سیمای اسوه حسنه
در مقام ارائه اسوه برتر، تاءسی و الگوگیری از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و بـایـسـتـی اخـلاق و رفـتـار و مـعـنـویـت و عـرفـان ، عـلم و عـمـل و هـمـه حـرکـات و سـکـنـات اسـوه ، سـرمشق قرار گیرد و به صورت برنامه جاری زنـدگـی درآیـد از ایـن رو جـا دارد به اجمال تصویری از سیمای پیامبر اعظم صلی اللّه علیه و آله ارائه دهیم .
1. او برای خود سازی و تقویت روح و اراده و سیر و سلوک به سوی خدا برنامه ای مداوم داشت ، امیر مؤ منان علیه السلام می فرماید:
... وَ لَقـَدْ کـانَ یـُجاوِرُ فی کُلِّ سَنَةٍ بِحِراءَ فَاَراهُ وَ لا یَراهُ غَیْری
رسول خدا(ص ) هر سالی ، مدتی را در غار حرا، معتکف می شد و جز من کسی او را نمی دید.
ایـن بـرنـامـه ، پـیـش از بـعثت و تا اوایل بعثت ادامه داشته است . پس از هجرت پیامبر به مـدیـنـه بـرنـامـه اعـتـکاف سالانه ایشان در مسجد اجرا می شده ، چنان که امام صادق علیه السـلام فـرمـود: ((پیامبر در یک مدت ، دهه اول ماه رمضان در مسجد معتکف می شد و در مرحله بـعـد، در دهـه دوم آن مـاه ، سـپـس تـا آخـر عـمـر در دهـه آخـر مـاه رمـضـان اعـتـکـاف مـی کرد.))
2. در عـرفـان حقیقی به اوج رسید و لحظه ای بدون خدا زندگی نکرد و هرگز از یاد و نـام او غـافل نشد خود فرمود: ((اِنَّ عَیْنی تَنامُ وَ قَلْبی لا یَنامُ)) چشمم به خواب می رود، ولی دلم نمی خسبد. بدین ترتیب ایشان از قید و بـنـد دنـیـای مادی رهایی یافته و گام بر بام دنیا نهاده بود، حضرت علی علیه السلام درباره آن حضرت فرمود:
کانَ قَلْبُهُ فِی الْجِنانِ وَ جَسَدَه فِی الْعَمَلِ
دل پـیـامـبـر در بـهـشـت بـود، ولی جـسـمـش در ایـن دنـیـا مشغول عمل .
3. پـیـامـبـر بـه هـمـه ظـواهـر مـادی دنـیـا بـه دیـده حـقـارت نـگـریـسـت و هـرگـز دل بـر دنـیـا نبست و با هزینه کمترین توشه ، بیشترین ره توشه آخرت را برگرفت ؛ بـه فـرمـوده امیر مؤ منان (ع ): ((پیامبر بی آنکه بهره ای از دنیا ببرد آن را ترک کرد و پاک و بی آلایش رهسپار سرای آخرت شد. در زندگی سنگی روی سنگ ننهاد و هنگامی که رحـلت کـرد و بـه نـدای پروردگارش پاسخ گفت ، هیچ چیز نداشت .))
4. سـاده زیـسـتی پیامبر نیز حکایت از طبع بلند و منبع ایشان داشت ، باز از زبان امیر مؤ مـنـان بـشـنـویـم : ((پـیـامـبـر بر روی زمین (بدون فرش ) می نشست و غذا می خورد و چون بندگان با فروتنی تمام جلوس می کرد، با دست خویش کفش و لباسش را وصله می زد، بـر مـرکـب بـرهنه سوار می شد و کسی را نیز پشت سر خویش می نشاند. روزی پرده ای بـر سـرای خـویـش دیـد. بـه همسرش فرمود: این را از جلو چشمم دور ساز که مرا به یاد زرق و بـرق دنیا می اندازد. ایشان با تمام قلب خویش از دنیا رویگردان بود.))
