سعدى در گلستان مى گوید: عابدى مهمان امیر شهر شد، چون از مهمانى برگشت به فرزندش گفت: سفره غذا بیاور که گرسنه ام. گفت: پدر مگر در خانه امیر غذا نخوردى؟
گفت: چرا ولى به اندازه نخوردم. گفت: پدر به قضاى تمام عباداتت اقدام کن که در مجلس کم خوردى تا بگویند کم خور است و زیاد عبادت کردى تا بگویند عابد است و تو در این مسیر جز زیان و خسارت سودى نبرده اى!