فاطمه را فاطمه نامیدند بدلیل اینکه تمام مخلوقات از معرفت به او بریده شده اند .
چادر
روزی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام محتاج به قرض شد و چادر حضرت فاطمه سلام الله علیها را به نزد مرد یهودی که نامش زید بود رهن گذاشت و آن چادر از پشم بود و قدری از جو به قرض گرفت ، پس یهودی آن چادر را به خانه برد و در حجره گذاشت ، چون شب شد زن یهودی به آن حجره در آمد ، نوری از آن چادر ساطع دید که تمام حجره را روشن کرده بود چون زن آن حالت غریب را مشاهده کرد به نزد شوهر خود رفت و آنچه دیده بود نقل کرد پس یهودی از استماع آن حالت در تعجب شد و فراموش کرده بود که چادر حضرت فاطمه سلام الله علیها در آن خانه است ، به سرعت شتافت و داخل آن حجره شد که شعاع چادر آن خورشید فلک عصمت است که مانند بدر منیر خانه را روشن کرده است ، یهودی از مشاهده این حالت تعجبش زیاده شده ، پس یهودی و زنش به خانه خویشاوندان خود دویدند و هشتاد نفر از ایشان را حاضر گردانیدند ، و از برکت شعاع چادر فاطمه سلام الله علیها همگی به نور اسلام منور گردیدند.
( منتهی الآمال ص 178 )
و از حسن بصری نقل شده که می گفت : حضرت فاطمه سلام الله علیها عابدترین امت بود و در عبادت حق تعالی آنقدر بر پا می ایستاد که پاهای مبارکش ورم می کرد ، و وقتی پیغمبر خدا صلی الله علیه و اله به او فرمود چه چیز بهتر است از برای زن ؟ فاطمه سلام الله علیه و اله گفت آنکه نبیند مردی را و نبیند مردی او را ، پس حضرت نور دیده خود را به سینه چسبانید و فرمود : ذریة بعضها من بعض .
( منتهی الآمال ص 178 )
روزی حضرت رسول صل الله علیه و اله از اصحاب خود از حقیقت زن سئوال فرمود ، اصحاب گفتند که زن
عورتست فرمود در چه حالی به خدا نزدیکتر است ؟ اصحاب جواب نتوانستند ، چون فاطمه سلام الله علیها این مطلب را شنید عرض کرد که نزدیکترین حالات زن به خدا آنست که ملازم خانه خود باشد و بیرون از خانه نشود . حضرت فرمود : فاطمه پاره تن من است .
( منتهی الآمال ص 179 )
حدیث
رسول خدا صل الله علیه و اله فرمودند : ای علی ! همانا خداوند تو را به ازدواج فاطمه در آورد و زمین را مهریه او قرار داد پس هر کس بر آن راه برود در حالی که با تو کینه داشته باشد ، راه رفتن او حرام است .
( بحار الانوار ، ج 43 ، ص 141 )
امام باقر علیه السلام فرمودند : در روز قیامت حضرت فاطمه بر در جهنم توقفی دارند . روی پیشانی هر کس نوشته شده است که مؤمن است یا کافر . در این هنگام به یکی از دوستداران خطاکار حضرت فاطمه فرمان میدهند به طرف جهنم برو . فاطمه روی پیشانی او را می خواند . بر روی پیشانی او نوشته شده است ، دوستدار زهرا . حضرت به در گاه خداوند می فرماید : خدایا ! پروردگارا ! نام مرا فاطمه نهادی و فرمودی : به خاطر تو ، دوستدارانت و دوستداران فرزندانت را از آتش جهنم رهایی می بخشم . وعده تو همیشه حق بوده و هیچگاه خلاف وعده خود عمل نکرده ای . خداوند متعال می فرماید : فاطمه جان ! چنین است که می گویی . من تو را فاطمه نام نهادم و هر کس که تو و یا فرزندان تو را دوست بدارد او را از آتش جهنم رهایی می بخشم . وعده من راست است و من خلاف وعده خود عمل نمی کنم . من این بنده ام را به طرف جهنم فرستادم تا تو او را شفاعت کنی و فرشتگان و پیامبران من و هر کس که در محشر است ، مقام تو را پیش من ببینند . هر کس را که مؤمن یافتی دستش را بگیر و داخل بهشت کن .
( بحار الانوار ، ج 8 ، ص 50 )
امام صادق علیه السلام فرمودند : همواره پیامبر قبل از خوابیدن بر گونه فاطمه بوسه می زد و صورت خود را در آغوش فاطمه می گذاشت و برای او دعا می کرد .
( بحار الانوار ، ج 43 ، ص 42 )
رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمودند : فاطمه پاره تن من است و من از او هستم .
( علل الشرایع ، ص 85 )
ای علی به راستی که فاطمه پاره تن من و نور چشم و میوه دل من است
نماز استغاثه
نماز استغاثه به آن مخدره صلوات الله علیها چنین است که روایت شده هر گاه تو را حاجتی باشد به سوی حق تعالی و سینه ات از آن تنگ شده باشد پس دو رکعت نماز بکن و چون سلام نماز گفتی سه مرتبه تکبیر بگو و تسبیح حضرت فاطمه سلام الله علیها بخوان ، پس به سجده برو و بگو صد مرتبه یامولاتی یا فاطمة أغیثینی پس جانب راست رو را بر زمین گذار و همین را صد مرتبه بگو پس به سجده برو همین را صد مرتبه بگو پس جانب چپ رو را بر زمین گذار و صد مرتبه بگو پس باز به سجده برو و صدو ده مرتبه بگو و حاجت خود را یاد کن به درستی که خداوند بر می آورد آن را إنشاءالله تعالی.