5. در مـحیط خانواده نیز به عنوان بهترین فرزند، بهترین همسر و بهترین پدر و مربی شناخته شد و عنوان بهترین مرد دنیا را به نام خود کرد؛ چرا که با دانش و اخلاق زیبایی که داشت به همه بستگان و خویشان و اطرافیان خود بر اساس عدالت و راءفت سلوک می کـرد، حقوق همگان را پرداخت می کرد و با هر کسی آن گونه که خدا می خواست رفتار می کـرد و در یـک مـعیار کلی نیز فرمود: ((خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لاَِهْلِهِ وَ اَنَا خَیْرُکُمْ لاَِهْلی ))
بهترین شما بهترینان برای خانواده اش می باشد و من در این بعد، بهترین شمایم !
6. رسول اعظم (ص ) نسبت به ارزشها غیرتی وصف ناشدنی داشت و می فرمود:
کـانَ اِبـْراهیمُ غَیُورا وَ اَنَا اَغْیَرُ مِنْهُ وَ اَرْغَمَ اللّهُ مَنْ لا یَغارُ مِنَ الْمُؤ مِنینَ
پـدرم ابـراهـیـم (ع ) غـیرتمند بود و من بیش از او غیرت می ورزم . خداوند، بینی هر مؤ من بی غیرت را به خاک بمالد!
7. دلسـوزی پـیـامـبـر(ص ) نـسـبـت بـه هـمـگـان نـیـز زبـانـزد خـاص و عـام بـود و دل مـهـربـان او بـه هـمـه تعلق داشت . این خصلت پیامبر، نخست از سوی خدا در آیه 128 سـوره تـوبـه مـورد تـمـجـیـد قـرار گـرفـت ، آنگاه همه کسانی که به نحوی با ایشان مـعـاشـرت داشـتـنـد از آن بـرخـوردار شـدنـد. آن حـضـرت پـیـوسـتـه جـویـای احوال یاران خود بود و از آنان دلجویی می کرد، اگر سه روز کسی را نمی دید، احوالش را از دیگران می پرسید؛ اگر به سفر رفته بود، برایش دعا می کرد و اگر در منزلش حـضـور داشـت بـه دیـدنـش می رفت . حتی دشمنان نیز از دریای رحمت و راءفت پیامبر اعظم بهره مند بودند. در پیکار بدر، مسلمانان بـه فرمان پیامبر، چاههای آب منطقه را در اختیار گرفتند و حوضی ساختند و آب را در آن آماده کردند، وقتی دشمنان برای استفاده از آب به آن حوض نزدیک شدند، پیامبر فرمود: مانع استفاده آنان نشوید!
8. عـزت ، مـنـاعـت طـبـع و اسـتـقـلال شـخـصـیـت پـیـامـبـر نـیـز از اصول مسلم اخلاقی ایشان است به تعبیر قرآن :
فَلِلّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ (منافقون : 8)
عزت ، از آن خدا و پیامبرش و مؤ منان است .
رسـول اکـرم (ص ) در آغـاز رسـالت ، از سـوی مشرکان ، آماج انواع تهدیدها و توطئه ها قـرار گـرفـت و در بـرابـر هـمـه آنها استقامت کرد و سرافرازی نشان داد. زمانی که این گـونـه تهدیدها به اوج رسید، ولی به نتیجه ای نینجامید، از راه تطمیع وارد شدند. در ایـن زمان پیامبر توسط عمویش ابوطالب برای مشرکان چنین پیغام داد: ((ای عمو! به خدا سـوگند اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من قرار دهند تا از تبلیغ اسلام دست بکشم ، هرگز چنین نخواهم کرد تا اینکه خدا یا این دین را بر همه پیروز گرداند یا مـن در ایـن راه فـدا شـوم .
رسـول خـدا(ص ) در کـارهـای فردی و در میان یاران و خویشان نیز تا آنجا که امکان داشت به خود متکی بود و سعی داشت نیازهای خویش را خود برآورده سازد و به هیچ کس وابسته نباشد:
در یکی از سفرها کاروان پیامبر و یارانش فرود آمدند و جملگی به سوی آب روان شدند تا مقدمات برپایی نماز را تدارک ببینند. اصحاب پس از چند قدم متوجه شدند که پیامبر به سوی مرکب خود بازگشت و زانوی آن رابست و دوباره به سوی آنان آمد، عده ای اظهار داشـتـنـد: ای پـیـامـبـر خـدا چرا فرمان ندادی تا ما این کار را انجام دهیم ؟ ایشان در پاسخ فرمود: ((هرگز در کارهایتان از دیگران کمک نخواهید و به دیگران اتکا نکنید، هر چند در حد یک چوب مسواک باشد!))
