سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله سیره نظرى پیامبر
سیره عملى پیامبر
منع پوشیدن لباس تن نما - بریدن قسمت هاى آویزان آستین ها منع پوشیدن لباس هاى تجملى ترغیب افراد به پوشیدن لباس نو به جاى کهنه در صورت داشتن لباس بیشتر - پوشیدن لباس گران و تجملى براى جوانان اشکال نداشت. لباس هاى پیامبر با لباس سایر افراد تفاوتى نداشت - به پاکیزگى لباس اهمیت مى داد لباس ارزان قیمت را خود برمى داشت و لباس گران قیمت یا تجملى را به اسامه و افراد جوان تر مى داد.
محافظه کارى 62
طبقه مرفه، محافظه کار است. این محافظه کارى همراه با کناره گیرى از کار تولیدى چنان نمود آشکارى دارد که حتى نشانه محترم بودن شخص محافظه کار شناخته مى شود. طبقه مرفه به حفظ وضع موجود علاقه مند و عامل و محرک محافظه کارى یا واپسگرایى در ساختار اجتماعى است. ترک هر روش و راه و رسم پذیرفته شده زندگى با مخالفت این طبقه روبه رو مى شود. آنان با عبارت پردازى هاى مبالغه آمیز هر نوآورى و تغییر را موجب ایجاد آشوب در جامعه، واژگونى اخلاق و بر هم زدن نظم طبیعت معرفى مى کنند. اعمال طبقه مرفه، طبقات پایین تر جامعه را به محافظه کارى مى کشاند، زیرا امکانات مصرف و زیستن را بر آنها تنگ مى کند تا توانایى پذیرش راه و روش جدید را نداشته باشند. به این ترتیب، طبقه مرفه، از سه طریق براى جلوگیرى از توسعه فرهنگى بهره مى برد: 1. ایستایى کامل خود طبقه. 2. از راه الگوى سرمشقى ضایع کردن تظاهرى (رقابت منزلتى) و محافظه کارى. 3. به طور غیر مستقیم از طریق نظام توزیع نابرابر ثروت و معاش که تکیه گاه این نهاد است.63
نمونه هایى از صدر اسلام
پیرمردى سال خورده از بنى عمرو بن عوف به نام ابو عفک، در 120 سالگى با اشعار خود مردم را به دشمنى با پیامبر برمى انگیخت. او با اشعار خود مردم را به محافظه کارى دعوت مى کرد: «مدت زیادى زندگى کردم و هیچ خانه و مجمعى را خردمندتر و فریادرس تر از قوم خود، براى فریاد خواهى ندیدم، سوارى که به سراغشان آمد، به اسم حلال و حرام ایشان را متفرق و پراکنده ساخت، اگر قرار بود به پادشاهى و نصرت واقعى برسید حق بود «تبع» را پیروى مى کردید».64 کعب بن اشرف، شاعر یهودى نیز پیامبرصلى الله علیه وآله و اصحاب ایشان را هجو مى کرد و در اشعار خود قریش را بر ضد مسلمانان مى شوراند. سروده هاى او پس از جنگ بدر، روحیه محافظه کارى را بین مردم تقویت مى کرد: «امروز دل زمین بهتر از روى آن است؛ این کشتگان همه از اشراف و سروران مردم و پادشاهان عرب و اهل منطقه حرم و مکان امن هستند.65 سخنان ابو سفیان بعد از پیروزى در جنگ اُحد مبنى بر این که هبل دوباره مقام خود را یافت و ارجمند شد و آنها عُزَّى دارند، اما مسلمانان عُزَّى ندارند،66 نوعى تبلیغ سنت ها و رسوم پیشین بود که براى مقابله با اندیشه جدید و با هدف واپسگرایى صورت مى گرفت. کنانه بن صویراء از یهود بنى نضیر براى جلوگیرى از پیمان شکنى آنان به این نکته اشاره مى کند که اموال و ثروتشان مایه شرف آنهاست.67 کنانه بن صویراء با وجود آن که به درستى سخنان پیامبرصلى الله علیه وآله یقین داشت از ترس این که قومش آبروى او را ببرند و دخترش شعثاء را شماتت کنند، اسلام را نپذیرفت.68
