[ و فرمود : ] هیچ بى‏نیازى چون خرد نیست ، و هیچ درویشى چون نادانى و هیچ میراثى چون فرهیخته بودن و هیچ پشتیبان چون مشورت نمودن . [نهج البلاغه]
بشنو این نی چون حکایت می کند
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» ویژگی های فردی و اجتماعی پیامبر اسلام (ص)1

 

 

در این شماره بر آنیم تا در ادامه بحث نبوت خاصه، به خصوصیات برجسته زندگی فردی و اجتماعی حضرت محمد (ص) از دیدگاه مستشرقان و دانشمندان غرب اشاره کنیم تا اولاً: تمام خوانندگان از هر مسلک و مرامی، آن را پذیرا گردند و ثانیاً: برخی از شبهاتی را که مخالفان درباره شخص آن حضرت و یا محتوای دعوت او مطرح کرده اند، یادآوری نموده و پاسخ دهیم.

 

همان گونه که تاریخ نشان می دهد، شخصیت حضرت محمد (ص) همواره زیر ذره بین مورّخان و مستشرقان با انصاف و بی انصاف قرار داشته و دارد. بعضی از اندیشوران، جهات مثبت زندگی و آیین مترقی او را مطرح ساخته اند و برخی نیز به اعتراض و انتقادهای بی پایه پرداخته اند؛ لیکن اکثر مستشرقان و تاریخ نگاران بی طرف بر این حقیقت اعتراف دارند که در میان تمام پیامبران و قهرمانان جهان، یگانه شخصیتی که تاریخ زندگی اش از هر جهت روشن است، نبی مکرّم اسلام می باشد.

 

البته اگر از سرگذشت پیامبران پیشین هم اطلاعات درستی به دست ما رسیده، بیشتر به یُمن قرآن و گفتار رسول اکرم (ص) است وگرنه در منابع تاریخی غرب و نصوص تورات و انجیل، چهره پیغمبران سابق و آیین آنها در هاله ای از ابهام و بلکه آمیخته با تناقضات، قرار دارد.

 

اگر نسبت های ناروایی که به پیامبران سلف داده اند مورد پذیرش واقع شود، قداست و حتی اصل نبوت آنان زیر سؤال خواهد رفت؛ ولی در قرآن مجید آیات فراوانی درباره رسولان الهی آمده است که صرف نظر از تصحیح تاریخ، از ساحت مقدس آنها عاقلانه و عالمانه دفاع کرده است.

 

به گفته فرید وجدی: «فولیتر» در کتاب قاموس فلسفی خود، اعتراضات قرن هجدهم را بر وجود موسی (ع)، یاد کرده است و پیش از او نیز «هویه» معروف به «متران افرانش» وجود موسی (ع) را منکر بوده است. وی از فولیتر بازگو ساخته که شک و تردیدهایی بر صحت انتساب کتاب های تورات به حضرت موسی (ع) وجود دارد. بعضی از مورّخین نیز وجود حضرت عیسی (ع) را منکر شده اند و او را شخصیت موهومی پنداشته اند.(1)

 

این گونه تردیدها از جهاتی طبیعی است: یکی، به دلیل قدمت ظهور حضرت موسی (ع) و عدم حساسیت تاریخ نگاران آن زمان در تدوین مسائل و دلیل دیگر، فقدان مدارک معتبر است، زیرا می دانیم در حمله بخت النّصر، تمام کتاب های یهودی ها از جمله تورات به کلّی سوخت و پس از گذشت مدت زمان طولانی، جمعی از خاخام ها و مورّخان کلیمی گرد هم آمدند و به مدد حافظه، یک سلسله مطالب و داستان هایی به نام کتاب تورات نوشتند که برای متفکران و فرهیختگان سندیت قابل توجهی ندارد. از سوی دیگر، به اعتراف همه محققان مسیحی و کلیمی، تورات و انجیل و سایر کتاب های آسمانی به صورت اعجاز کلامی نازل نشده اند، از این رو همواره در معرض تحریف و تغییر قرار دارند. البته در قطب مقابل هم تاریخ نویسانی هستند که زرتشت، بودا و کنفسیوس را که تاریخ خیلی روشنی ندارند، پیامبر دانسته و کتاب های آنان را آسمانی تلقی کرده اند.(2)

 

ویژگی های فردی پیامبر (ص)

 

الف - تاریخ تولد و مکان ولادت

 

حضرت محمد (ص) در هفدهم و به روایتی، دوازدهم ربیع الاول عام الفیل (570 سال پس از میلاد مسیح) از آمنه بنت وهب، در شهر مکه، در خانه شخصی عبدالله (واقع در شعب ابوطالب و معروف به دار ابویوسف) متولد شد. آن حضرت فقط هفت روز از مادر خود و سه روز هم از کنیز ابولهب به نام «ثویبه» شیر خورد.(3) پس از آن به حلیمه سعدیه سپرده شد تا او را همراه پسرش عبدالله، هم زاد رسول خدا (ص)، شیر بدهد.(4) در روز هفتم، عبدالمطلب قوچی برای آن حضرت عقیقه کرد و نامش را محمد گذاشت.

