اینجاست که خوشحالى و غم واقعى به انسان دست مى دهد، خوشحالى از داشتن آنچه مولا بر او مى پسندد و غم به خاطر گرفتار بودن به برنامه هایى که دوست از او متنفر است. آنان که بدون شناخت خویش خوشحالى دارند خواه ناخواه دچار عجب و غرور و خودبینى مى شوند؛ بنابراین بدون شناخت خویش خوشحالى و یا غم معنا ندارد، به طور قطع کسى که دچار آلودگى باشد ولى خود را خوشحال نشان دهد، انسان بدبختى است.