ثروت و دارایى هاى مادى، امنیت اشراف را در پى دارد و از دست دادن یا به خطر افتادن آن سبب احساس ناامنى و بى تابى مى شود. واکنش یهودیان بنى نضیر به قطع درختان خرما به دست مسلمانان،69 از این نوع است. سخنان و اظهار نظرهاى یاران پیامبرصلى الله علیه وآله درباره بنى نضیر هنگام ترک مدینه و اندوه منافقان، نشان دهنده تأثیر زیاد آنها بر اهالى آن جاست.70 اشراف، معمولاً در شرایط سخت به تضعیف روحیه توده مردم، یادآورى گذشته و ایجاد رعب و وحشت مى پردازند. عبداللَّه بن اُبىّ بن سلول که از اشراف محافظه کار مدینه بود، از مجادله کوچک مهاجر و انصار بهره گرفت و با بیان این که انسان هاى عزیز با رسیدن به مدینه، افراد خوار را از آن بیرون خواهند کرد، به تحریک انصار پرداخت 71 یا یکى از منافقان به نام زید بن لصیت در پى گم شدن شتر پیامبرصلى الله علیه وآله مى پرسد: مگر خداوند به او خبر نمى دهد که ناقه اش کجاست؟72 حىّ بن اخطب از اشراف بانفوذ یهود بنى نضیر هم چون ابو جهل، در پى ریاست و فرماندهى بود. کعب بن اسد، رئیس قبیله بنى قریظه، به دلیل برترى بنى نضیر، تسلیم سخنان حىّ بن اخطب شد و پیمان خود را با پیامبر شکست.73 یهود بنى قریظه با وجود این که مى دانستند محمدصلى الله علیه وآله فرستاده خداست، اما رشک و حسد آنها به اعراب با این بهانه که چرا پیامبر از بنى اسرائیل نیست، مانع از آن شد که اسلام بیاورند.74 یکى از افراد بنى مصطلق، پذیرش اسلام را به اسلام آوردن قوم خود منوط کرد.75
اشراف از پیمان نامه ها و صلح نامه ها براى اعمال قدرت بهره مى برند. معمولاً مواد آنها بر اساس تأمین منافع و اهداف اشراف و کسب اعتبار بیشتر آنان تنظیم مى شود. در پیمان صلح حدیبیه که بر اساس ارزش هاى مورد نظر قریش تنظیم شده بود، این امر کاملاً مشهود است، به طورى که یاران پیامبر به مواد صلح نامه اعتراض کردند. مفاد پیمان نامه از این قرار است:
«باسمک اللّهم، این پیمان صلحى است که محمد پسر عبداللَّه و سهیل بن عمرو بسته اند و صلح کردند که جنگ تا ده سال متوقف باشد، در آن مدت مردم در امان باشند و مزاحم یک دیگر نشوند و به یک دیگر خیانت نکنند و سرقت و غارتى انجام ندهند و کارى به یک دیگر نداشته باشند. هر کس که بخواهد به دین محمدصلى الله علیه وآله یا به آیین و پیمان قریش درآید، آزاد باشد. هر فردى از قریش که بدون اجازه ولى خود پیش محمد بیاید [ایشان باید] او را برگرداند [ولى ] اگر کسى از یاران محمد به قریش پناهنده شود، [آنها] او را برنگردانند. محمد امسال برگردد و سال آینده همراه یاران خود بازگردد و فقط سه روز اقامت کند و هیچ اسلحه اى، جز همان مقدار که براى مسافر ضرورى است همراه نیاورد و شمشیرها باید در غلاف باشد».76
1- در این صلح نامه، جاى گزین کردن عبارت «باسمک اللّهم» به جاى «بسم اللَّه الرحمن الرَّحیم» نوعى واپسگرایى است که سهیل بر آن اصرار مى ورزد و پیامبرصلى الله علیه وآله به دلیل منافات نداشتن آن با آموزه هاى اسلامى مى پذیرد و قرآن کریم، عمل رسول خداصلى الله علیه وآله را تأیید مى کند.77
2- در این پیمان نامه تقدم نام پیامبرصلى الله علیه وآله به دلیل شرافت خانوادگى آن حضرت است. سهیل بن عمرو، از این نظر در مرتبه پایین ترى قرار داشت.
