سلسله گیاهان را به چهار دسته تقسیم کرده اند:
1- سبزینه دار و بىسبزینه یا جلبکها و قارچها.
2- خزهها.
3- سرخسها.
4- مولدین دانه.
و هر یک به جاى خود نقش عمدهاى در تداوم حیات در روى زمین به عهده دارند، مثلًا جلبکهاى کوچک غذاى جانوران کوچکى هستند که طعمه ماهىها واقع مىشوند، ماهىهاى کوچک به نوبه خود طعمه ماهى هاى بزرگ مىباشند، اگر در دریاچهها و رودخانهها و اقیانوسها، جلبکى وجود نداشت ماهىهاى خوراکى به زودى از میان مىرفتند، تمام جانوران دریایى از کوچکترین آن ها گرفته تا بزرگترینشان، مستقیماً یا غیر مستقیم، به غذاهایى که گیاهان آبى مىسازند، بستگى دارند.
قارچها شامل باکترىها، کپکها، مخمرها و قارچهاى چترى است، بعضى از قارچها از بهترین دوستان انسانند.
هزارها نوع قارچ وجود دارد، تقریباً در همه جا یعنى در خاک و آب و روى اغذیه و داخل و خارج بدن موجودات زنده یافت مىشوند، بعضى از قارچها به صورت گرد و خاک، زنده در هوا معلقند.
بسیارى از باکترىها براى انسان پر ارزشند، براى بعضى صنایع و در تهیه برخى غذاها و در کشاورزى به آن ها احتیاج است.
باکترىها در بعضى صنایع و تهیه کتان لازماند، در چرمسازى پوستها را در محلولى از پوست درخت بلوط قرار مىدهند، در این جا باکترىها به نرم شدن پوست کمک مىکنند.
براى تهیه کتان، ساقه بزرگ را مىبرند و آن را در چاههاى مرطوبى حفظ مىکنند، باکترىها مادهاى را که سبب اتصال رشتههاى کتان مىباشند مىپوسانند، الیاف کتان با این عمل از هم جدا مىشوند و از آن کتان تهیه مىشود.
باکترىها براى تهیه بعضى اغذیه لازم مىباشند، بعضى باکترىها الکل را به سرکه تبدیل مىکنند.
قند محتوى در شیره میوهجات، تحت اثر مخمرها به الکل مبدل مىگردد، سپس الکل تحت اثر باکترىها به سرکه تغییر مىیابد.
بعضى باکترىهاى دیگر، لاکتوز شیر را به اسید لاکتیک، تبدیل مىکنند، این فعل و انفعال شیر را بریدن شیر مىگویند.
اسید لاکتیک براى تهیه پنیر ترش مانند پنیر سویس لازم است، باکترىهاى مولد اسید لاکتیک براى تهیه کلم شور نیز مفیدند.
باکترىها به کشاورزى نیز کمک مىکنند، رشد گیاهان باعث جذب مقادیر مهمى از عناصر خاک مىشود.
اگر ازت و بعضى عناصر دیگر لازم دوباره به خاک نمىرسیدند، گیاهان قادر به رشد نبودند.
باکترىها به تهیه مجدد این عناصر کمک مىکنند، وقتى گیاهان و جانوران مىمیرند، باکترىها به اجساد آن ها اثر کرده، مواد درهم بدن آن ها را به صورت مواد ساده تجزیه مىکنند، این مواد ساده مىتوانند مورد استفاده گیاهان دیگر قرار گیرند.
مسئله کپکها نیز مانند باکترىها از عجایب دستگاه حضرت حق است.
در بعضى غذاها وجود کپک لازم است، مثلًا مزه و رنگ پنیر «راکفور» مربوط به کپکهایى است که روى آن زندگى مىکنند.
یکى از کپکهاى پست، داروى شگفتآور «پنى سیلین» را به وجود مىآورد که از رشد میکروب بعضى امراض در بدن انسان جلوگیرى مىکند.
کپکها مانند باکترىها، روى بقایاى گیاهان و جانواران زندگى کرده، آن ها را تجزیه مىنمایند و با این عمل زمین را حاصلخیز مىکنند.
