وضعیت از هم گسیخته ایران پس از فروپاشی دولت ایلخانی که در ظهور دولت های متعدد و متضاد در نقاط مختلف کشور بروز کرد، زمینه را برای اشغال کشور توسط جهانگیری دیگر مهیا کرد. تیمور در سال های 748 و 785 قمری هرات و خراسان را تصرف کرد. سپس در 788ق. آذربایجان، گرجستان، شروان و سپس اصفهان را فتح کرد. این مرحله از حمله تیمور که با کشتار فراوان توأم بود سه سال به طول انجامید. دگر بار در سال 794ق. به ایران تاخت که این یورش نیز پنج سال طول کشید. در سال 801ق. حمله هفت ساله تیمور به ایران آغاز شد. کشورگشایی تیمور منحصر به ایران نبود، آسیای صغیر، تمام ماورأالنهر، روسیه و هندوستان مناطقی بود که توسط وی فتح کرد، وی در ایران حکومت آذربایجان را به پسرش میران شاه و خراسان و هرات را به دیگر فرزندش شاهرخ داد. تیمور در 807ق. درگذشت و متصرفات او بین فرزندانش تقسیم شد. جانشین رسمی تیمور فرزندش شاهرخ بود که قریب 43 سال حکومت کرد و توانست ماورأالنهر، گرگان، سیستان، کرمان، فارس عراق عجم و آذربایجان را تحت کنترل خود درآورد. وی توانست تا حدود زیادی خرابی های پدر را جبران کند. مسجد گوهرشاد از جمله بناهایی است که همسر او گوهرشاد بیگم در مشهد مقدس احداث نموده است. با مرگ وی در 850ق. فرزندش، الغ بیگ جانشین او شد تجزیه شد در زمان سلطان ابوسعید حکومت تیموریان به خراسان محدود شد، بعدها فرزندان ابوسعید شاخه ای از حکومت تیموریان را در هند ایجاد و حکومت گورکانیان را تأسیس کردند. پس از او سلطان حسین بایقرا بر هرات تسلط یافت و تا 199ق. حکومت کرد. وی سلطانی هنر پرور بود و دربارش مرکز اهل علم و هنر. امیر علیشیرنوایی وزارت سلطان حسین را بر عهده داشت. .7 قراقویونلوها (873ق -811ق) قراقویونلوها از طوایف ترکمن بودند که در شمال دریاچه وان سکونت داشتند. رفته رفته در ایران مستقر شدند. قرایوسف مؤسس این سلسله است که تبریز را به پایتختی برگزید. و جنگ های متعددی با میران شاه، شاهرخ تیموری و آق قویونلوها داشت، وی در سال 823ق. در سفر جنگی به عزم نبرد با شاهرخ درگذشت. اسکندر، جهانشاه و حسنعلی میرزا، دیگر امرای این خانواده بودند. جهانشاه معروف ترین امیر این سلسله است که توانست عراق عجم، فارس، کرمان و هرات را در زمره مناطق تحت حاکمیت خود در آورد. وی از جانب شاهرخ فرمانروای آذربایجان شد. قراقویونلوها شیعه مذهب بودند و با تیمور نیز دشمنی داشتند. .8 آق قویونلوها (920ق - 872ق) مؤسس این سلسله ترکمان اوزون حسن (امیرحسن بیگ) جد مادری شاه اسماعیل صفوی بود که با غلبه بر سه مدعی قدرت برادر خود جهانگیر، جهانشاه قراقویونلو و ابوسعید تیموری توانست سلسله آق قویونلو را تأسیس کند. غلبه سلطان محمد عثمانی بر اوزون بیگ به آرزوهای دور و دراز وی خاتمه داد. سلطان خلیل، یعقوب بیگ، رستم، الوند و سلطان مراد از دیگر امرای آق قویونلو هستند. با مرگ رستم در سال 902 قلمرو آق قویونلو پس از مدتی بین دو مدعی قدرت به نام الوند و سلطان مراد تقسیم شد. اولی بر آذربایجان، مغان، اران و دیار بکر دست یافت و دیگری عراق، فارس و کرمان را از آن خود کرد. شکست این دو در خلال سال های 907ق. و 908ق. از شاه اسماعیل به عمر سلسله آق قویولوها پایان داد و صفویان در ایران قدرت گرفتند. فصل دوم ظهور شیعیان صفوی یا اعظم حوادث ایران و اسلام برای درک مهم ترین حوادث و یا وقایع 14 تاریخ تحولات ایران، شاید اشاره به چند تحول مهم تاریخی مناسب باشد؛ حوادثی که در سلسله تحولات تاریخ ایران از ورود اسلام تا قرن نهم برجسته