 

حضرت محمد (ص) پدرش را در سن دو ماهگی یا یک سالگی از دست داد(5). حلیمه، محمد (ص) را در پنج سالگی به مادرش تحویل داد. در سن شش سالگی مادرش آمنه به همراه خدمت گزارش «امّ ایمن»، حضرت محمد (ص) را برای ملاقات دایی هایش به مدینه برد، اما در بازگشت به مکه، در مکانی موسوم به «ابواء» درگذشت و امّ ایمن حضرت رسول را به مکه باز گرداند.(6)

 

حضرت محمد (ص) هشت ساله بود که جد بزرگوارش عبدالمطلب از دنیا رفت و سرپرستی او به عمویش ابوطالب سپرده شد. عبدالمطلب از ثروت مندان قریش محسوب می شد. به هنگام تولد پیامبر، سپاه ابرهه که برای تخریب کعبه به مکه حمله ور شده بودند، دویست شتر از جناب عبدالمطلب گرفته بودند، اما در ملاقاتی که وی با ابرهه داشت، آنها را بازپس گرفت. ابرهه گفت: سیمای نورانی و درخشنده ات تو را در نظرم بزرگ جلوه داد، ولی درخواست ناچیزت، از عظمت و جلالت تو کاست. من متوقع بودم تقاضا کنی که من از این هدف منصرف شوم. عبدالمطلب در پاسخ گفت: «انا ربّ الاِبل و للبیت ربّ یمنعه؛ من صاحب شترم و خانه نیز خود صاحبی دارد که مانع از تجاوز به آن می شود.»(7)

 

عبدالله به هنگام رحلت، یک گله گوسفند، پنج شتر و یک کنیز به نام برکه (ملقب به امّ ایمن) داشت.(8) پیامبر به برکت دایه خود حلیمه سعدیه اولاً: در هوای پاک صحرا رشد یافت و ثانیاً: در یادگیری زبان عربی فصیح نیز پیش رفت چشم گیری پیدا کرد. بدین دلیل فرمود: «انا افصح العرب؛ من از همه شما عرب ها فصیح ترم، چرا که هم قریشی هستم و هم در میان قبیله بنی سعد بن بکر شیر خورده ام.»(9)

 

ب - شغل شبانی یا تجارت

 

معروف است که پیامبر در جوانی به شغل شبانی و یا تجارت برای خدیجه اشتغال داشته است؛ ولی با توجه به این که آن حضرت از نوجوانی به فکر ایجاد یک انقلاب عظیم بوده و در جهت ایفای این رسالت بزرگ سعی می کرد با گفتار و کردار و اخلاقش مردم را برای این امر حیاتی آماده سازد، نمی توان یک شغل و حرفه مشخصی را به او نسبت داد. ممکن است برای درک رنج های عملی مردم و بستگانش، چند صباحی کشاورزی یا شبانی کرده و یا چند سفری نیز به تجارت پرداخته باشد، ولی مورّخان معتبر اشتغال خاصی را برای آن حضرت معیّن نکرده اند.

 

وانگهی بر اثر پیش گویی های مکرّر بزرگان اهل کتاب - از جمله این که: او را از یهودی ها حفظ کنید که آینده درخشانی در انتظار اوست و سفارش شخص عبدالمطلب برای حفاظت او - آن حضرت از نوجوانی پیوسته تحت مراقبت و حفاظت شدید ابوطالب و عموهایش قرار داشت و همراه آنها به سیر و سفر می پرداخت؛ بنابراین فرصت انتخاب و داشتن شغل مداومی نداشت.

 

ج - اجداد و نیاکان آن حضرت

 

نه تنها زندگی حضرت محمد (ص) از دوران کودکی مورد تأیید مستشرقان است، بلکه نام و نشان و موقعیت اجتماعی اجداد و نیاکان آن حضرت نیز تا عدنان برای آنها محرز می باشد، چرا که اجداد آن حضرت همگی از بزرگان و شخصیت های سرشناس عرب بوده اند. این حقیقت در ادبیات ما کاملاً منعکس می باشد. به گفته مولوی:

 

تا به پشت آدم اسلافش همه

 

مهتران رزم و بزم و ملحمه

 

این نسب خود قشر او را بوده است

 

کز شهنشاهان مه پالوده است

 

مغز او خود از نسب دور است و پاک

 

نیست جنسش از سمک کس تا سماک

 

نور حق را کس نجوید زاد و بود

 

خلقت حق را چه حاجت تار و پود

 

ویژگی های روحی و اخلاقی پیامبر (ص)

 

گرچه با اعترافات مستشرقان منصف و مسیحیان آزاداندیش، ابعاد روحی و اخلاقی پیامبر (ص) به نمایش گذاشته می شود و اتهامات مغرضانه خاورشناسان وابسته را به خودی خود برطرف می سازد، لکن برای نظم و تنسیق این مقال، به برخی از صفات برجسته و مشخصات حضرت محمد (ص) نیز می پردازیم.

 

1 - صداقت و شخصیت

 

صداقت و پاکی حضرت محمد (ص) در آینه تاریخ کاملاً روشن است. به قول عایشه: اخلاق پیامبر همان اخلاق قرآنی است. آن چه در قرآن راجع به پاکی، صداقت و اخلاق مطرح شده، آینه تمام نمای آن را در سلوک، گفتار و اخلاق رسول الله (ص) می توان مشاهده کرد؛ ولی سعی ما بر آن است که از زبان دیگران بازگو سازیم تا در اذهان جوانان ما بهتر جای گزین گردد. به گفته شاعر:

 

ای چه خوش باشد که سرّ دل بران

 

گفته آید از زبان دیگران

 

