ریاضت نفس
و نیز در خاموشى، تربیت و ریاضت نفس قرار دارد که نفس را اگر از گناهان زبان به وسیله خاموشى بتوان بازداشت و در زمینه سخن گفتن اگر بتوان به او سختى داد، بازداشتنش از سایر گناهان، کار سادهاى خواهد شد و به نظر مىرسد که مهمترین ریاضت در میان ریاضتها مسئله پر منفعت صمت و خاموشى است، در آثار اسلامى آمده که از عمدهترین علل، براى رسیدن به بارگاه رحمت و یافتن اسرار ملکوت، ترک هر کلام به جز کلام حقّ است.
5- چشیدن شیرینى عبادت
از فوائد خاموشى، چشیدن شیرینى عبادت و از بین رفتن قساوت قلب است و این مسئله معلومى است، چرا که هر گناه هم چون حجابى بین عبد و خداست و هر حجابى علّت دورى محب از محبوب است، در صورتى که گناهان گوناگون، به خصوص گناهان متنوع زبان پردهها بر آیینه روح الهى انسان، انداخته باشد، چگونه مىتوان از عبادت لذّت برد که چشیدن لذت عبادت به وقتى است که بین روح عبد و مولایش فاصلهاى و حجابى نباشد.
گناهان زبان از عمدهترین علل قساوت قلب است و قلب قسى از بسیارى از عنایات و برکات الهیه و فیوضات ربانیه و لطایف رحمانیه محروم است، خاموشى پیشه کنید، تا لذت عبادت را بچشید و دل هم چون صفحه آیینه نورانى کنید.
چون حجابها برداشته شود و قساوت قلب از میان برود، روح و دل خانه اسرار گردد و شب تیره گناه به روز طاعت مبدّل شود و یار روح پرور و دلنواز، انیس جان و هم نشین دل گردد.
آن که رفت از نظرم گر زدرم باز آید |
عمر رفته است که بار دگرم باز آید |
|
اى بسا روز که بنشینم و خورشید گذشت |
بامیدى که چو شب شد قمرم باز آید |
|
در ره عشق چنان بىکس و یارم که کنم |
شرم از سایه که در رهگذرم باز آید |
|
منم آن قطره در کام صدف رفته فرو |
که خود ار باز نیایم گهرم باز آید |
|
گر چه در ورطه غم کشتى جانم بشکست |
هم چو سیل از مژه خون جگرم باز آید |
|
6- عفت و مروت
و نیز از منافع خاموشى، عفت و مروّت است، عفت از ارتکاب مناهى و معاصى؛ زیرا به حکم عقل، هر کس حول و حوش قرقگاه چرید، امکان افتادنش در آن مىرود.
آرى، هر کس به زیادهگویى عادت کند، عاقبت به هر گفتار ناپسندى دچار آید، کم گویى و خاموشى مورّث عفت نفس است.
و نیز از صمت، مروّت حاصل آید، چرا که معنى مروّت عمل کردن است به آنچه از نظر حق سزاوار است و لایق زبان، نطق به ضروریات است چه ضرورى دنیوى چه ضرورى اخروى، چون خاموشى ادامه پیدا کند، صفت مروّت براى زبان حاصل شود و خلاصه کلام این که خاموشى، زبان را در دو سنگر الهى عفت و مروّت- هم چون سربازى تسلیم مقام مافوق- حفظ خواهد کرد.
7- حسن خلق
و نیز خاموشى، علت کیاست و حسن خلق است، چه بسیار گفتن و بسیار شنیدن مورث تنگ خلقى یا بد خلقى است.