است عبارتند از: .1 ورود اسلام به ایران، .2 حمله مغول، .3 نهضت اسماعیلیه، .4 ظهور صفویه. شاید از بین این حوادث، ظهور صفویان و طوفانی که قزلباشان برپا کردند، قابل مطالعه تر و در مقایسه با رویدادهای دیگر از اولویت ملی و فکری بیشتری برخوردار باشد. نهضت صفویه بعد از 9 قرن، دولتی قدرتمند در ایران به وجود آورد و به آن استقلال سیاسی، وحدت جغرافیایی - مذهبی و مرکزیت قدرت اعطا کرد. صفویان همچنین در جنبه های اقتصادی و اجتماعی تأثیری شگرف برامور کشور به جا گذاشتند. و ایران در سایه امنیت ملی و اقتصادی و اجتماعی و نیز انتظام اجتماعی در عهد صفویان، به زمینه های مناسبی از رشد و شکوفایی و توسعه دست یافت. در نگرش تاریخی، حادثه ای عظیم محسوب می شود که سه عامل در آن وجود داشته باشد: .1 تخریب (مانند حمله مغول که بعد تخریب آن وسیع بوده و البته تأسیس هم داشته است. ) .2 در ابعاد مادی و معنوی جامعه (مثل فرقه اسماعیلیه که اثر معنوی و باطنی زیادی در پیروان خود داشته است. ) .3 تأثیر در نفوس و ارواح بشر؛ اثری باقی بماند و سپس جنبه عمومیت بیابد. با این ملاک ها می توان تأثیر حوادث تاریخی را رده بندی کرد؛ مثلاً طوفان مغولی به رغم خصلت جهانسوزی و ویرانگریش و با وجود بیش از یک صد سال حکومت و دولت، فاقد خصلت نفوذ و تأثیر معنوی و فکری در رشد و تعالی انسان بوده است؛ در مقابل، نهضت اسماعیلیان با وجود نفوذ و تأثیر فکری و روحی نتوانست جنبه عام و همگانی بیابد، لذا آثارش ناپایدار شد. با این ملاک می توان نهضت صفویان را دارای بیشترین تأثیر و نفوذ در تاریخ ایران دانست. 15 در زمان این صوفیان سیاسی، پیوند مذهبی زبانی و جغرافیایی ایران دوباره در حاکمیتی سیاسی به بار نشست و این حاکمیت توانست به سرعت بر هرج و مرج و تشتت مناطق مختلف ایران غلبه کند و تمدنی نو بر اساس مذهب شیعه اثنی عشری برپای دارد. اما تشیع این بار، برخلاف دو دوره تاریخی قبل، با توان و هدفی جدید پای به عرصه جهان اسلام گذاشت. این تشیع نه مانند اسماعیلیه به اسرار نهانی مشغول بود و نه مانند شیعیان دیلمی به نوعی وحدت و سازش با دنیای سنی رسید. بلکه این بار تقیه و مماشات در کار نبود؛ شیعیان به دنیای سنی مذهب اعلام جنگ دادند و ایران شیعه عهد صفوی در مدتی اندک، از تمامی تاریخ قرون قبلی خود در مورد مذهب تسنن اعلام بیزاری و دوری کرد. از جنبه دولت مداری، ایران عهد صفوی با دولت های بزرگ و کوچک قبل از خود - مثل صفاری، سامانی، دیلمی، غزنوی، سلجوقی، خوارزمشاهی و مغولی - تفاوت هایی عمده داشت که عمده ترین آن همان، جامعیت و وحدت و یکپارچگی ای بود که در سایه این ایدئولوژی جدید پا به صحنه اجتماعی و سیاسی ایران گذاشت. از سقوط بغداد تا ظهور صفویان (907 - 656) فاصله بین سقوط بغداد در سال 656هص. ق. تا برآمدن صفویان به سال 907هص. ق. را می توان با یک تقسیم بندی چند دوره ای نگاه کرد. برای این منظور، دو دوره می توان قائل شد و حدفاصل این دو دوره را سال 736هص. ق. یعنی سقوط ایلخانان مغول قرار داد. این دو دوره به طور مشخص چنین است: الف - از سقوط خلافت بغداد به سال 656 تا 736هص. ق. دوران حکومت ایلخانان مغول، که با مرگ ابوسعید در کرمان، این دوره اقتدار پایان یافت. ب - از 736 تا 907 قمری. این زمان هم با چند زیرمجموعه و بخش تاریخی از هم مجزا می شود؛ چنان که این دوره با دو پدیده کاملاً متفاوت در سلسله های ملوک الطوایفی همراه است: اول، سلسله ها و حکومت های محلی سنی یا متمایل به تسنن، مانند آل چوپان، آل مظفر، آل