جفا از سر گرفتی یاد می دار
نکردی آنچه گفتی یاد می دار
نگفتی تا قیامت با تو جفتم ؟
کنون با جور جفتی یاد می دار
مرا بیدار در شبهای تاریک
رها کردی و جفتی یاد می دار
به گوش خصم می گفتی سخنها
مرا دیدی نهفتی یاد می دار
نگفتی خار باشم پیش دشمن ؟
چو گل با او شکفتی یاد می دار
گرفتم دامنت از من کشیدی
چنین کردی و رفتی یاد می دار
همی گویم عتابی من به نرمی
تو می گویی به زفتی (1) یاد می دار
فتادی بارها دستت گرفتم
دگر باره بیفتی یاد می دار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - زفتی : درشتی و ستبری , غلظت