3- این بند صلح نامه «هر کس از قریش که بدون اجازه ولى خود پیش محمد بیاید او را برگرداند و اگر کسى از اصحاب محمد به قریش پناهنده شود، او را برنگردانند». نشانه برترى جویى و امتیازخواهى اشراف قریش است.
4- بندهاى پایانى صلح نامه «محمد امسال برگردد و سال آینده همراه یاران خود بازگردد و فقط سه روز اقامت کند و هیچ اسلحه اى، جز همان مقدار که براى مسافر ضرورى است همراه نیاورد و شمشیرها باید در غلاف باشد». بیانگر بهره گیرى قریش از موقعیت خویش به سبب وجود کعبه و وضع قوانین در جهت کسب منافع و به دست آوردن اعتبار و احترام بیشتر است.
عمروعاص بعد از مشورت با نجاشى، پادشاه حبشه، که نسبت به او و سایر اشراف قریش، مرتبه منزلتى بالاترى داشت، به اسلام گروید.78 ابو سفیان بن حارث بن عبدالمطلب درباره علت اسلام نیاوردن خود گفت: «چه کنم که من در میان مردمى به ظاهر خردمند و بلند اندیشه زندگى مى کردم و مى دیدم مردم گرانمایه در پناه عقل و اندیشه خود زندگى مى کنند و به هر راهى که مى رفتند، مى رفتم و چون اشخاص شریف و سال خورده از محمد کناره گیرى کردند و خدایان خود را یارى دادند و به خاطر دین پدران خود خشم گرفتند، ما هم از ایشان پیروى کردیم».79 در این سخنان، ایستایى طبقه اشراف و محافظه کارى آنها در رابطه با دین محمدصلى الله علیه وآله و نیز پیروى کورکورانه سایر اعضاء از روش اشراف طبقه بالاتر و مسن تر به وضوح دیده مى شود.
ذات انواط درخت بزرگى بود که مردم دوره جاهلى براى آن قربانى مى کردند و یک روز را آن جا مى ماندند. گروهى از یاران پیامبرصلى الله علیه وآله از او خواستند که درختى مثل درخت ذات انواط بر بر ایشان تعیین کند.80 این درخواست را مى توان نوعى واپسگرایى قلمداد کرد. هنگامى که عروه بن مسعود - که از لحاظ نسب و مال و طرفدار، در میان مردم طائف برترى داشت - مسلمان شد به او تهمت هاى ناروا زدند و او را اهل تزویر خواندند. سرانجام یکى از افراد قومش، که از هم پیمانان ثقیف بود، او را کشت.81 این اقدام، نشان دهنده ریشه دار بودن ارزش هاى جاهلى بین آنهاست به طورى که تغییر آن ارزش ها را حتى از جانب شخصیت والا مقامى چون عروه، تحمل نمى کردند. رفتار نمایندگان ثقیف در مدینه، نمونه روشنى از سبک زندگى اشرافى بود. به اعتراف خودشان چاره اى جز پذیرش اسلام نداشتند، چرا که دین محمدصلى الله علیه وآله گسترش یافته بود و آنها در گوشه اى محصور بودند.82
یهودیان، آیین ابو سفیان و قریش را که بت پرستى و شرک بود، بهتر از دین اسلام ارزیابى مى کردند و مى گفتند: اشراف قریش از [حضرت ] محمدصلى الله علیه وآله بهترند، چون خانه کعبه را گرامى مى دارند و بر سقایت حاجیان اقدام و شتران پروار را قربانى مى کنند و همان چیزى که پدرانشان مى پرستیدند، مى پرستند، پس آنها به حق سزاوارترند تا او.83
اقدامات رسول خداصلى الله علیه وآله براى مقابله با محافظه کارى
1- نفى سنن جاهلى و تنظیم قوانین بر مبناى برابرى؛ حضرت محمدصلى الله علیه وآله در آخرین حج خود دغدغه هایشان را بیان کردند.84 ایشان با هوش مندى تمام، راه هاى نفوذ روحیه اشرافى و راهکارهاى مورد توجه اشراف براى واپسگرایى و بازگشت به گذشته را شناسایى و گوش زد کردند و به مقابله با آن پرداختند؛ پیامبرصلى الله علیه وآله تأکید مى کنند که جان و مال مسلمانان محترم و رباهاى جاهلیت ملغى است بنابراین، رباهاى عمویش (عباس) و خون عموزاده اش (عامر بن ربیعه بن حارث) - که نخستین خون ریخته شده در جاهلیت بود باطل مى باشند و بدین ترتیب راه بازگشت به سنن جاهلى و بهانه جویى را مى بندد. حضرت صلى الله علیه وآله با تعیین کردن ماه هاى حرام و مشخص کردن حدود الهى جلوى سوء استفاده هاى اشراف را مى گیرند. پیامبرصلى الله علیه وآله با معرفى کتاب اللَّه به عنوان مرجع، از بازگشت به سنن جاهلى جلوگیرى مى کند و با بیان حقوق زنان، آنان را از منزلت نیابتى و بردگى ترقى مى دهند و با طرح برادرى مومنان و این که همه از نسل آدم و از خاک اند و گرامى ترین شخص نزد خدا با تقواترین است، ارزش هاى منزلتى مورد نظر اشراف، مانند شرافت خانوادگى، ثروت و توانمندى مالى و ... را بى اساس مى دانند.