جلایر، آل کرت، طغاتیموریه و امرای جانی قربانی از نسل ارغون شاه مغول؛ که البته غالب این سلسله ها ریشه در دهه های قبل داشتند و اجداد آنان یا از قبیله ها و تیره های مختلف مغولی و یا از سرداران و فرمانروایان مغول بوده اند که کم کم در منطقه و یا حوزه ای قدرت می یافتند و به تدریج در آنجا سابقه، علائق و اقتدار پیدا می کردند. به هرحال، با سقوط ایلخانان مغول، به خصوص مرگ ابوسعید، این حکومت ها و خاندان های محلی از فقدان قدرت مرکزی استفاده کردند و علم استقلال و دعوی حکومتی برافراشتند. اغلب این خاندان ها، روحیه ای ظالمانه و ایلاتی و وحشیگری داشتند و با توجه به نبود خلیفه در بغداد و نابسامانی عقیدتی هرچه بیشتر سنی مذهبان، عامل ظلم و ستم اینان هرچه بیشتر باعث نفرت و دوری مردم ایران از مذهب سنی شده و دست کم نوعی تساهل مذهبی در برابر سنیان را در مردم پیش آورد. دوره دیگر که به نحوی برای چند دهه دوره تمرکز قدرت بوده، دوران حکومت تیمور است او با از بین بردن حکومت های محلی، مرکزیتی نیرومند به وجود آورد؛ امّا با مرگ تیمور به سال 807هص. ق. و بی اقتداری بازماندگان وی، رقبای دیگری هم سر برآوردند که مهم ترین آنان قره قوینلوها و آق قوینلوها بودند. دوم، حکومت ها و خاندان های شیعه مذهب؛ که در این مورد می توان از نهضت و حکومت سربداران در مناطق وسیع خراسان و شمال کشور نام برد. نکته شایان بحث در این زمان، این است که همزمان با آشفتگی سنی مذهبان، دو گروه و نیرو در ایران برای عمق بخشیدن به تشیع فعالیت می کردند: یک گروه فقهای برجسته ای مانند خواجه نصیرالدین طوسی، علامه ابن مطهر حلی، ابن مکی (شهید اول)، سید حیدر آملی، ابن فهد، محقق حلی و غیره که فقاهت و علوم شیعه را ترویج می کردند و تعلیم می دادند و البته در مسائل سیاسی هم دخالت داشتند، از جمله شیعه شدن برخی حکمرانان و فرمانروایان مغول مانند الجایتو خدابنده. اما گروه دوم، جبهه سیاسی و نظامی شیعیان است که می توان تجلی آن را در نهضت سربداران مشاهده کرد. البته دولت های سربدار با گروه اول علما هم در تماس بودند و به آنان احترام فراوانی می گذاشتند؛ چنان که شهید اول نفوذ فراوانی در سربداران داشت. ولی سربداران به غیر از این فقها، رهبران محلی و خاص تری هم داشته اند؛ مثل رهبری و تعالیم شیخ خلیفه و بعد از او شیخ حسن جوری و سپس درویش هندوی مشهدی و درویش عزیز جوری و درویش رکن الدین و همچنین سید عزالدین سوغندی و شاگردش قوام الدین مرعشی. زحمت ها و تعالیم همه این افراد، به بسط حکومت های شیعه مذهب در خراسان و مازنداران و گیلان منجر شد. دولت های سربداران، مرعشیان مازندرانی و دولت آل کیا در گیلان، نمونه تاریخی آن مجاهدات است. اینان با حکومت های سنی محلی و فرمانروایان آن درگیر بوده اند؛ امّا به خاطر عدالت کلی و جوانمردی و پرهیز از تجاوز به حقوق مردم، از اعتماد و وثوق وسیع مردمی برخوردار شدند، تا آن حد که می توان این سلسله ها و خاندان ها را از عوامل و زمینه های مؤثر علاقه و تمایل مردم به تشیع و البته زمینه های دعوت صفویان در سال های بعد دانست. در حقیقت ظلم و ستم سلسله های محلی سنی مذهب و سیاست مردمی و حق طلبانه سلسله های شیعه مذهب، به انضمام قیام های صوفیانه و همچنین تبلیغات و کار عظیم و فوق العاده خاندان شیخ صفی الدین تا زمان شاه اسماعیل اول، عوامل و علل و زمینه های مهم اجتماعی و سیاسی گرایش مردم به تشیع و تغییر آرام و تدریجی مذهبی آنان به عنوان پیش زمینه عدول از تسنن و گرایش به تشیع به شمار می رود.
|