اگر به دقت روایات عالى باب زهد را مطالعه کنیم و به جاى توجه به الفاظ آن، به مفاهیم بلند آسمانى آن بنگریم، پس از وقوف به معناى زهد، عملًا زاهد خواهیم شد.
روایات باب زهد، جوى براى خواننده ایجاد مىکنند که خواننده با توفیق حضرت حق، از آن جو آثار معنوى عظیمى برخواهد گرفت.
روایات این باب به مسئله سرعت عمر، زودگذرى وقت و این که دنیا تا کنون بهر صورتى که نصیب انسان شده براى انسان باقى نمانده، اشاره دارند و از این جهت دل آدمى را از رذایل پیراسته و به حسنات آراسته مىنمایند، به قسمتى از روایات این باب توجه کنید.
در مقدمه این روایت آمده:
خداوند هر شب ملکى را به سوى مردم دنیا مىفرستد تا فریاد بزند:
یا أبْناءَ الْعِشْرینَ جِدُّوا وَاجْتَهِدوا وَیا أبْناءَ الثَّلاثینَ لا تَغُرَّنَّکُمْ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَیا أبْناءَ الْأرْبَعینَ ما أعْدَدْتُمْ لِلِقاءِ رَبِّکُمْ وَیا أبْناءَ الْخَمْسینَ أتاکُمْ النَّذیرُ وَیا أبْناءَ السِّتّینَ زَرْعٌ آنَ حَصادُهُ وَیا أبْناءَ السَّبْعینَ نُودِىَ لَکُمْ فَأجیبُوا وَیا أبْناءَ الثَّمانینَ أتَتْکُمْ السّاعَةُ وَأَنْتُمْ غافِلُونَ «1».
اى بیست سالهها! بشتابید و سعى و کوشش و فعالیّت نمایید، اى سى سالهها! زندگى ظاهر چند روزه دنیا شما را مغرور نکند، اى چهل سالهها! براى لقاى حضرت رب چه کردهاید؟ اى پنجاه سالهها! ترساننده آمد، اى شصت سالهها! این است کشت شما که وقت درو و برداشت آن رسیده، اى هفتاد سالهها! شما را براى رفتن ندا مىکنند، پاسخ دهید و اى هشتاد سالهها! قیامت آمد و شما غافل هستید.
جاءَ جَبْرَئیلُ النَّبىَّ صلى الله علیه و آله فَقالَ: یا مُحَمَّدُ عِشْ ما شِئْتَ فَإنَّکَ مَیِّتٌ، وَأحْبِبْ مَنْ شِئْتَ فَإنَّکَ مُفارِقُهُ وَاعْمَلْ ما شِئْتَ فَإنَّکَ مَجْزِىٌّ بِهِ وَاعْلَمْ أنَّ شَرَفَ الْمُؤْمِن قِیامُهُ بِالَّیْلِ وَعِزُّهُ اسْتِغْناؤُهُ عَنِ النّاسِ «2».
جبرئیل به محضر رسول صلى الله علیه و آله آمد عرضه داشت: اى محمد! هرگونه مىخواهى زندگى کن بدون شک مىمیرى و هر که را مىخواهى دوست داشته باش که از او جدا خواهى شد و هر کار مىدانى انجام بده که به آن جزا داده مىشوى، بدان که شرف مؤمن به قیام شب اوست و عزّتش در بىنیازى از مردم است.
فى خَبَرِ الشَّیْخِ الشّامىِّ: سَأَلَ أمیرَالْمُؤمِنینَ علیه السلام: أىُّ النّاسِ خَیْرٌ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ؟ قالَ: أخْوَفُهُمْ لِلّهِ وَأعْمَلُهُمْ بِالتَّقْوى وَأزْهَدُهُمْ فِى الدُّنیا «3».
یکى از بزرگان شام از امیرالمؤمنین علیه السلام پرسید: بهترین مردم نزد خدا کیست؟
فرمود: آن که براى اخذ از همه ترس بیشتر دارد. ترس از مقام حق و عملًا به پرهیزکارى پاى بندتر است و نسبت به دنیا بىرغبتتر.
قیلَ لِأمیرِالمُؤْمِنینَ علیه السلام: مَا الزُّهْدُ فِى الدُّنْیا؟ قالَ تَنَکُّبُ حَرامِها «4».