- کوویلیام از قول لامارتین، شاعر و نویسنده مشهور فرانسوی، می نویسد: «پیغمبر اسلام از مردان نامی و بزرگ روزگار است و با اراده توانا و نفوذ کلمه خود کاخ کوه پیکر و با عظمتی برافراشت که امروزه بیش از چهارصد میلیون(10) افراد بشر در زیر پرچم آن زندگی می کنند. امپراتوری پهناور روم را زیر سم ستوران سپاهیان اسلام پایمال و ریشه کهن سال نادانی و گمراهی را از بیخ و بن بر کَند و لرزه بر اندام بزرگان شرق و غرب افکند.»(11)

 

- کارلایل که سجایای پیغمبر اسلام و پیروانش را درک نموده، چنین می نویسد: «من از صمیم قلب محمد را دوست می دارم و این دوستی و دل بستگی و ارادت من نسبت به آن بزرگوار برای آن است که وجود پاکش از هرگونه شائبه و خودنمایی و زمانه سازی دور و بر کنار بوده است. این فرزند [بزرگوار از تبار ]مردم بدویِ با نشاط و قدرت نفس به وجود آمده، به چیزهایی که در وجود خودش بود مردم را می خواند. هیچ گاه تظاهر و خودآرایی نکرده، به بزرگی و عزّت نفس مباهات نمی نمود و به خواری و سرشکستگی نیز تن در نداده، با قلب درخشان و روحی جذاب در جامه پاک [ولی کهنه و خانه قدیمی ]خود به سر می برد. از طرز رفتار و کردار شهریاران ایران و امپراتورهای روم و یونان از روی حق و راستی سخن میراند... کمترین میل به ظاهر سازی و خودپسندی و گمراهی در وجودش نبود. ملکات فاضله و راه رستگاری دنیا و آخرت را به مردم نشان می داد... خودآرایی [و توسل ] به انواع حیله و نیرنگ و تظاهر به حقایق را از بزرگ ترین گناهان انسان شمرده، مخصوص مردمان پست و دون همت می دانست.»(12)

 

زبهر هر پیمبر آیتی بود

 

که او را در زمان خویش بنمود

 

و لیکن آن ظهور حیّ سبحان

 

به نفس خویشتن می بود برهان

 

2 - قاطعیت و ایمان

 

اگر سرتاسر تاریخ زندگی پیامبر اکرم (ص) را مطالعه کنیم، صداقت و قاطعیت را خواهیم یافت. همین اخلاق کریمه پیامبر (ص) به ضمیمه جذّابیت قرآن کریم باعث پیش رفت سریع اسلام شد. قریش که گسترش و سرعت نفوذ آن حضرت را مشاهده می کرد، پر جاذبه ترین پیشنهادها را برای ایشان مطرح ساخت، ولی پیامبر همه آنها را قاطعانه و با صراحت نفی کرد. در این جا به سه نمونه از آن پیشنهادها که همه تاریخ نویسان معتبر جهان ثبت کرده اند، اشاره می کنیم:

 

الف) گروهی از بزرگان قریش برای چندمین بار به محضر ابوطالب شرف یاب شدند. او نیز از حضرت محمد خواست که در آن جلسه حضور یابد. آن گاه به محمد عرض کرد: برادرزاده ام! به پیشنهادهای سران قریش گوش بده و بخشی از آن را بپذیر تا هم خودت راحتی شوی و هم ما به زحمت زیادتر گرفتار نشویم. حضرت فرمود: عمو جان! اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپ من بگذارند، هرگز دست از تبلیغ رسالت بر نمی دارم؛ یا باید پیروز شوم و یا جانم را بر سر آن بگذارم.

 

سپس رسول خدا گریه کنان برخاست. ابوطالب او را صدا زد و گفت: عزیزم! برگرد و آن چه دوست داری بگو، به خدا قسم، هرگز از یاری تو دست بر نخواهم داشت.(13)

 

ب) روزی عُتَبة بن ربیعة بن عبدالشمس حضرت محمد (ص) را دید که در مسجد الحرام تنها نشسته است. از جمعی از رجال قریش اجازه گرفت تا با حضرت محمد (ص) گفت و گو کند. سپس به نمایندگی از آنان محضر رسول خدا (ص) آمد و گفت: ای برادرزاده! این امر بزرگی که آورده ای، اجتماع ما را پراکنده ساخته و خردهای آنان را به سفاهت و حماقت خوانده و خدایان آنان را نکوهش نموده و پدران آنان را که مرده اند، کافر نامیده است. اکنون پند مرا بشنو و نیکو بیندیش. اگر قسمتی از آن را بپذیری (به سود تو خواهد بود). پیامبر فرمود: بگو ای «ابو ولید» تا بشنوم. عتبه گفت: ای محمد! اگر منظورت به دست آوردن ثروت دنیاست، به اندازه ای مال به تو می دهیم که از همه مردم ثروت مندتر شوی. اگر برای سروری قیام کرده ای، تو را به ریاست پذیرفته و هیچ کاری بدون فرمان تو انجام نمی دهیم. اگر هوای پادشاهی به سر داری، تو را پادشاه جزیرة العرب منصوب می سازیم و اگر جنّ زده شده ای، حاضریم معالجه ات کرده و اموال بسیاری را برای درمان تو هزینه کنیم.

 

حضرت رسول (ص) فرمود: سخنانت پایان یافت. گفت: بلی. فرمود: اکنون من می گویم و تو گوش فرا ده. سپس سوره فصلت را خواند و وقتی به آیه 27 رسید، به سجده افتاد. سپس فرمود: ای «ابو ولید»! اینک که پاسخ را دریافت کردی، هر جا که می خواهی برو.