2- از بین بردن بت ها، مسجد ضرار و کسانى که دعوت به محافظه کارى مى کردند؛ پیامبرصلى الله علیه وآله عده اى را براى کشتن ابو عفک (پیرمرد 120 ساله از بنى عمرو بن عوف) فرستادند.85 به دلیل این که مردم را با اشعار خود به دشمنى برمى انگیخت. هم چنین به دلیل هجو پیامبرصلى الله علیه وآله و مسلمانان و تحریک قریش براى حمله به مسلمانان، گروهى از اصحاب اقدام به کشتن کعب بن اشرف کردند.86 سلام ابى الحقیق (ابو رافع)، از اشراف یهودى، گروه زیادى از قبیله غطفان و عرب ها را به دور خود جمع و جایزه کلانى تعیین کرده بود تا به جنگ پیامبر بیایند. پیامبر نیز عده اى را مأمور کشتن او کردند.87 جد بن قیس، رئیس قبیله بنى سلمه، نفوذ زیادى بر افراد قبیله اش داشت. او از این که گروهى از قوم او ملاحظه شرف و مراعات سن او را نمى کردند، ناراحت بود و در حدیبیه براى تضعیف روحیه مسلمانان کوشش مى کرد. پیامبر او را از ریاست بنى سلمه عزل و بشر بن براء بن معرور را جاى گزین او کرد.88
3- دادن مال و منصب به اشراف تازه مسلمانى که پیروانى داشتند؛ بعد از اسلام آوردن ابو سفیان بن حرب، پیامبرصلى الله علیه وآله فرمودند: هر کس وارد خانه ابو سفیان شود یا در خانه خود بماند در امان خواهد بود.89 پیامبرصلى الله علیه وآله به نمایندگان هوازن فرمودند: مالک بن عوف، سرور آنها، اگر مسلمان شود زن و اموالش را به او پس خواهد داد و صد شتر هم به او خواهد بخشید.90
4- به مخاطره انداختن دارایى هاى اشرافى که به مقابله با مسلمانان مى پرداختند؛ زمانى که یهود بنى نضیر در حصارهاى خود بودند، پیامبرصلى الله علیه وآله به دو نفر از یاران خود دستور دادند تا نخل هاى بنى نضیر را قطع کنند.91 ایشان براى مقابله با اقدام عبداللَّه بن ابى در جهت ایجاد تفرقه میان مسلمانان بر خلاف همیشه، آنها را وادار مى کند که با عجله و در گرما حرکت کنند تا فرصت گفت و گو نیابند.92 حباب بن منذر به پیامبرصلى الله علیه وآله گفت: اى رسول خدا، یهودیان درختان خرما را از فرزندان نورس خود بیشتر دوست دارند. پیامبرصلى الله علیه وآله هم به تعدادى از یاران خود دستور مى دهد که نخل هاى منطقه اى از خیبر را قطع کنند.93
معیار ارجمندى و اعتبار محافظه کارى
طبقه مرفه روش زندگى و دیدگاه نظرى خود را عوض نمى کند. محافظه کارى طبقه مرفه سرمشق طبقات پایین تر جامعه است. مقابله جدى با هر تغییر با عبارت پردازى هاى مبالغه آمیز. ایستایى کامل خود طبقه نسبت به توسعه فرهنگى. بهره گیرى از نظام توزیع نابرابر ثروت و معاش براى مقابله با توسعه فرهنگى.