به امیرالمؤمنین علیه السلام گفته شد: زهد در دنیا چیست؟ فرمود: از حرام آن دورى کردن.
قالَ سَمِعْتُ أمیرَالمُؤْمِنینَ علیه السلام یَقُولُ: الزُّهْدُ فِى الدُّنیا قَصْرُ الْامَلِ وَشُکْرُ کُلِّ نِعْمَةٍ وَالْوَرَعُ عَمّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَیْکَ «5».
راوى مىگوید: از امیرالمؤمنین علیه السلام شنیدم مىفرمود: زهد در دنیا کوتاهى آرزو، شکر هر نعمت و چشمپوشى از هر چه که خداوند بر تو حرام کرده است.
قالَ أبُو عَبْدِاللّهِ علیه السلام: لَیْسَ الزُّهْدُ فِى الدُّنْیا بِإضاعَةِ الْمالِ وَلا بِتَحْریمِ الْحَلالِ بَلِ الزُّهْدُ فِى الدُّنْیا أنْ لا تَکُونَ بِما فى یَدِکَ أوْثَقَ مِنْکَ بِما فى یَدِ اللّهِ عَزَّوَجَلَ «6».
امام صادق علیه السلام فرمود: زهد در دنیا به ضایع کردن مال و حرام کردن حلال خدا بر خود نیست، بلکه زهد در دنیا به این است که آنچه در دست توست اندر دلت مطمئنتر از آنچه نزد خداست نباشد.
کنایه از این که اگر فضل و رحمت و رضایت و عنایت او را با دنیاى ظاهر و زر و زیورش معامله نکردى زاهدى.
قالَ النَّبىُّ صلى الله علیه و آله: یا ابا ذَرِّ، إذا رأیت أخاک قَدْ زَهِدَ فى الدنیا فَاسْتمتِعْ مِنْهُ فإنَّهُ یُلَقَّى الحِکْمَةَ «7».
اى اباذر! هرگاه برادر مؤمنت را دیدى که حالت زهد به او عنایت شده کلام او را گوش کن که او القاى حکمت مىکند.
روایت بسیار جالبى در باب زهد از حضرت على بن الحسین علیهما السلام بدین مضمون رسیده:
به راستى دنیا پشت کرده و مىرود و آخرت روى کرده و مىآید و براى هر کدام فرزندانى است، شما از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید، هلا که از زاهدان در دنیا باشید و از راغبان در آخرت، هلا زاهدان در دنیا زمین را بستر کنند و خاک را زیر سر نهند و آب بوى خوش و عطر آنهاست و به خوبى دل از دنیا کندهاند!
خدا را بندگانى است که چونان کسىکه اهل بهشت را دیده در بهشت جاویدانند و چونان کسىکه اهل دوزخ را در دوزخ دیده در عذابند، مردم از شر آنان آسودهاند، دلشاد غمنده است، روحى پارسا دارند و نیازى سبک و رسا، روزى اندک، بر بلاها و مصائب و عبادات شکیبایى کردند و به سرانجامى که آسایش طولانى دارد گراییدند، به وقت شب گام در عبادت گذارند و اشک بر گونه ریزند و به پروردگار پناه برند و در آزاد شدن خود بکوشند و اما در روز، برد باران، دانشمندان، نیکان و پرهیزکاران باشند، گویا چوبه تیرى هستند که ترس از خدا آنان را سراپا تراشیده و لاغر و نزار کرده و این لاغرى و نزارى محصول عبادت آنهاست.
بیننده آنان را ببیند و بگوید بیمارانند، ولى در آنان بیمارى نیست، یا گویند دیوانهاند!!
به تحقیق هراس بزرگى از یاد دوزخ و آنچه در آن است، در نهاد آنها آمیخته شده «8».
عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: مالى وَلِلدُّنیا إنَّما مَثَلى وَمَثَلُها کَمَثَلِ الرّاکِبِ رُفِعَتْ لَهُ شَجَرَةٌ فى یَوْمٍ صائِفٍ فَقالَ تَحْتَها ثُمَّ راحَ وَتَرَکَها «9».
امام صادق علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل مىکند: مرا با دنیا چه کار، همانا مثل من، با او همانند شتر سوارى است که درختى برفراز او باشد در روز گرمى، و زیر آن استراحت نیم روز را بگذراند و سپس آنجا را ترک کند!