9. ایثار و فداکاری نیز از خصایل نیکوی پیامبر بود که هرگز از او دور نشد، آن حضرت تا تثبیت موقعیت اسلام و فراگیر شدن آن در جزیرة العرب از هیچ گونه کوششی دریغ نکرد و هر گونه آزار و اذیت و جنگ و هجرت و بی مهری را با جان خریدار شد تا رسالت عظیم خویش را به فرجام رساند. امیرمؤ منان علیه السلام ، فداکاری و از جان گذشتگی پـیـامـبـر(ص ) را چـنـیـن مـی سـتـایـد: ((هـر گـاه جـنـگ شـدت مـی یـافـت ، مـا بـه رسول خدا پناه می بردیم و او از همه ما به دشمن نزدیکتر بود.)) حضرت صادق علیه السلام نیز می فرماید:
((رسـول خـدا(ص ) را هـر قـدر اذیـت و آزار رسـانـدنـد، تـحـمل کرد، تا اینکه مشرکان تعرض خویش را متوجه خدا کردند! در این هنگام پیامبر خدا فـرمـود: ((مـن دربـاره جـان و خـانـدان و آبـروی خـویـش تـحمل کردم ، ولی نسبت به تعرض به خدا دیگر تاب نمی آورم .)) آنگاه خداوند با آیه ای از قرآن او را دلداری داد.))
10. بـهـداشـت و آراسـتـگـی نـیـز از اصـول زنـدگـی رسـول خـدا(ص ) بـود؛ امـام صـادق فـرمـود: ((رسـول خـدا(ص ) دنـدانـهـای خـود را خلال می کردند و این کار، دهان را پاکیزه می کند.)) ایشان در ظـرف هـای بـلوریـنـی که از شام می آوردند و نیز از ظروف سفالین و پوستین آب می نـوشـیـد و اگـر ظرف پاکیزه یافت نمی شد، از دست خویش استفاده می کرد. آن حـضـرت هیچ گاه تا حد سیر شدن غذا نمی خورد. در غـذا نـمـی دمـیـد و بـازدم خـود را در ظـرف آب رهـا نـمـی کـرد. نقل شده که هزینه عطر رسول اکرم (ص ) بیش از هزینه خوراک او بود. امـام صـادق فـرمـود: ((رسـول اکـرم سه بار در چشم راست و دو بار در چشم چـپـش سرمه می کشید، در آینه نگاه می کرد و موهای سرش را مرتب می کرد و سر و رویش را شـانـه مـی زد و خـود را بـرای زیارت دوستان و خانواده اش زینت می کرد و می فرمود: خـداونـد دوسـت دارد کـه بـنـده اش هـر گـاه بـه دیـدار بـرادرانـش مـی رود خـود را آراسته کند.
11. پـیـامـبـر اعـظـم (ص ) در هـمـه مـسـائل اجـتـمـاعـی ، مـرد اول اسـت و آنـچـه خـوبـان هـمـه دارنـد او تـنـهـا دارد؛ اگـر افـلاطـون در خـیـال خـوش خـویـش ((مـدیـنـه فـاضـله )) ای سـاخـت کـه بـایـد بـشـر بـدان دسـت یـابد، رسـول اکـرم (ص ) چـنـین مدینه ای را روی اطلس جغرافیایی جهان تحقق بخشید و خود نیز بـر آن ریـاسـت کـرد، اگـر فـارابـی ، سـتـون فـقـرات جـامـعـه انـسـانـی را عـدالت و اعـتـدال مـی دانـد کـه تـنـهـا روی کـاغـذ نـمـود پـیـدا کـرد، رسـول خـدا(ص ) لحـظـه لحـظـه عـمـرش و خرد و کلان تصمیماتش جملگی عدالت بود و اعتدال و اصولا شخصیت عظیم آن حضرت ، شاخص و معیار عدالت در همه امور زندگی بود و هـمـگـان بـایـد اعـتـدال و عـدالت را از او بـیـامـوزنـد؛ چـنـان کـه روزی مـشـغـول تـقـسـیـم اموالی بود؛ مردی از قبیله تمیم به آن حضرت گفت : عدالت پیشه کن ! پیامبر فرمود: ((وَیْحَکَ وَ مَنْ یَعْدِلُ اِذا لَمْ اَعْدِلْ)) ای بـیـچـاره ! چـه کـسـی عدالت می ورزد اگر من چنین نباشم ؟! مفهوم سخن پیامبر این است که اول و آخـر و اصـل و فرع عدالت و اعتدال ایشان است و همگان باید در عدالت و میانه روی از او اسـوه بـگیرند و شاخص های شخصیتی آن یگانه جهان را معیار قرار دهند و اوست که بـا حـکـومـت و قـانـون و جـنـگ و صلح و رفتار خویش ، واژه عدالت را به مفهوم واقعی آن ، بـرای جـهـانـیـان تفسیر کرد و اعتدال و میانه روی را برای آدمیان بیان نمود. بنابراین ؛ پیامبر عظیم الشاءن ؛
ـ بهترین رهبر مذهبی ، حکومتی و مدیریتی در همه سطوح است .