مخمرها، قارچهاى کوچک تک سلولىاند و غذاى خود را از قندى که به صورت محلول است مىگیرند، با انجام این عمل، قند را به انیدرید کربنیک و الکل تبدیل مىکنند.
این پدیده به تخمیر موسوم است، مخمرها در تهیه نان بکار مىروند، وقتى مخمر و قند در خمیر نان با هم مجاور شدند، الکل وانیدرید کربنیک متصاعد مىشوند و سبب برآمدن نان و متخلخل شدن آن مىگردند، وقتى نان مىپزد الکلش تبخیر شده و وارد هوا مىشود.
خزهها، از جلبکها و قارچها که فاقد ریشهاند و ساقه و برگ ندارند، کاملترند، خزهها داراى برگهاى ساده و اندامهایى ریشه مانند و ساقه مانند مىباشند.
اندازه آن ها هیچ وقت از چند سانتى متر تجاوز نمىکند؛ زیرا آن ها بافت چوبى را که براى نمو طولى لازم است، فاقد مىباشند.
عرفان اسلامى، ج7، ص: 355
خزهها، در اماکن مختلف و داراى رطوبت کافى، به حد وفور مىرویند و در نواحى قطبى و کوهستانهاى مرتفع یافت مىشوند، بسیارى از آن ها در آبهاى شیرین و اطراف مردابهاى مشجر نمو مىکنند، در اماکن باتلاقى، در جنگلهایى که نور آفتاب کم است مىرویند، خزه ها به خرد شدن سنگها کمک مىکنند و وقتى مىمیرند، بقایاى فاسد شده آنان زمین را حاصلخیز مىسازد.
گیاهان گلدار، گیاهانى هستند که ما به آن ها بیشتر آشنایى داریم و مهمترین گیاهان هستند؛ زیرا که آن ها را براى غذا و مواد بافتنى و مسکن تهیه مىکنند.
گیاهان گلدار، بیش از احتیاج خود غذا تهیه مىکنند و از این نظر مقدارى اندوخته در خود نگه مىدارند، اغلب همین اندوخته هاست که مورد استفاده انسان واقع مىگردد.
گیاهان، مواد اضافى را در کجا ذخیره مىکنند؟ ممکن است در یک یا چند اندام اندوخته کنند، مانند ریشهها، ساقهها، برگها، میوه ها، یا دانه ها.
بعضى گیاهان نظیر کاهو و اسفناج و کلم، غذاى اضافى را در برگهایشان ذخیره مىنمایند؛ هویج و چغندر، غذاى اضافى را در ریشه هایشان اندوخته مى نمایند؛ گل کلم و مارچوبه در ساقه هایشان ذخیره مىنمایند.
گیاهان گلدار، عموماً در میوهها و دانهها اندوخته مىکنند، معروفترین گیاهان گلدار درختان میوه هستند:
سیب، هلو، گیلاس، گوجه، گلابى، غلات نظیر: گندم، چاودا، ذرت، برنج، جو، دانه دار مىباشند.
الیاف بعضى گیاهان به کار ساختن پارچه مىآید، البسه گوناگونى که اکنون بر تن دارید از یک یا چند ماده از مواد زیر ساخته شده اند:
پنبه، کتان، ابریشم مصنوعى، پشم، ابریشم، چرم؛ پشم و ابریشم و چرم از فرآوردههاى حیوانى هستند، ولى به خاطر بیاورید که جانوران به گیاهان زندهاند.
فرآورده هاى حیوانى قسمتى از گیاهان است که توسط حیوانات خورده شده اند.
پنبه، از بزرگترین محصولات صنعتى جهان است و از گیاهان مهم مولد الیاف است، موارد استعمال بسیار دارد که قسمت اعظم آن بافتن پارچههاى گوناگون است.
کتان از بزرک تهیه مىشود، الیاف بزرک که سخت و محکم مىباشند به کار ساختن لباس و طناب مىآید، پارچههاى کتانى، فرش، نخ قند، طنابها و تور ماهیگیرى و عالىترین کاغذهاى تحریر از کتان ساخته مىشوند.
