آیاتی از سوره غار ( کهف)
*
و ما سرانجام آنچه بر روی زمین هست را به صورت خاک و خاشاکی سترون در می آوریم .
*
و آنان ( اصحاب کهف) را بیدار می انگاشتی حال آنکه خفته بودند و ایشان را به راست و به چپ می گرداندیم و سگشان بازوانش را بر درگاه غار گشوده بود و چون به ایشان می نگریستی ، گریزان به آنان پشت می کردی و از ایشان هراسان می شدی
*
و هرگز در هیچ کاری مگو که من فردا کننده آن هستم ( و بگو ) مگر اینکه خدا بخواهد .
*
و با کسانی که بامدادان و شامگاهان ، پروردگارشان را ( به دعا و نیایش) می خوانند و در طلب خشنودی او هستند ، مدارا کن .
*
و برای آنان داستان زندگی دنیوی را به آبی مثل زن که آن را از آسمان نازل کنیم و به آن گل و گیاه زمین آمیزد ، و سرانجام خرد و خوار شود و بادها پراکنده اش کنند .
*
و چنین بود که به فرشتگان گفتیم به آدم سجده برید، همه سجده بردند مگر ابلیس که از جنیان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید .
*
و انسان از هر موجودی جدل پیشه تر است .
*
آنگاه بنده ای از بندگان ما ( خضر) را یافتند که به او رحمتی از سوی خویش ارزانی داشته و از پیشگاه خود به او علم آموخته بودیم . موسی به او گفت آیا می توانم از شما پیروی کنم تا از بینشی که آموخته ای به من نیز بیاموزی ؟ ( خضر) گفت : تو هرگز همپای من صبر نتوانی کرد .
*
و از تو درباره ذوالقرنین می پرسند . بگو هم اکنون یادی از او برای شما می خوانم : ما به او در روی زمین تمکن داده بودیم و سررشته هر کاری را به او بخشیده بودیم .
*
بگو من بشری همانند شما هستم که به من وحی می شود که خدای شما خدای یگانه است . حال هرآنکس که امید درلقای پروردگارش بسته است، باید کار نیکو پیشه کند