روش طبقه مرفه اصرار به پرستش بتها و حفظ آداب و رسوم دوره جاهلى - یادآورى سنت هاى گذشته توسط اشراف و منافقان - در نظر گرفتن ارزش هاى اشرافى و منافع در عقد پیمان - استفاده از تمام امکانات خود بر مقابله با پیامبر و دین اسلام و مسلمین - ائتلاف همه قبایل بت پرست، یهود، مسیحى، براى مبارزه با اسلام - ثروت و دارایى و مادیات برایشان اهمیت دارد - یهود بنى نضیر بت پرستى قریش را تأیید مى کند اما به مقابله با اسلام مى پردازد - ساختن مسجد ضرار.
سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله شکستن بت ها مبارزه با سنت ها و ارزش هاى جاهلى - تنظیم قوانین جدید بر مبناى برابرى و برادرى و عدالت - حذف محافظه کارانى که توده مردم را به صورت هاى مختلف به محافظه کارى مى کشاندند - دادن مال یا منصب به افراد تأثیرگذار بر مردم، مانند غنیمت هاى حنین که به اشراف هر قوم داده شد یا ابقاء سران قبایل - به مخاطره انداختن دارایى ها و مادیات اشراف - تخریب مسجد ضرار.
آیات قرآن آیاتى که اشاره به این ویژگى ها دارد
آیاتى که راه کار نشان مى دهد
آیاتى که ویژگى فرعون و مخالفان انبیاء و دنیا پرستان و ملأ و مترفان را بیان مى کند آل عمران/183؛بقره/109؛قلم/15-11-9؛ توبه آیات مربوط به جنگ تبوک؛ زخرف آیاتى که به نحوه برخورد انبیاءبا طواغیت و ملأ و مترف زمان آنها مى پردازد - آیات مربوط به غنایم حنین - قلم / 17 - 33
رعایت امور دینى
ساختار اجتماعى که در آن نهادهاى اجتماعى زیر نفوذ روحیه یغماگرى 94 شکل مى گیرند، مبتنى بر روابط منزلتى است و رعایت دستورهاى مذهبى به صورت یک عادت، اگر با خلق و خوى یغماگرى همراه باشد، از این لحاظ اهمیت اقتصادى دارد که به صورت نشانه اى از اشتغال نداشتن در کارهاى صنعتى و تولیدى است. آشکارترین تأثیر اقتصادى رعایت دستورهاى مذهبى را مى توان در مصرف کالاها و انجام دادن خدمات در راه مذهب مشاهده کرد. هزینه هایى که در راه زیارتگاه ها، معبدها، قربانى ها و مراسم مذهبى به صورت نابجا و غیر الهى پرداخته مى شود، هیچ گونه هدف مادى را دنبال نمى کند. بنابراین، این گونه مصرف ها را مى توان در ردیف ضایع کردن تظاهرى به شمار آورد. این رسم ها در گسترش ویژگى هاى نظام منزلتى مؤثرند. طبقه بالاى جامعه، از نظر اعتقاد دینى، به کیش هایى گرایش دارند که قابلیت بیشترى براى اجراى دستورهاى آنها به صورت تشریفاتى و نمایشى داشته باشند. انگیزه هاى نیکوکارى و خوش رفتارى اجتماعى یا مردم دوستى و به عبارت دیگر، نشان دادن احساس هم بستگى و هم دردى اجتماعى طبق نظام منزلتى به دلیل مخالفت با «اصول بنیادى طبقه مرفه» که عبارتند از: ضایع کردن تظاهرى زمان و ماده و دورى گزیدن از فرایند تولیدى و صنعتى، انگیزه هاى بیگانه (غیر دینى) قلمداد مى شوند.95
نمونه هایى از آیین مذهبى صدر اسلام