 

عُتَبه با قیافه متغیر حرکت کرد و پیش دوستانش برگشت و گفت: به خدا قسم، گفتاری از محمد شنیدم که هرگز مانند آن را نشنیده بودم. این گفتار، نه شعر بود و نه کهانت. ای گروه قریش! از من بشنوید و دست از محمد (ص) باز دارید. به خدا قسم، این گفته هایی که از وی شنیدم، فهمیدم داستان عظیمی در پیش است. اگر عرب بر وی پیروز شود، مقصود شما بدون زحمت حاصل می شود و اگر او بر عرب پیروز گردد، پادشاهی او پادشاهی شما و سربلندی او سربلندی شماست... گفتند: ای «ابو ولید»! به خدا سوگند تو را هم با زبان خویش سحر کرد. عُتَبه گفت: هرگونه فکر می کنید آزادید، من حق را باز گفتم.(14)

 

ج) ایام حج بود. رسول اکرم (ص) از فضای آزاد آن استفاده کرده مردم را در منا به اسلام دعوت می نمود تا این که به خیمه های قبیله بنی عامر بن صعصعه رسید. مردی از طرف آنها به نام «بحیرة بن فراس» تا نگاهش به قیافه پیغمبر افتاد مجذوب او شد.

 

سپس گفت: «و اللّه لو انّی اخذت هذا الفتی من قریش لاکلت به العرب؛ به خدا سوگند، اگر من این جوان را از دست قریش می گرفتم با نیروی او قوم عرب را می بلعیدم». آن گاه به رسول خدا (ص) رو کرد و گفت: اگر ما دعوت تو را پذیرفتیم و در این امر یاری ات کردیم و به یاری خدا پیروز شدی، آیا قول می دهی که حکومت بعد از تو به دست ما باشد. رسول خدا (ص) فرمود: «اِنّ هذا الامر للّه یضعه حیث یشاء؛ اختیار این امر به دست خداست و هر کجا بخواهد آن را می نهد. بحیره گفت: ما در مقابل عرب جان نثار تو باشیم و آن گاه که خداوند پیروزی ات داد، کار حکومت به دست دیگران باشد! ما را نیاز به پذیرش این دعوت نیست.(15)

 

اگر حضرت محمد (ص) یک سیاست مداری فریب کار بود اولاً: نمی توانست چنین قاطعیتی از خود نشان دهد، بلکه با قریش کنار می آمد و ثروت و قدرت را در جزیرة العرب بدون زحمت و آوارگی و شکنجه یارانش به دست می گرفت. ثانیاً: اگر به قریش اعتماد نمی کرد بدون شک با قبیله بنی عامر در آن دوران ضعف و بی کسی مصالحه می کرد و به کمک نیروهای آنها زودتر بر جزیرة العرب مسلط می شد. پس از پیروزی، اگر رئیس قبیله بنی عامر زنده می بود و مطالبه عمل به وعده می کرد، مطابق معمول می گفت: من یادم نیست؛ اگر خیلی با وجدان بود، دستور می داد سمتی را در حکومت به او بدهند. ولی اگر ادعای بالاتری مثلاً خلافت در سر داشت و پافشاری می کرد، دستور می داد او را دست گیر کرده و به زندان محکومش کنند و سپس پیشنهاد عفوش می دادند و آزاد می شد. در صورتی که پس از عفو باز هم بر ادعای خود اصرار می ورزید، بی شک وی را به قتل می رساندند و خونش را به گردن جنّیان می انداختند؛ ولی محمد (ص) سیاسی کاری نداشت و مجسمه امانت، صداقت و مردانگی بود و مکر و تزویر را ناجوان مردی و غیر اسلامی می دانست.

 

مکر و فریب حربه نامرد مردم است

 

نامرد حیله بازد و مردی رها کند

 

3 - التزام عملی به گفتار (هم آهنگی گفتار و کردار)

 

حضرت محمد (ص) در عمل به تعهدات خود بی بدیل بود. شاهد این گفته، واقعه «حلف الفضول» است؛ پیامبر (ص) در ایام جوانی با چند تن از غیرت مندان مکه عهد بست که امنیت زائران خانه خدا و مسافران مکه را تأمین نمایند. وی پیوسته بر تعهد خود پایدار بود و پس از بعثت نیز فرمود: اگر آنان مرا به یاری بطلبند، اجابت کرده و خواهم رفت.

 

کوویلیام می نویسد: «پیغمبر مردی شریف النفس، فروتن، پاک دل و خوش منش بود. در پایان زندگانی؛ یعنی در روز پیش از وفاتش به مسجد آمد و با صدای رسا گفت: ای مردم! آیا از من به شما آزاری رسیده؟ هر کس از من صدمه و آسیبی دیده، می تواند قصاص نماید. چون کسی در جوابش چیزی نگفت، دوباره اظهار داشت: آیا از شما دِینی به گردن من است؟ این بار فریادی بلند شد که می گفت: من از تو بستان کارم، زیرا [یک ]وقتی برای رفع یکی از حاجات خود، سه درهم از من وام گرفتی. محمد (ص) بی درنگ آن مبلغ را به او پس داده، گفت: شرمندگی در این دنیا برای انسان، بهتر از خجالت در روز حساب است.»(16)

 

4 - مهرورزی

 

یکی از علل پیش رفت اسلام و نفوذ حضرت محمد (ص) در قلوب مخالفان، محبت و ساده زیستی ایشان در اوج اقتدار بود. با این که آن حضرت به اعتراف ابوسفیان ها قدرت افسانه ای پیدا کرده بود، اما در خانه ای محقر زندگی می گرد و لباسی ساده می پوشید و با همسایگان یهود و نصارا به قدری عادلانه و مهربانانه می زیست که آنان اسلام را از مسیحیت جدا نمی پنداشتند. دانشمندان بسیاری هنوز هم تحت تأثیر ساده زیستی شیوه رفتار حضرت محمد (ص) با مسیحیت قرار دارند و این عوامل را مایه پیش رفت اسلام می دانند، نه شمشیر و خشونت را.