عَنْ أبى جَعْفَرٍ علیه السلام قالَ: کانَ فیما ناجَى اللّهُ بِهِ مُوسى علیه السلام عَلَى الطّورِ أنْ یا مُوسى أبْلِغْ قَوْمَکَ أنَّهُ ما یَتَقَرَّبُ إلَىَّ الْمُتَقَرِّبُونَ بِمِثْلِ الْبُکاءِ مِنْ خَشْیَتى وَما تَعَبَّدَ لى المُتَعَبِّدُون بِمِثلِ الوَرَعِ عَن مَحارِمِى ولا تَزَیَّنَ لِىَ المُتزَیِّنُونَ بِمِثْلِ الزُّهْدِ فِى الدُّنْیا عَمّا بِهِمُ الْغِنا عَنْهُ. قالَ: فَقالَ مُوسى یا أکْرَمَ الْأکْرَمینَ فَماذا أثَبْتَهُمْ عَلى ذلِکَ؟ فَقالَ: یا مُوسى أمَّا الْمُتَقَرِّبُونَ إلَىَّ بِالْبُکاءِ مِنْ خَشْیَتى فَهُمْ فِى الرَّفیقِ الْاعْلى لا یَشْرَکُهُمْ فیهِ أحَدٌ وَأمَّا الْمُتَعَبِّدُونَ لى بِالْوَرَعِ عَنْ مَحارِمى فَإنّى افَتِّشُ النّاسَ عَنْ أعْمالِهِمْ وَلا افَتِّشُهُمْ حَیاءً مِنْهُمْ وَأمَّا الْمُتَقَرِّبُونَ إلَىَّ بِالزُّهْدِ فِى الدُّنْیا فَإنّى أمْنَحُهُمْ الْجَنَّةَ بِحَذافِیرِها یَتَبَوَّؤُونَ مِنْها حَیْثُ یَشاؤُونَ «10».
امام باقر علیه السلام فرمود: در ضمن آنچه خداوند با موسى مناجات فرمود این بود:
اى موسى! به قوم خود بگو: تقرّب جویندگان به من به چیزى مانند گریستن از خوف من به من تقرب نخواهند جست و بندگان فرمانبردارم به چیزى چون پرهیز از محرّمات مرا بندگى نخواهند کرد و خود ساختگان و آراستگان براى دیدار من به چیزى چون زهد و بىرغبتى به دنیا، خویشتن را نخواهند آراست.
موسى عرض کرد: اى بهترین بخشندگان! جزاى ایشان را چه خواهى داد؟
فرمود: اما آنان که به ریختن سرشک از ترس هیبت من به من تقرب جویند مقامشان در رفیق اعلى که محل انبیاست باشد و کسى را در این مقام با آنها شرکت نیست!!
واما پارسایانى که با دورى از گناه مرا پرستیدند و به من تقرب جستند، پس من همه مردم را بازجویى کنم و اعمال همه را باز رسم، جز آنان که نسبت به بازرسیشان شرم دارم و اما کسانى که به زهد در دنیا و بىرغبتى به زاید بر هزینه زندگى به من تقرّب جستند، پس بهشت را به جملگى بر ایشان ارزانى دارم تا هر کجا که خواهند منزل گزینند!
قالَ أمیرُالْمُؤمِنینَ علیه السلام: الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَالْوَرَعُ جُنَّةٌ وَأفْضَلُ الزُّهْدِ إخْفاءُ الزُّهْدِ، الزُّهْدُ یُخْلِقُ الْابْدانِ وَیُحَدِّدُ الآمالَ، وَیُقَرِّبُ الْمَنِیَّةَ، وَیُباعِدُ الْأمْنِیَّةَ، مَنْ ظَفَرَ بِهِ نُصِبَ، وَمَنْ فاتَهُ تَعِبَ وَلا کَرَمَ کَالتَّقْوى وَلا تِجارَةَ کَالْعَمَلِ الصّالِحِ، وَلا وَرَعَ کَالْوُقُوفِ عِنْدَ الشُّبْهَةِ وَلا زُهْدَ کَالزُّهْدِ فِى الْحَرامِ... «11» امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: زهد و بىرغیتى به مازاد از زندگى ثروت است و پارسایى سپر از بلاى دنیا و عذاب آخرت است، بهترین زهد پنهان داشتن زهد است، زهد بدنها را فرسوده مىکند و آرزوها را محدود به حدود شرع مىنماید، مرگ را نزدیک و آرزو را دور مىنماید، کسىکه به زهد دست یافت به ایستادگى رسیده و هر کس آن را از دست داد به بدبختى و رنج دچار شده، بزرگوارى همانند تقوا نیست، تجارتى چون عمل صالح نداریم، ورعى به مانند خوددارى در برابر شبهه نیست و زهدى همانند بىرغبتى در حرام خدا نیست.
عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: مَنْ زَهَدَ فِى الدُّنْیا أثْبَتَ اللّهُ الْحِکْمَةَ فى قَلْبِهِ وَأنْطَقَ بِها لِسانَهُ وَبَصَّرَهُ عُیُوبَ الدُّنْیا دائَها وَدَوائَها وَأخْرَجَهُ مِنْها سالِماً إلى دارِ السَّلامِ «12».
امام صادق علیه السلام فرمود: کسىکه به دنیا زهد بورزد، خداوند حکمت را در دلش ثابت و بر زبانش جارى کند و عیوب دنیا و مرض و دوایش را به او بنمایاند و وى را از دنیا به سلامت به سوى دار السلام برد.
عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام قالَ: قالَ أمیرُالمُؤْمِنینَ علیه السلام: إنَّ عَلامَةَ الرّاغِبِ فى ثَوابِ الْآخِرَةِ زُهْدٌ فى عاجِلِ زَهْرَةِ الدُّنْیا أما إنَّ زُهْدَ الزّاهِدِ فِى هذِهِ الدُّنْیا لا یَنْقُصُهُ مِمّا قَسَمَ اللّهُ لَهُ فیها وَإنْ زَهَدَ، وَإنَّ حِرْصَ الْحَریصِ عَلى عاجِلِ زَهْرَةِ الْحَیاةِ الدُّنْیا لا یَزیدُهُ فیها وَإنْ حَرَصَ، فَالْمَغْبُونُ مَنْ غُبِنَ حَظَّهُ مِنَ الْآخِرَةِ «13».
امام صادق علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل مىکند: نشانه مایل به بهره آخرت، زهد در زینت و زیبایى دنیاست، بدانید که زهد زاهد قسمت خداییش را از دنیا کم نمىکند، مغبون بر زر و زیور دنیا چیزى به او به خاطر حرصش اضافه نمىکند، مغبون کسى است که نصیب آخرت از دستش رفته باشد!
عَنْ أبى جَعْفَرٍ قالَ: قالَ أمیرُالمُؤْمِنینَ علیهما السلام: إنَّ مِنْ أعْوَنِ الْأخْلاقِ عَلَى الدّینِ الزُّهْدَ فِى الدُّنْیا «14».
امام باقر علیه السلام از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت مىکند: از بهترین کمکهاى اخلاقى نسبت به دین، زهد در دنیا است.
عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ علیه السلام: جُعِلَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فى بَیْتٍ وَجُعِلَ مِفْتاحُهُ الزُّهْدَ فِى الدُّنْیا، ثُمَّ قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: لا یَجِدُ الرَّجُلُ حَلاوَةَ الْایْمانِ حَتّى لا یُبالِىَ مَنْ أکَلَ الدُّنْیا، ثُمَّ قالَ أبُو عَبْدِاللّهِ علیه السلام: حَرامٌ عَلى قُلُوبِکُمْ أنْ تَعْرِفَ حَلاوَةَ الْایْمانِ حَتّى تَزْهَدَ فِى الدُّنْیا «15».
امام صادق علیه السلام فرمود: تمام خیر را در خانهاى قرار دادهاند و کلید آن زهد در دنیاست، سپس فرمود: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: مرد شیرینى ایمان را نمىچشد، مگر این که بىتوجه باشد دنیا را چه کسى مىخورد، سپس امام صادق علیه السلام فرمود: شیرینى ایمان بر دلها حرام است، مگر به زهد در دنیا روى آورند.