ـ عـادل تـریـن رهبر دنیا در همه زمینه های اجرایی ، قانون گذاری ، اخلاقی و فکری است بـه گونه ای که در کوچک ترین حرکت و اجرا حتی در نگاه کردن به افراد کمترین ستم روا نداشت . اما صادق علیه السلام فرمود: ((کانَ رَسُولُ اللّهِ(ص ) یَقْسِمُ لَحظاتِهِ بَیْنَ اَصـحـابـِهِ فـَیـَنـْظُرُ اِلی ذا وَ یَنْظُرُ اِلی ذا بِالسَّوِیَّةِ)) رسـول خـدا(ص ) نـگاه هایش را نیز میان یارانش تقسیم می کرد؛ و به این و آن با عدالت نگاه می کرد.
12. بـه تـصـریـح خـداونـد مـتـعـال ، رسـول اعـظـم (ص ) جـز رحـمـت بـرای کل عالم نیست ؛
وَمَا اءَرْسَلْنَاکَ إِلا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ (انبیاء: 107)
و تو را جز رحمت برای عالمیان نفرستادیم .
رحـمـت بـودن پیامبر شامل همه وجود او و آنچه به ایشان منسوب است ، می شود؛ بنابراین تـمـام قوانین و مقررات و اخلاق و سنت و گفتار و توصیه های پیامبر برای همگان ـ بدون استثنا ـ رحمت است ، حتی بحث حدود اسلامی ، حقوق جزایی و کیفری و جنگ و کشتار و اعدام و سـنگسار و تبعید و تخریب و... جملگی چون در قالب عدالت محمدی طراحی شده و انگیزه رحمت احمدی دارد، برای همه عالم خیر و برکت است .
هـمـچـنـین از آیه بالا برداشت می شود که مدیریت باید بر اساس محبت و رحمت واقعی بنا شـود ـ نه بر پایه های تصنعی و ظاهری ، و پیامبر اکرم (ص ) نیز عالی ترین مصداق و بـهـتـرین الگوی مدیریت عاطفی است که امروزه جایش در مسندهای مدیریت بشری بسیار خـالی اسـت ، چـه ایـنـکـه حاضرند برای دستمالی ، قیصریه را به آتش بکشند و برای سیر کردن شکم خویش شکمها بدرند و برای آباد کردن کاخ آرزوها و هواهای خود همه دنیا را ویران سازند ولی پیامبر اعظم را خدا چنین می ستاید؛
لَقـَدْ جـَاءَکـُمْ رَسـُولٌ مِنْ اءَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَاعَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَحِیمٌ
(توبه : 128)
قـطـعـا بـرای شـما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید، به (سعادت ) شما حریص و نسبت به مؤ منان ؛ دلسوز مهربان است .