 

کارلایل می نویسد: «هیچ شهریار با اقتدار و هیچ کشورگشایی، با چوب دست زرنگار خود نتوانست به اندازه این مردی که عبای کهنه بر دوش کشیده و جامه پاره در بر کرده بود، مورد ایمان و اطاعت قرار گیرد و به پایه بزرگی و آقایی او برسد.»(17)

 

نمونه بارز مهرورزی

 

به قدری پیامبر اکرم (ص) در مهر و محبت معروف شده بود که دشمنانش نیز در وی طمع می کردند. اگر پیامبر از مهربانی، گذشت و عفو صحبت می کرد، خودش الگوی کامل چنین رفتاری بود. روزی یکی از دشمنانش که در صدد قتل او بود، از کمین در آمد و شمشیر به رویش کشید و گفت: یا محمد! چه کسی تو را از دست من نجات می دهد؟ فرمود: خدا. هنگامی که پایش لغزید و با شمشیر به زمین افتاد، پیامبر (ص) آن را برداشت و روی سینه اش نشست. فرمود: چه کسی تو را از دست من نجات می دهد؟ بی درنگ گفت: «جُودَکَ و کَرَمُکَ یا مُحمّد؛ جود و بخشش تو». پیامبر در حالی که اشک محبت در چشمانش حلقه زده بود، فرمود: حرکت کن و به اردوگاه خود برو.

 

عجیب است از ریاست کلیسای انگلیس چارش که در خطابیه خود توانست مطالبی برجسته درباره حضرت محمد بازگو سازد و مستشرقان مغرض را که بر ضد پیامبر (ص) سخن رانده و یا نوشته اند، افرادی پست و خودخواه معرفی کند. وی می نویسد:

 

عده ای از نویسندگان مسیحی درباره صفات و حالات پیشوای بزرگ اسلام مطالبی نوشته اند که بیشتر ناشی از پستی و خودخواهی است. در این میان، برخی از نویسندگان نامی عصر حاضر به این موضوع پی برده و در صدد دفاع بر آمده اند.

 

جان داونپورت (Jon Davenport) در کتاب خود می نویسد: به همان اندازه که ما صفات حقیقی و عظمت واقعی محمد را روی مدارک صحیح و اسناد غیر قابل انکار تاریخی به دست می آوریم، به همان اندازه هم از نوشته های مخالفین این مرد بزرگ، مطالب سست و بی پایه می بینم.(18)

 

5 - تواضع و فروتنی

 

یکی از عجایب و مشخصات برجسته روحی رسول اکرم (ص)، تواضع اوست. با این که تمام عوامل بزرگی و عظمت را به تدریج پیدا می کرد، ولی تواضع او از همه بیشتر بود. در مقام خواجگی، کار غلامی می کرد و حال آن که از نظر حسب و نسب، از همه برتر بود.

 

آن حضرت در اواخر عمرش ریاست و سیادت ظاهری پیدا کرده بود که نظیر نداشت. با وجود این همه عزت و اقتدار، لباس خود را شخصاً وصله می زد و کفش خود را می دوخت و سوار بر الاغ برهنه می شد و مانند بردگان نشست و برخاست می کرد. ابوذر نقل می کند: «پیامبر (ص) معمولاً در وسط اصحاب می نشست و اگر غریبی از راه می رسید و با او کار داشت، [وی را ]نمی شناخت و ناگزیر می پرسید: ایکم محمد؛ کدام یک از شما محمد است. از این رو به اصرار و خواهش ما پذیرفت تا دکه ای از گِل برای او بسازیم تا بر آن جلوس نماید و ما در اطراف او بنشینیم.»(19)

 

طرح یک شبهه و پاسخ

 

یکی از دست آویزهایی که بر ضد اسلام و حضرت محمد (ص) در سایت ها منعکس شده، مسئله سنگ دلی و خشونت است. مهم ترین آیه ای را که دشمنان اسلام حربه خود قرار داده اند، آیه 29 سوره فتح است: «محمدٌ رسولُ الله و الذین معه اَشِداءُ علی الکفار رحماء بینهم؛ محمد پیامبر خدا و کسانی که با او هستند، بر کافران سخت گیرند و در میان خودشان با یک دیگر مهربانند». اینان می گویند: چگونه از رحمت و عطوفت دین اسلام سخن می گویید، در حالی که در جنگ ها بسیاری از کفار و مشرکین به هلاکت می رسیدند؟ چگونه است که قرآن مسلمانان را به بی رحمی و سخت گیری در باره کفار دعوت می کند؟

 

در پاسخ این شبهه می گوییم:

 