زهد در کلام امام صادق علیه السلام
از حضرت صادق علیه السلام در باب زهد نقل شده:
هرگاه خداوند براى بنده، خوبى بخواهد، او را به دنیا بىرغبت کند و در امر دین فهمیده سازد و به عیوب دنیا، بینا نماید و به هر که این اوصاف داده شود، داراى خیر دنیا و آخرت شده و فرمود: هیچ کس حق را از درى نجسته که از درِ زهد در دنیا بهتر باشد و زهد، ضد آن چیزى است که دشمنان خدا آن را مىطلبند.
گفتیم: قربانت گردم آنان چه راهى مىجویند؟ فرمود: از رغبت به دنیا و فرمود:
آیا شخص پر صبر ارجمندى وجود ندارد، به راستى این دنیا چند روز اندک بیش نیست، هلّا بر شما! حرام است بر شما مزه ایمان را بچشید تا نسبت به دنیا بىرغبت و زاهد نگردید.
راوى مىگوید: از حضرت شنیدم: هرگاه مؤمن خود را از دنیا کنار کشد، مقامش بالا رود و شیرینى دوستى خدا را دریابد و نزد دنیاداران به دیوانه ماند و همانا حب خدا به دین مردم آمیخته و به کارى، جز آن دست نیندازند، راوى گوید: شنیدم مىفرمود: به راستى چون قلب پاک و مصفا شد، زمین بر او تنگ گردد تا بر فراز رود «16».
زهد در کلام مجلسى رحمه الله
مجلسى بزرگ رحمه الله در شرح صفاى قلب مىگوید:
دل و روح انسانى چون از عالم ملکوت است و به این جهان پست فرود آورده شده و به تعلقات بدن گرفتار گردیده، براى تحصیل کمالات و به دست آوردن سعادات چون جامه چرکى که براى سپید شدن مىشویند، باید با زهد و سایر صفات حسنه شستشو داده شود.
روح با گرویدن به شقاوت بر اثر علایق جسمانیه و شهوات دنیویه ظلمانیه به جمع حیوانات بپیوندد، بلکه از آنان پستتر و بدبختتر گردد، این روح به شریعت حقه متصل گردد و عمل به نوامیس الهیه کند و ریاضات بدنیه کشد تا چشم عین الیقین او بازگردد و با آن چشم به نحو حقیقت به این دنیا و مظاهر ظاهرش بنگرد، ببیند که تنگ و تاریک و فانى و هراسآور و نیرنگباز و فریبنده است و به انواع آلودگىها، ملوّث و اوصاف پر نکوهشى دارد، از این جهت از آن وحشت گرفته و به یاد وطن اصلى افتد و به آن مشتاق شود، به آن عالم در آویزد و از اهل این عالم بگریزد و با اهل ملأ أعلى مأنوس شده به آنها بپیوندد و زمین بر او تنگ شود «17».
در هر صورت، حقیقت زهد در آیات و روایات باب زهد و عمل زاهدان واقعى متحلّى در انجام فرایض و اجتناب از محرمات و عشق پر شور به حق و قناعت به حلال دنیا و بىرغبتى و عدم دلبستگى به امور زائد و غصه نخوردن بر از دست دادن مواد فانى و خوشحال نشدن بر به دست آوردن امور لازم زندگى مادى است.
زاهد، به خاطر زهدش از علائق غلط، آزاد و از گناه و معصیت در امان و حالش از روى آوردن دنیا یا پشت کردن آن مساوى و آنچه که وجه همت اوست خدا و اوامر و نواهى جناب اوست.
کسى را که سر حقیقت عیان شد |
مجاز صفات وى از وى نهان شد |
|
نشان آن بود بر وجود حقیقت |
که نام وى از نیستى بىنشان شد |
|
کسى کاو چنین شد که من وصف کردم |
یقین دان که او پادشاه جهان شد |
|
ملک شد زمین و زمان را پس آنگه |
چو عیسى که او ساکن آسمان شد |
|
خلیل از سر نیستى کرد دعوى |
که سوزنده آتش برو بوستان شد |
|
هم از نیستى بُد که با خاک مشتى |
محمد به جنگ سپاه گران شد |
|
چو در نیستى زد دم چند عیسى |
تن بىروان از دمش با روان شد |
|
بسا کس که در نیستى کسب کردند |
گمانها یقین شد یقینها گمان شد |
|
کسى کاو ز حلّ رموز است عاجز |
بیان سنایى ورا ترجمان شد |
|
پس از این مقدمه لازم است به ترجمه جمله اول روایت، نظر دیگرى انداخت آنجا که حضرت صادق علیه السلام فرمود:
زهد، کلید درِ آخرت است.