پـیـامـبـر اعـظـم در عـیـن ایـنـکه در مسند عالی ترین مقام اجرایی وطن اسلامی نشسته بود و شـبـانـه روز بـه امـت خـویـش خـدمت می کرد، ولی حتی از کمترین غذای موجود یعنی نان جو هـرگـز سیر نخورد. شخصیت دوم اسلام ـ امیر مؤ منان علیه السـلام ـ نـیـز چـنـیـن روشـی داشـت و مـی فـرمـود: ((اگـر مـی خـواسـتـم مـی تـوانـستم از عـسل مصفا و مغز گندم و بافته های ابریشمی برای خود خوراک و پوشاک تهیه کنم ، اما هیهات که هوا و هوس بر من غلبه کند و حرص و طمع مرا وادارد تا غذاهای لذیذ برگزینم در حالی که ممکن است در سرزمین (فرمانروایی من چون ) حجاز و یمامه کسی باشد که امید بـه دسـت آوردن حـتی یک قرص نان نداشته باشد و شکمی سیر نخورده باشد. آیا من با شـکـم سـیـر بـخـوابـم در حـالی که در اطراف من شکمهای گرسنه و جگرهای تشنه وجود دارد؟))
13. حـضـرت محمد صلی اللّه علیه و آله در تبلیغ پیام الهی نیز سرآمد دعوتگران شد. خداوند به او فرمود:
یـَااءَیُّهـَا النَّبـِیُّ إِنَّا اءَرْسـَلْنـَاکَ شـَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً وَدَاعِیاً إِلَی اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجاً مُّنِیراً
(احزاب : 45 ـ 46)
ای پـیـامبر! ما تو را گواه و بشارتگر و هشدار دهنده فرستادیم و دعوتگر به سوی خدا به فرمان او و چراغی تابناک .
آن حـضـرت در دعـوت بـه سـوی خـدا نیز نیکوترین اسوه است ؛ چرا که با تمام فنون و آداب دعـوت آشـنـا بود و بیشترین توفیق را نیز در این راه به دست آورد و به گونه ای کـه امـروزه امـت اسـلامـی ، بـزرگـتـریـن مـجـمـوعـه مـذهـبـی دنـیـا را تـشـکـیـل مـی دهند و هیچ آیینی مانند اسلام با صلابت و کمیت و کیفیت این چنین بالا اجرا نمی شود و هیچ شعاری چون شعائر اسلامی در جهان نمود ندارد، همانطور که هیچ کتابی چون قـرآن محمد در میان مردم و مراکز علمی مطرح نیست وهیچ مکانی چون مکه و مدینه زایر مذهبی نـدارد و هـیـچ مـراسـم روزانـه ، هـفـتـگـی و سـالانـه ای چون نماز یومیه و جمعه و حج آیین محمد(ص ) پر جمعیت نیست ؛ چنان که هیچ گروهی چون مسلمانان راستین ، امروزه در برابر سـتم و جنایات جباران و زورمداران ، ایستادگی نمی کند و.... این نیست جز موفقیت چشمگیر پیامبر اعظم در رساندن پیام روح بخش و ستم ستیز الهی به گوش جهانیان .
ـ نـفـوذ پـیـامـبـر اعـظـم در دلهـای مـردم نـیـز مـثـال زدنـی اسـت . نقل شده وقتی نماینده کفار قریش برای مذاکره به محضر پیامبر شرفیاب شد، ملاحظه کـرد کـه مـسـلمانان به آب وضوی پیامبر ـ که از صورت و دستهایش می چکید ـ تبرک می جـسـتند و از آن روز تا کنون نیز پیروان محمد(ص ) با نام و یاد مقدس او عاشقی و جوانی می کنند؛
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد بس است و آل محمد
در روحـبـخـش تـریـن سـرود هـسـتـی یـعـنی ((اذان )) نام او را پس از نام خدا می برند و در زیـبـاتـریـن لحـظه سلوک ـ یعنی تشهد نماز بر او درود می فرستند و نام بی مثالش را بر فرزندان خود می نهند.
پاسداشت بهترین اسوه
بـا تـوجـه بـه آیه 21 سوره احزاب ـ که بیان شد ـ تردیدی باقی نمی ماند که عالی ترین اسوه زندگی سعادتمند، شخصیت بی نظیر نبی مکرم صلی اللّه علیه و آله است ، همانطور که امیر مؤ منان علیه السلام نیز تاءکید می کند:
وَ لَقـَدْ کـانَ فـی رَسُولِ اللّهِ صَلَّی اللّه عَلَیْهِ وَ آلِهِ کافٍ لَکَ فِی الاُْسْوَةِ
... کافی است که روش پیامبر(ص ) را سرمشق خویش قرار دهی .