1 - انسان از برخی نویسندگان مسیحی در شگفت می ماند که جهاد اسلامی را مورد انتقاد قرار می دهند و پیامبر رحمت را به قساوت و آدم کشی متهم می کنند، در صورتی که در جنگ های صلیبی صدها هزار مسلمان را قتل عام کردند و در اسپانیا پس از غلبه بر مسلمانان، رودخانه های خون از کنار اجساد شهیدان جاری ساختند و حال این که شعار دین آنان، محبت و مهرورزی بود. حتی حضرت عیسی (ع) دستور داده بود اگر سیلی به صورتتان زدند، خشمگین نشوید بلکه طرف دیگر صورت را هم آماده سازید و اگر لباستان را بردند، هیچ مگویید. به قول فردوسی در شاهنامه:

 

نبینی که عیسای مریم چه گفت

 

بدانگه که بگشاد راز نهفت

 

که پیراهنت گر ستاند کسی

 

میاویز با وی به تندی بسی

 

اگر بر زند کف به رخسار تو

 

شود تیره زان زخم دیدار تو

 

میاور تو خشم و مکن روی زرد

 

بخوابان تو چشم و مگو هیچ سرد

 

نویسندگانی که بر اسلام خرده می گیرند، آیا جنگ جهانی را فراموش کرده اند؟ بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی را از یاد برده اند؟ آیا به خاطر ندارند کشورهای استعمارگر تا چه اندازه به کشورهای فقیر ظلم کرده اند، آنها را مستعمره خود قرار داده اند و رودهای خون جاری نموده اند؟ وقایع صربستان، حمله به افغانستان و عراق و کشتن صدها هزار نفر از مردم بی دفاع، آیا اینها مهرورزی است؟ فجایع اسف بار زندان های ابوغریب و گوانتانامو را با کدامین معیار و ملاک می توان توجیه نمود؟ مضافاً این که اگر بعضی حاکمان به اسم اسلام و پیامبر به کُشت و کُشتار دست زده اند، این گونه رفتارها به اصل اسلام ارتباطی ندارد و اصولاً آنها را تأیید نمی کند.

 

2 - نویسندگانی که بر اسلام خرده گرفته اند، به کلمه کفار توجه نکرده اند که منظور از آن چه نوع کافری است؛ اگر مقصود اهل کتاب باشند که اسلام نهایت محبت را به آنان روا داشته است؛ چنان که در اعترافات بزرگان مسیحیت از جمله گوستاولبون در کتاب «تمدن اسلام و عرب» ملاحظه می شود و اگر مقصود از کافران، مشرکان و مادی گرایان باشند، سخت گیری مفهوم و شرایط خاصی داشته است؛ اگر پیمان و تعهدی می بستند، هرگز متعرض مشرکان نمی شدند، زیرا کار پیغمبر دعوت مردم به توحید و خداپرستی بود و اکراه و اجباری هم در دعوت به دین نیست، چرا که دین مجموعه ای از عقاید قلبی و اعمال قالبی است و اگر اعمال از عقیده و ایمان نشأت نیابد، باطل و بیهوده می باشد. بنابر این مقصود از کفاری که باید سرسختانه با آنان برخورد کرد آن گروهی هستند که سر جنگ و ستیز با اسلام و مسلمانان دارند و یا بدعت گذار می باشند؛ مانند: مسیمله کذّاب ها، پیمان شکنان و دیگر محاربانی که پیوسته بر ضد مسلمانان توطئه می کردند و در گمراه کردن ساده دلان گام بر می داشتند. چگونه حضرت محمد (ص) و پیروانش با مطلق کفار با خشونت رفتار می کردند در صورتی که منافقان، که از کافران بدتر بودند، در امنیت زندگی می کردند. حضرت محمد (ص) و پیروانش با خشونت طلبان به خشونت رفتار می کردند، اما با افراد با محبت برخوردی دوستانه و ملاطفت آمیز داشتند. آری، پیامبری که مظهر رحمت الهی است، باید مهرش بر قهرش غالب باشد. قرآن می فرماید: «و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین؛(20) ما تو را نفرستادیم، مگر این که برای جهانیان رحمت باشی».

 

پیامبر (ص) هم مرد میدان جنگ است و هم مرد عرصه محبت، زیرا جنگ و جهاد به طور کلی و به مفهوم انسانی آن از لوازم لا ینفک زندگی بشری است، منتها در آیین اسلام شرایطی دارد. در نظام احسن، تنازع به مفهوم طبیعی ضرورت دارد، لیکن به مفهوم انسانی، در مقاطعی ضرورت پیدا می کند. به قول مولوی:

 

این جهان جنگ است چون کل بنگری

 

ذره ذره همچو دین با کافری

 

آن یکی ذره همی پرّد به چپ

 

واندگر سوی یمین اندر طلب

 

این جهان با جنگ قائم می بُوَدْ

 

در عناصر در نگر تا حل شود

 

پس بنای خلق بر اضداد بود

 

لاجرم جنگی شدند از ضر و سود

 

هست احوالت خلاف یک دگر

 

هر یکی با هم مخالف در اثر

 

فوج لشکرهای احوالت ببین

 

هر یکی با دیگری در جنگ و کین

 

می نگر در خود چنین جنگ گران

 

پس چه مشغولی به جنگ دیگران

 

آری رخت بر بستن مطلق جنگ از این عالم، مساوی با فنا و نیستی انسانیت بلکه عالم طبیعت است، چرا که انسان برای ادامه زندگی، به همیاری و تعاون هم نوعان نیازمند است، از این رو ناگزیر است اجتماعی زندگی کند. از سوی دیگر، غرایز افراد مختلف است؛ جاه طلبی، مال دوستی، قدرت نمایی، منفعت طلبی و... باعث می شود تا آدمیان به مجادله و جنگ روی آورند و هر یک برای جلب منافع خویش با دیگری به ستیز برخیزد. بر این اساس نمی توان مطلق جنگ را نادیده انگاشت.