[وَهُوَ تَرْکُ کُلِّ شَىْءٍ یَشْغَلُکَ عَنِ اللّهِ مِنْ غَیْرِ تَأَسُّفٍ عَلى فَوْتِها، وَلا اعْجابٍ فى تَرْکِها، وَلا انْتِظارِ فَرَجٍ مِنْها، وَلا طَلَبِ مَحْمَدَةٍ عَلَیْها وَلا عِوَضٍ بِها بَلْ تَرى فَوْتَها راحَةً وَکَوْنَها آفَةً وَتَکُونُ أبَداً هَارِباً مِنَ الْآفَةِ مُعْتَصِماً بِالرّاحَةِ]
ویژگیهاى زهد
حقیقت زهد، ترک هر چیزى است که تو را از حضرت محبوب یعنى حضرت ربّ العّزه باز مىدارد، از دنیا و غیر دنیا.
در حدیث آمده:
الدُّنْیا حَرامٌ عَلى أهْلِ الْآخِرَةِ وَالْآخِرَةُ حَرامٌ عَلى أهْلِ الدُّنْیا وَهُما معاً حَرامانِ عَلى أهْلِ اللّهِ «18».
دنیا بر آخرتیان حرام و آخرت بر دنیا خواهان حرام و دنیا و آخرت با هم بر اهل اللّه حرام است.
این زهد، باید در تو حالتى ایجاد کند که بر از دست شدن چیزى از دنیا متأسف نشوى و این حالت عالى ملکوتى براى تو عُجب و خودبینى ایجاب نکند، چنانچه عبادات چند هزار ساله شیطان را این عجب و بزرگبینى بر باد داد.
و در زهد، نباید هیچ گونه انتظار روى آوردن دنیا را به خویش داشته باشى و بگویى اکنون که زاهد شدهام باید همه چیز در دست من قرار بگیرد. زهد براى سبکبالى است نه این که علت سنگین شدن بار پرونده شود.
زاهد، به هیچ عنوان نباید غرضش از زهد، نیکو جلوه کردن در بین مردم باشد، تا مردم از او تعریف کنند و بر زهدش او را بستایند و نباید براى زهدش دنبال عوض باشد، بلکه از دست رفتن ظواهر دنیا و زر و زیورش باید راحت زاهد باشد و بودن دنیا براى او چون آفت نماید، زهد، علت فرار از آفت و پناه بردن به راحت و امنیت است.
آرى، زاهد از ضربه خوردن از آفت دنیا، راحت و در پناه عشق محبوب و اداى وظیفه در اعتصام و امنیت است، زاهد بجز در امور ضرورى به دنیا پشت کرده و با تمام وجود به حضرت معشوق رو کرده است با زبان حال مىگوید:
اى به مغز خرد زده او رنگ |
خویش را گنج داده در دل تنگ |
|
در دو عالمت نیست گنجایى |
جز دل عاشقان شیدایى |
|
مغز را عقل و دیده و نورى |
در نقاب ظهور مستورى |
|
حضرت عشق آفریدستى |
وز دو عالمش برگزیدستى |
|
خانه دل چو شد تمام و کمال |
گستریدى در او بساط جمال |
|
یعنى این خلوت خدایى ماست |
حرم خاص کبریایى ماست |
|
نیستى را به جز تو هست که کرد |
شب و روز و بلند و پست که کرد |
|
برتر از کار این جهانى تو |
حاش للسامعین نه آنى تو |
|
هر کسى در خیال داور خویش |
صورتى ساخت است در خور خویش |
|
ملک توحید را تو پادشهى |
خاصه توست لا شریک لهى |
|
[وَالزّاهِدُ الّذى یَخْتارُ الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْیا، وَالذُّلَّ عَلَى الْعِزِّ، وَالْجُهْدَ عَلَى الرّاحَةِ وَالْجُوعَ عَلَى الشّبُعِ وَعافِیَةَ الْآجِلِ عَلى مَحَبَّةِ الْعاجِلِ وَالذِّکْرَ عَلَى الْغَفْلَةِ وَتَکُونُ نَفْسُهُ فِى الدُّنْیا وَقَلْبُهُ فِى الْآخِرَةِ.