بنابراین جا دارد که هر خردمند دوراندیشی ، این سفارش امام متقیان علیه السلام را برای همه عمر آویزه گوش کند؛
... فـَتـَاءَسَّ بـِنـَبـِیـّکَ الاَطـْیـَبِ الاَْطـْهـَرِ صـَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه ، فَاِنَّ فیه اُسْوَةً لِمَنْ تـَاءَسـّی وَ عـَزاءً لِمـَنْ تـَعـَزّی وَ اَحـَبُّ الْعـِبـادِ اِلَی اللّهِ الْمـُتـَاءَسّی بِنَبِیِّهِ وَالْمُقتَصُّ لاَِثَرِهِ
از پـیـامبر پاک و پاکیزه ات پیروی کن ، زیرا راه و رسمش سرمشقی است برای کسی که بخواهد الگویی داشته باشد و انتسابی است برای کسی که بخواهد (بدو) منتسب گردد و مـحـبوب ترین بندگان نزد خداوند کسی است که از پیامبرش سرمشق بگیرد و گام بر جای گام او بگذارد.
و بزرگترین افتخار کسانی که به قله های شرف و آزادگی و عرفان و دلدادگی دست یـازیـدنـد الگـوگـیـری از پـیـامـبـر اعـظـم (ص ) اسـت . اهل بیت معصوم آن حضرت نیز در این راه پیشگام بودند و حضرت سیدالشهدا علیه السلام در کربلا به حضرت زینب فرمود:
لی وَ لِکُلِّ مُسْلِمٍ بِرَسُولِ اللّهِ اُسْوَةٌ
سرمشق من و هر مسلمان دیگر، رسول خدا(ص ) است .
و خط مشی انقلابی خود را نیز همان اسوه گیری از پیامبر دانسته ، فرمود:
وَ اَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی
امـام سـجـاد عـلیـه السـلام نـیز در سخنرانی خود بر این نکته کلیدی تصریح و تاءکید فرموده :
فَاِنَّ لَنا فی رَسُولِ اللّهِ اُسْوَةً حَسَنَةً
قطعا پیامبر خدا(ص ) سرمشق نیکوی ماست .
پـاسـداشـت شـایـسـتـه ایـن اسـوه مـنـحـصـر به فرد الهی آن است که همه آدمیان به ویژه مـسـلمـانـان ، بـه شـکـلی کـاربـردی ، بـدان اقـتـدا کـنـنـد و آن را بـه عـنـوان بـهـتـریـن مـدل زنـدگی بر سراسر همه برنامه های فردی و اجتماعی خویش جاری سازند. خدا نیز همین را از آنان خواسته است و هدف نهایی فرستادن هر پیامبری چنین بوده است ؛
وَمَا اءَرْسَلْنَا مِن رَسُولٍ إِلا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ (نساء: 64)
و هیچ پیامبری را نفرستادیم جز اینکه با اذن خدا اطاعت شود.
اینک ما مسلمانان هستیم و بهترین اسوه بشری که باید قدرش بدانیم ؛
1. در بـعـد اعـتـقادی و عرفانی ، لحظه ای از دریافت اندیشه های ناب توحیدی و سیر و سـلوک بـه سـوی مـقـام قـرب الهـی بـاز نـایـستیم و با همنوایی با پیامبر عظیم الشاءن تـلاش کـنـیـم کـه بـا او هـمگام شویم تا چون یاران راستین صدر اسلام به همراهی قائد بزرگ مفتخر گردیم که ؛
مُحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ... (فتح : 29)
2. تـمـسـک بـه قـرآن و عـتـرت ، نـخستین و ضروری ترین گام برای اثبات وابستگی و گـرایـش بـه مـکـتـب مـحـمـدی اسـت و همراهی و پیروی از آن دو در همه زمینه ها ضامن سلامت اعـتـقـادی و عـملی مسلمانان است و هر رویکردی جز آن ، به واگرایی و دور افتادن از مسیر صحیح پیامبر می انجامد، همانطور که عقل و تجربه آن را اثبات کرده است . بهترین روش نـیـز در ایـن بـسـتـر، اسـوه گـرفـتـن از رسـول اعـظـم اسـت و هـیـچ نیازی نیز به بحث و جدل و کشمکش های کهنه و نو نیست ؛ اگر همه فرقه ها سنت پیامبر را در رابطه با قرآن و عترت پیش بگیرند؛ هم نزاع بر می خیزد و هم فتنه می خوابد و عزت و اتحاد و اقتدار به جامعه اسلامی باز می گردد.
بـحـث پیرامون قرآن ، نیاز به توضیح ندارد، ولی درباره عترت باید گفت ؛ بخشی از سـیـره و سـنـت پـیـامبر(ص ) اصولا بدون عترت ، سامان نمی یابد و دست کشیدن از دامان عـتـرت بـه مـفـهـوم بی اعتنایی به نیمه مکمل قرآن است که پیامبر بر آن تاءکید ورزیده است .
3. پیامبر اکرم برای ماندگاری اسلام ، برنامه ای اساسی داشته و آن ، تعیین جانشینان خویش تا آخر دنیاست . این مهندسی زیرکانه و مدبرانه از چشمان اسلام شناسان واقعی و مـنـصـف و بـدور از تـعـصـب حزبی و قبیله ای به دور نمانده است و با امعان نظر در مکتب نـظـام مـنـد پـیـامـبـر، بـه خـوبی جایگاه بی بدیل ((ولایت )) بسان خورشید نیمروز خود نمایی می کند و می توان ادعا کرد که اگر موضوع جز این بود در معماری پیامبر کاستی وجود داشت ! آیا هیچ خردمندی باغ پرگل و گیاه خود را که زحمت فراوانی برای باروری آن کـشـیـده بـدون برنامه و باغبان برای همیشه یا مدت کوتاهی رها می کند؟ پیامبر اکرم رئیـس خـردمـنـدان عـالم است و مکتب او نیز ارزنده ترین مجموعه علمی است که بشر تاکنون بـه خـود دیـده ، بـنـابـراین معقول نیست که آن جناب ، اسلام را بدون سرپرست رها کرده باشد. حدیث ثقلین هم ـ که مورد اتفاق همه فرقه های اسلامی است ـ نشان دهنده اسوه حسنه بـودن پـیـامـبر در این میدان است . باید گفت : مدیریت کلان پیامبر(ص ) برای اداره جامعه بزرگ اسلامی در پهنای زمین و درازای زمان در نوع خود بی نظیر است و هیچ مدیری چنین طـرح نـوی را تـا کـنون در نینداخته است . از این رو، همه مسلمانان موظفند در اجرای ((طرح رهـبـری )) پـیامبر بکوشند و کسی را که او شایسته رهبری و جانشینی خود دانسته و او را در حدیث ثقلین معرفی کرده ، به پیشوای خود برگزینند.
4. در بـعـد عـمـلی نـیز باید همه کارهای ریز و درشت خود را با معیارهای نبوی بسنجند و هـیـچ عـمـلی را خـارج از چـارچـوب اسـلام انـجام ندهند. امام صادق علیه السلام در این باره فرمود:
حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ اَبَدا اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ وَ حَرامُهُ حَرامٌ اَبَدا اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ لایَکُونُ غَیْرُهُ وَلا یَجیی ءُ غَیْرُهُ
حـلال حـضـرت مـحـمـد(ص ) تا روز بازپسین ابدی است ؛ چنانکه حرام او نیز تا رستاخیز نارواست ؛ غیر از آن نیز وجود ندارد و نخواهد آمد.
آن حضرت به تصریح قرآن مجید در صراط مستقیم الهی حرکت کرد و هیچ کاری را جز در راستای اراده و رضای خدا انجام نداد؛ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ عَلَی صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ (یس : 3 و 2) یعنی تو قطعا از فرستادگان در راه مستقیم هستی .
و کمترین انحراف از راه آن حضرت ، لغزیدن از صراط مستقیم الهی است .
5. در بـعـد اخـلاقی نیز باید بکوشند تا خلق و خوی خویش را همرنگ اخلاق عظیم پیامبر سـازنـد، عـدالت ، سـخـاوت ، خـوش خـلقـی ، ایـثـار و فداکاری ، خدمت رسانی به مردم ، مهربانی ، عفت و پاکدامنی ، مناعت ، شجاعت ، استقلال فکری و سیاسی ، آزادگی ، عزت و کرامت و... بخشی از مکارم اخلاقی پیامبر(ص ) است ، همانطور که صداقت ، یکتاپرستی ، احـتـرام بـه هـمـنوعان ، غمخواری و دلسوزی و زندگی مسالمت آمیز بخش دیگر آن است که ایشان برای تکمیل آن مبعوث شد و انسانها بایستی خود را بدان متعلق سازند.