 

تنازع بقا در عالم حیوانات، ابدی است و تعارض مصالح و منافع در جهان انسانی، به گونه مقطعی جنگ را می طلبد. تجربه ثابت کرده است که وحدت نژاد، ملیت و زبان، حتی قرابت و خویشاوندی و توافق در عقاید بشری و دموکراسی هم نمی تواند بین مردم الفت ایجاد کند و جنگ را براندازد. یگانه چیزی که می تواند اتحاد واقعی به وجود آورد، وحدت مکتب و مرام الهی و ایمان راستین به دین است. قرآن می فرماید: «لو اَنْفَقْتَ ما فی الارض جمیعاً ما الفت بین قلوبهم و لکن الله الف بینهم».(21) در پرتو آیین الهی بود که حضرت محمد قبایل پراکنده و خشن عرب را جمع کرد و الفت و برادری بین آنها به وجود آورد و با شعار «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا» مؤمنان به وحدت واقعی رسیدند که قرآن آنان را به سپاس گزاری دعوت کرده و یادآوری می کند که شما دشمن یک دیگر بودید و به برکت اسلام با هم برادر شدید. مولوی در این باره چنین سروده است:

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید عبدلی ( دوشنبه 93/11/6 :: ساعت 12:49 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

مرنجان و مرنج
عزاداری از سنت های پیامبر اکرم (ص) است
سعادت ابدی در گرو اشک و عزاداری بر سیدالشهدا علیه السلام
سبک زندگی قرآنی امام حسین (علیه السلام)
یاران امام حسین (ع) الگوی یاران امام مهدی (عج)
آیا شیطان به دست حضرت مهدی علیه السلام کشته خواهد شد؟
ارزش اشک و عزا بر مصائب اهل بیت علیهم السلام
پیوستگان و رهاکنندگان امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام در آیینه زیارت
پیروان مسیح بر قوم یهود تا روز قیامت برترند!
نگاهی به شخصیت جهانی امام حسین «علیه السلام»
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 1305
>> بازدید دیروز: 846
>> مجموع بازدیدها: 1361196
» درباره من

بشنو این نی چون حکایت می کند

» فهرست موضوعی یادداشت ها
دینی و مذهبی[871] . عشق[360] . آشنایی با عرفا[116] . جدایی از فرهنگ[114] . موسیقی[66] . داستانک[2] . موعود . واژگان کلیدی: بیت المال . صحابی . عدالت . جزیه . جنایات جنگ . حقوق بشردوستانه . حکومت . خراج . علی علیه‏السلام . لبنان . مالیات . مصرف . مقاله . منّ و فداء . ادیان . اسرای جنگی . اعلان جنگ . انصاری . ایران . تقریب مذاهب . جابر .
» آرشیو مطالب
نوشته های شهریور85
نوشته های مهر 85
نوشته زمستان85
نوشته های بهار 86
نوشته های تابستان 86
نوشته های پاییز 86
نوشته های زمستان 86
نوشته های بهار87
نوشته های تابستان 87
نوشته های پاییز 87
نوشته های زمستان87
نوشته های بهار88
نوشته های پاییز88
متفرقه
نوشته های بهار89
نوشته های تابستان 89
مرداد 1389
نوشته های شهریور 89
نوشته های مهر 89
آبان 89
آذر 89
نوشته های دی 89
نوشته های بهمن 89
نوشته های اسفند 89
نوشته های اردیبهشت 90
نوشته های خرداد90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد90
نوشته های شهریور90
نوشته های مهر 90
نوشته های تیر 90
نوشته های مرداد 90
نوشته های مهر 90
نوشته های آبان 90
نوشته های آذر 90
نوشته های دی 90
نوشته های بهمن 90
نوشته های اسفند90
نوشته های فروردین 91
نوشته های اردیبهشت91
نوشته های خرداد91
نوشته های تیرماه 91
نوشته های مرداد ماه 91
نوشته های شهریور ماه91
نوشته های مهر91
نوشته های آبان 91
نوشته های آذرماه91
نوشته های دی ماه 91
نوشته های بهمن ماه91
نوشته های بهار92
نوشته های تیر92
نوشته های مرداد92
نوشته های شهریور92
نوشته های مهر92
نوشته های آبان92
نوشته های آذر92
نوشته های دی ماه92
نوشته های بهمن ماه92
نوشته های فروردین ماه 93
نوشته های اردیبهشت ماه 93
نوشته های خردادماه 93
نوشته های تیر ماه 93
نوشته های مرداد ماه 93
نوشته های شهریورماه93
نوشته های مهرماه 93
نوشته های آبان ماه 93
نوشته های آذرماه 93
نوشته های دیماه 93
نوشته های بهمن ماه 93
نوشته های اسفند ماه 93
نوشته های فروردین ماه 94
نوشته های اردیبهشت ماه94
نوشته های خرداد ماه 94
نوشته های تیرماه 94
نوشته های مرداد ماه 94
نوشته های شهریورماه94
نوشته های مهرماه94
نوشته های آبان ماه94