قالَ رَسُولُ اللّه صلى الله علیه و آله: حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطیئَةٍ، ألا تَرى کَیْفَ أحَبَّ ما أبْغَضُهُ اللّهُ وَأىُّ خَطَاٍ أشَدُّ جُرْماً مِنْ هذا؟]
ویژگیهاى زاهد
زاهد کسى است که آخرت را بر دنیا اختیار مىکند، یعنى تمام آنچه از دنیا به دست او مىرسد چه از خوراک، چه پوشاک، چه مسکن، چه مال خرج ساختن آخرت مىکند.
زاهد، ذلّ عبادت را بر عزتى که از مصیبت به دست مىآید، انتخاب کرده و عزت شیطانى را از خود دور مىکند و ذلت بندگى را که عامل عزت دنیا و آخرت است بر خود مىپسندد.
زاهد، کوشش و جدّ و جهد و فعالیت و اطاعت و عبادت را بر راحت بدن مقدم مىدارد و گرسنگى در حلال را بر سیرى در حرام اختیار مىنماید.
زاهد، عافیت آخرت را بر محبت دنیا هرگز معامله نمىکند و غفلت از واقعیتها را به جاى ذکر حق نمىنشاند، او با بدن در دنیاست ولى با قلب در آخرت است.
پیامبر بزرگ اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:
عشق دنیا، سرّ همه گناهان است.
چگونه مىتوان چیزى را که خدا دشمن دارد دوست داشت و چه اشتباهى، جرم و گناهش از غرق شدن در عشق دنیا زیادتر است؟
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- ارشاد القلوب: 1/ 32، باب 5؛ کلمة اللّه: 350.
(2)- الخصال: 1/ 7، حدیث 20؛ کلمة اللّه: 350 (با کمى اختلاف).
(3)- الأمالى، صدوق: 395، المجلس الثانى والستون، حدیث 4؛ بحار الأنوار: 67/ 309، باب 58، حدیث 1.
(4)- معانى الأخبار: 251، حدیث 1؛ بحار الأنوار: 67/ 310، باب 58، حدیث 2.
(5)- معانى الأخبار: 251، حدیث 3؛ بحار الأنوار: 67/ 310، باب 58، حدیث 4.
(6)- روضة الواعظین: 2/ 437؛ بحار الأنوار: 67/ 311، باب 58، حدیث 9.
(7)- بحار الأنوار: 74/ 80.
(8)- الکافى: 2/ 131، باب ذم الدنیا والزهد فیها، حدیث 15؛ بحار الأنوار: 70/ 43، باب 122، حدیث 18.
(9)- الکافى: 2/ 134، باب ذم الدنیا والزهد فیها، حدیث 19؛ وسائل الشیعة: 16/ 17، باب 63، حدیث 20843.
(10)- ثواب الاعمال: 172؛ بحار الأنوار: 67/ 313، باب 58، حدیث 17.
(11)- روضة الواعظین: 2/ 434؛ بحار الأنوار: 67/ 316، باب 58، حدیث 23.
(12)- الکافى: 2/ 128، باب ذم الدنیا والزهد فیها، حدیث 1؛ وسائل الشیعة: 15/ 241، باب 20، حدیث 20387.
(13)- الکافى: 2/ 129، باب ذم الدنیا والزهد فیها، حدیث 6؛ وسائل الشیعة: 16/ 11، باب 62، حدیث 20829.
(14)- الکافى: 2/ 128، باب ذم الدنیا والزهد فیها، حدیث 3؛ وسائل الشیعة: 16/ 12، باب 62، حدیث 20830.
(15)- الکافى: 2/ 128، باب ذم الدنیا والزهد فیها، حدیث 2؛ وسائل الشیعة: 16/ 12، باب 62، حدیث 20831.
(16)- الکافى: 2/ 130، باب ذم الدنیا والزهد فیها، حدیث 10؛ وسائل الشیعة: 16/ 13، باب 62، حدیث 20834.
(17)- بحار الأنوار: 70/ 58، باب 122.
(18)- عوالى اللآلى: 4/ 119، حدیث 190