الیاف گیاهى بیشتر از سلولز ساخته شدهاند، سلولز براى تهیه ابریشم مصنوعى به کار مىرود، امروزه الیاف مصنوعى نظیر نایلون که از زغال و آب و هوا ساخته مىشود، به سرعت جاى الیاف طبیعى، گیاهى و حیوانى را مىگیرد.
لاستیک طبیعى، از عصاره شیرى رنگ (لاتکس) درخت کائوچو گرفته مىشود.
این درختان اکنون تقریباً در تمام کشورهاى گرمسیر کاشته مىشوند، بیشتر لاستیک خام براى ساختن لاستیک رویى و تویى چرخهاى اتومبیل به کار مىرود.
از موارد استعمال دیگر، تهیه پوتینها و کفشهاى لاستیکى و لباسهاى نفوذناپذیر و روکش سیمهاى الکتریکى، لولههاى لاستیکى و لوازم طبى و چسب است.
هزارها اشیاى دیگر، از جمله داروها، قند، توتون، کاکائو، قهوه، چاى، بعضى عطرها، سقز و ادویه از گیاهان به دست مىآیند، احتمال دارد شما بتوانید چیزهایى دیگر نیز به خاطر بیاورید.
از جمله منابع بسیار مهم زمین جنگل است، محصولات جنگل زیاد و متنوع است.
غیر از غذا و لباس، چوب یکى از موادى است که مورد استعمال بسیار در جهان دارد.
در آمریکا به تنهایى میلیونها متر مکعب الوار در سال مصرف مىگردد، جنگلها گرما و آب و هوا را تنظیم مىکنند و ذخایر آب را حفظ مىنمایند.
ریشه گیاهان ممکن است از سرعت جریان آب باران، جلوگیرى به عمل آورده و مقدار زیادى خاک حاصلخیز را از شسته شدن محافظت نمایند.
در هر صورت به فرموده قرآن مجید، نسبت به زمین و تمام جریانات طبیعى آن، اعم از دریاها، خشکىها، گیاهان و سایر نعمتهایى که در آن و در کوههاى آن و در اعماق خاک است اندیشه کنید، باشد که از این اندیشه به معرفت و از معرفت به محبت و از محبت به عمل و از عمل به رضایت دوست و از رضایت حضرت اللّه به بهشت جاودان برسید.
فَرِّ جوانى گرفت طفلِ رضیعِ بهار |
لب زلَبَن باز شست شکوفه نوبهار |
|
باز درختان شدند بارور و باردار |
سِرِّ نهان هر چه داشت کرد عیان روزگار |
|
چنانچه امروز گشت سِرِّ خدا آشکار
طبیعت لعل ساز لعل تراشیده باز |
لعل تراشیده را پهلوى هم چیده باز |
|
پهلوى هم چیده را به نقره پیچیده باز |
به نقره پیچیده را به حُقّه پوشیده باز |
|
بحقه پوشیده را به نام نامید نار
درخت نارنج بود با کره و کامله |
زنفخ باد بهار به باغ شد حامله |
|
طفل سمینى بزاد بىمدد قابله |
طفل سمینش بدن پُر بود از آبله |
|
به چهر گلگونش ماند آبله آبدار
بر زبر شاخ بین سیبک سیمین زغن |
نیمرخ سرخ دوست نیم رخ زرد من |
|
عاشق و معشوق بین رفته به یک پیرهن |
نى غلطم عاشقى است کشته خونین کفن |
|
به جرم دلدادگى زدند او را به دار
درخت امرود بین حکمتى انگیخته |
صراحى ساخته شکر در او ریخته |
|
مشک و گل زعفران به هم برآمیخته |
برابر آفتاب به شاخ آویخته |
|
کز پى شش مه شود دواى بیمار زار
مهندس طبع ساخت زهندوانه کُره |
علوم جغرافیا دَرج در او یکسره |
|
جزیره و بحر و بر چشمه و کوه و دره |
بعرض چون بایدش زدن خط دایره |
|
بزن خط استوا به خط نصف النهار
روى دل آراى به از چه سبب زرد شد |
چهر مصفاى او از چه پر از گرد شد |
|
گمان برم هم چو من جفت غم و درد شد |
چنین شود هر کسى زدلبرش فرد شد |
|
چنانچه من گشته ام زهجر زار و نزار