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
کنج دل🩶
همراه با چهارده معصوم (علیهم السلام )ویاران-پارسی بلاگ
پیام شهید -وبگاه شهید سید علی سعادت میرقدیم
دانشجو
(( همیشه با تو ))
بر بلندای کوه بیل
گل رازقی
نقاشخونه
قعله
hamidsportcars
ir-software
آشفته حال
بوستــــــان ادب و عرفــان قـــــــرآن
سرباز ولایت
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
...عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
*تنهایی من*
بلوچستان
تیشرت و شلوارک لاغری
اقلیم شناسی دربرنامه ریزی محیطی
کشکول
قدم بر چشم
سه ثانیه سکوت
نگارستان خیال
گنجدونی
بهارانه
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
اکبر پایندان
Mystery
ermia............
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
تــپــش ِ یکــ رویا
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سلحشوران
گیاه پزشکی 92
مقبلی جیرفتی
تنهایی افتاب
طراوت باران
تنهایی......!!!!!!
تنهای93
سارا احمدی
فروشگاه جهیزیه و لوازم آشپزخانه فدک1
.: شهر عشق :.
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
ماتاآخرایستاده ایم
هدهد
گیسو کمند
.-~·*’?¨¯`·¸ دوازده امام طزرجان¸·`¯¨?’*·~-.
صحبت دل ودیده
دانلود فایل های فارسی
محقق دانشگاه
ارمغان تنهایی
* مالک *
******ali pishtaz******
فرشته پاک دل
شهیدباکری میاندوآب
محمدمبین احسانی نیا
کوثر ولایت
سرزمین رویا
دل نوشته
فرمانده آسمانی من
ایران
یاس دانلود
من.تو.خدا
محمدرضا جعفربگلو
سه قدم مانده به....
راز نوشته بی نشانه
یامهدی
#*ReZa GhOcCh AnN eJhAd*#(گوچـی جـــون )
امام خمینی(ره)وجوان امروز
فیلم و مردم
پیکو پیکس | منبع عکس
پلاک صفر
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
اسیرعشق
دل پرخاطره
* عاشقانه ای برای تو *
farajbabaii
ارواحنا فداک یا زینب
مشکات نور الله
دار funny....
mystery
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
گل یا پوچ؟2
پسران علوی - دختران فاطمی
تلخی روزگار....
اصلاحات
گل خشک
نت سرای الماس
دنیا
دل پر خاطره
عمو همه چی دان
هرکس منتظر است...
سلام محب برمحبان حسین (ع)
ادامس خسته من elahe
دهکده کوچک ما
love
تقدیم به کسی که باور نکرد دوستش دارم
گروه اینترنتی جرقه داتکو
مدوزیبایی
من،منم.من مثل هیچکس نیستم
Tarranome Ziba
پاتوق دختر و پسرای ایرونی
اسرا
راه زنده،راه عشق
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
وب سایت شخصی یاسین گمرکی
حسام الدین شفیعیان
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
ܓ✿ دنـیــــاﮮ مـــــــن
Hunter
حسام الدین شفیعیان
دهکده علم و فناوری
اسیرعشق
دختر باحال
*دلم برای چمران تنگ شده.*
♥تاریکی♡
به یادتم
باز باران با محرم
تنهایی ..............
دوستانه
هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
زندگی
نیلوفر مرداب
فقط طنزوخنده
تینا!!!!
شیاطین سرخ
my love#me
سرزمین خنگا
احکام تقلید
•.ღ♥ فرشتــ ـــ ـه تنهــ ــ ــایی ♥ღ.•
فوتسال بخش جنت (جنت شهر )
حقیقت صراط
...دیگه حسی نمونده
زیر اسمان غربت
شهید علی محسنی وطن
سکوت(فریاد)
عاشقانه ها
خودمو خدا تنها
دانستنی های جالب
ermia............
حجاب ایرانی
عرفان وادب
دل خسته
عاشقانه های من ومحمد
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
sharareh atashin
mehrabani
khoshbakhti
______>>>>_____همیشگی هااا____»»»»»_____>>>>
دخترونه
قلبی خسته ازتپیدن
عشـ۩ـق یـ۩ـعنی یـ۩ـه پــ۩ـلاک......
تینا
مذهب عشق
مناجات با عشق
داستان زندگی من
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
عاشق فوتبال
کشکول
حاج آقا مسئلةٌ
صدا آشنا
کد بانوی ایرانی
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
« یا مهدی ادرکنی »
وبلاگ تخصصی کامپیوتر - شبکه - نرم افزار
::::: نـو ر و ز :::::
توکای شهر خاموش

.: اخـبـار فـنـاوری .:
Biology Home
شــــــــــــــهــــدای هــــــــــــــســـتــه ایـــــــــــــ
مثبت گرا
تک آندروید
امروز
دانستنی / سرگرمی / دانلود
°°FoReVEr••
مطلع الفجر
سنگر بندگی
تعصبی ام به نام علی .ع.
تنهایی.......
دلـــــــشــــــــکســـــته
عاشقانه
nilo
هر چی هر چی
vida
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
عکس های جالب و متحرک
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
دیجی بازار
نمونه سوالات متوسطه و پیش دانشگاهی و کارشناسی ارشد
bakhtiyari20
زنگ تفریح
گلچین اینترنتی
روستای اصفهانکلاته
پایه عکاسی مونوپاد و ریموت شاتر بلوتوث
سرور
عاطفانه
سلام
بخور زار
اشک شور
منتظران

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان





































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب