پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله در جهت تحریک اندیشه مردم براى یافتن حقایق و دورى گرفتن از رذایل مىفرماید:
براى شما یاد مرگ و دیدن مردن دیگران موعظهاى کافى است، به دلالت عقل نسبت به واقعیتهاى، وزادى چون تقوا و شغلى چون عبادت و مونسى چون حضرت اللّه و بیانى هم چون قرآن مجید، براى بدست آوردن خیر دنیا و آخرت اکتفا کنید.
مسئله حتمیت مرگ و انتقال از این جهان به سراى آخرت، براى هیچ کس قابل تردید نیست.
دیدن مرگ اشخاص با دیده بصیرت و یاد کردن از مرگ خویش ولى با قدرت تفکر از بهترین عوامل بیدار کننده و وسایل رشد و کمال است.
من شخصى را مىشناختم که به انواع معاصى آلوده بود، امر به معروف و نهى از منکر در او اثر نداشت، از دین بىخبر و نسبت به هر گناهى، اهل عمل بود.
سالها او را ندیدم، تا در ماه رمضانى، دیدم انسانى با وقار و با تربیت در حالى که از احوالات الهى بهرهمند بود و از ایمان و عمل صالح وجودى سرشار داشت به نزدم آمد و پرسید: مرا مىشناسى؟ گفتم: نه، گفت: من همانم که مدتى از عمر گرانمایه را در باطل سپرى کردم.
گفتم: وسیله بیداریت چه بود؟ گفت: دوستى داشتم از دنیا رفت تا نزدیک قبر، جنازه او را مشایعت کردم، به فکر افتادم که بالاى سر قبر بایستم و آنچه با مرده معامله مىشود، ببینم.
دیدم بند کفنش را گشودند، به زیر صورتش خاک ریختند بالاى سرش لحد چیدند و قبر را با گل و خاک پوشاندند، آنوقت به مشایعت کنندگان گفتند: به خانههایتان برگردید.
ناگهان از این مناظر عجیب و غریب تکان شدیدى خورده به خود آمدم و با خود گفتم: برخورد به تمام این واقعیتها براى تو هم خواهد بود، آن وقت در جواب حضرت حق که عمرى به تو احسان داشت و تو در مقابل احسانش، عمرى اسائه ادب داشتى، چه خواهى گفت؟
از همان زمان به توفیق الهى تمام معاصى و خطاها را ترک گفتم و اکنون از برکت آن روز، به ادامه زندگى هماهنگ با قواعد الهى مشغولم.
به خواست خدا در باب هشتاد و سوم که درباره مرگ تنظیم شده مسائل مفصلى خواهد آمد، در اینجا فقط به واقعیتهایى اشاره خواهد رفت که زمینه تفکر و سپس بیدارى را براى ما فراهم آورد.