اشراف قریش، خانه کعبه را گرامى مى داشتند، در مقابل بت ها، شتر قربانى مى کردند، آب آشامیدنى حاجیان را فراهم مى ساختند و بت ها را عبادت مى کردند.96 آنها پرده دارى، سقایت، کلیددارى و سایر آداب و رسوم مذهبى را انجام مى دادند، اشتغال به این کارها براى شخص و قبیله متصدى آن، علاوه بر منافع مادى، اعتبارآور بود.97 هزینه هایى که در راه کعبه، بتکده ها، قربانى ها و مراسم مذهبى به کار مى رفت در جهت مصرف تظاهرى براى بالا بردن و نمایش منزلت و مقام مورد ارزیابى قرار مى گیرد. بر اساس نظام منزلتى حاکم بر مکه، احساس همبستگى و مهر و محبت بین پیامبرصلى الله علیه وآله و مسلمانان امرى ناشناخته بود، به همین دلیل عشق یاران پیامبر به ایشان در حدیبیه تعجب حویطب بن عبدالعزّى را برانگیخت.98 آنان براى بت لات درشهر طائف، خانه اى ساخته بودند و مانند کعبه آن را بزرگ مى داشتند.99 پدر خالد بن ولید براى بت عزّى هدیه مى برد. کم ترین هدیه، صد شتر و گوسفند بود که براى آن قربانى مى کرد.100 ذات انواط درخت بزرگى بود که مردم دوران جاهلى براى آن قربانى مى کردند و یک روز را آن جا مى ماندند و هر کس از مردم جاهلى که به حج مى آمد رداى خود را بر آن مى افکند و بدون رداء به مکه وارد مى شد و این نوعى حرمت و بزرگداشت آن بود.101
اقدامات پیامبرصلى الله علیه وآله در امور دینى
1- شکستن بت ها و مبارزه با شرک، بت سازى و سنت ها و آداب و رسوم جاهلى بت پرستان.
2- تخریب مسجد ضرار که با نیت غیر الهى ساخته شده بود.
3-- اهمیت دادن به نیت و محتواى عبادت و توسعه مصادیق عبادت؛ از نظر پیامبرصلى الله علیه وآله عبادت کردن فقط راز و نیاز در عبادتگاه نبود بلکه هر کارى که با نیت الهى براى انجام فرمان خداوند صورت گیرد، عبادت است. پیامبر در سخنرانى قبل از جنگ اُحد فرمودند: «هر کس، چه مسلمان و چه کافر، اگر نیکى کند مزد او بر عهده خداست که در این جهان یا آن جهان پرداخت خواهد شد». و در ادامه فرمودند: «هیچ کس نمى میرد مگر این که به آنچه روزى اوست برسد... در طلب روزى خود به طریق پسندیده اقدام کنید... خدا براى شما حلال و حرام را بیان نمود... هر کسى که آن گونه امور [ناپسند] را ترک کند آبرو و دین خود را حفظ کرده است... هر مؤمنى نسبت به مؤمنان دیگر، چون سر نسبت به پیکر است که چون به درد آید همه بدن به خاطر آن به درد مى آید».102
4- توجه به معیارهاى معنوى، مانند نیکوکارى، کمک به هم نوع، عدالت، پرداخت صدقه؛ پیامبرصلى الله علیه وآله درآمد غنیمت هاى بنى نضیر را، که به آن حضرت اختصاص داشت، بین خویشان خود تقسیم مى کردند و به هر کس که مصلحت بود، لطف مى فرمودند. ایشان مصرف سالیانه جو و گندم خانواده خود و فرزندان عبدالمطلب را از نخلستان هاى بنى نضیر تأمین مى کردند و اضافه آن را صرف خرید اسلحه و اسب براى جنگ مى کردند. صدقات آن حضرت از همین محل و هم چنین از اموالى که مُخیریق به او هبه کرده بود، تأمین مى شد.103 کسانى که از صدقات بهره مند مى شدند از درآمد فى ء و درآمد خمس بهره اى نداشتند و کسانى که از درآمد فى ء و خمس بهره مند مى شدند از صدقه ها چیزى دریافت نمى کردند. معمولاً صدقات را به یتیمان و فقیران و بینوایان مى دادند. و هر گاه پسر بچه هاى یتیم به بلوغ مى رسیدند، دریافتى ایشان از صدقات قطع مى شد و در صورت شرکت در جهاد از فى ء چیزى دریافت مى کردند، در غیر این صورت چیزى دریافت نمى کردند و باید دنبال کار دیگرى مى رفتند. رسول خدا هیچ سائل و فقیرى را محروم نمى کرد، ولى توانگران و کسانى که قدرت کسب داشتند، از خمس بهره اى نداشتند.104 پیامبرصلى الله علیه وآله از مسلمانان خواستند هر چه مى توانند در راه خدا انفاق کنند و صدقه بدهند اگر چه نیمى از دانه خرما یا نوک پیکانى باشد که کسى با آن در راه خدا جهاد کند و از این کار خوددارى نکنند که مایه هلاک و بدبختى آنها مى شود. آیه شریفه «و انفقوا فى سبیل اللَّه و لا تلقوا بایدیکم الى التهلکه»؛105 یعنى در راه خدا انفاق کنید و تن هاى خویش را با دست هایتان به هلاکت نیندازید.106 پیامبر هنگام ورود به مکه پس از ستایش خدا فرمودند: همانا زندگى واقعى، زندگى آن جهانى است.107 رسول اسلام صلى الله علیه وآله کنار در کعبه ایستادند و فرمودند: هر ربایى که در جاهلیت معمول بود و هر خون و مالى که بر عهده داشتید و همه افتخارات واهى، زیر پا نهاده شده و از میان رفته است، مگر مسئله پرده و کلیددارى کعبه و سقایت حاجیان. همانا در خصوص کسانى که با چوب دستى یا تازیانه به صورت خطا کشته مى شوند، دیه و خون بهاى آنان باید در کمال شدت به صورت صد ماده شتر، که چهل عدد آن باردار باشند، پرداخت شود. خداوند نخوت و تکبر جاهلیت و افتخار به پدران را از میان برد. همه شما از نسل آدمید و آدم از خاک است و گرامى ترین شما در پیشگاه خداوند پرهیزگارترین شماست. همانا خداوند مکه را حرم امن قرار داده است و همواره حرم الهى خواهد بود، براى هیچ کس پیش و پس از من شکستن حرمت آن جایز نبوده و نیست و براى من هم شکستن حرمت آن جز به اندازه ساعتى از یک روز جایز نبوده است... مسلمان برادر مسلمان است و همه مسلمانان برادرند، دور آنها و نزدیک ایشان یک سانند و نیرومند و ناتوان آنها از جنگ غنیمت به تساوى مى برند و شرکت در میسره و میمنه ملاک نیست.108 پیامبرصلى الله علیه وآله به حکیم بن حزام از غنیمت هاى حنین صد شتر داد. او شتر بیشترى خواست، پیامبر به او عطا کردند تا شمار شترهایش به سى صد رسید بعد به او فرمودند: اى حکیم بن حزام مال مایه خرمى و شیرینى است؛ هر کس آن را به دیگران ببخشد مال براى او فرخنده خواهد بود و هر کس به مال مشغول شود برایش مبارک نخواهد بود و هم چون کسى است که هر چه بخورد سیر نشود. بدان که دست بخشنده بهتر از دست گیرنده است و از کسانى شروع کن که یارى و مدد مى خواهند.109
رعایت امور دینى
طبقه مرفه به کیش هایى گرایش دارد که دستوراتش هر چه بیشتر تشریفاتى و نمایشى باشد.
معیار ارجمندى و اعتبار عادت به رعایت دستورهاى مذهبى همراه خلق و خوى یغماگرى نشانه اشتغال نداشتن در کار تولیدى است.
عادت به رعایت دستورهاى مذهبى همراه خلق و خوى یغماگرى نشانه اشتغال نداشتن در کار تولیدى است.
مخالفت با انگیزه هاى نیکوکارى و خوش رفتارى اجتماعى و مردم دوستى و احساس همبستگى و هم دردى اجتماعى به دلیل مغایرت با قوانین بنیادى زندگى مرفه (ضایع کردن تظاهرى زمان و ماده و دورى گزیدن از فرآیند تولید).
روش طبقه مرفه اشراف بت پرست، آداب و رسوم خاصى براى بت پرستى داشتند، مانند قربانى، پرده دارى و ... - اشراف و متولیان یهودى و مسیحى و ... آداب و رسوم و لباس هاى خاصى داشتند - تصدى امور دینى موروثى بود و اشراف به آن اشتغال داشتند.
سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله شکستن بت ها - منع آداب و رسوم بت پرستان - تخریب مسجد ضرار که با نیت و هدف غیر الهى و به دست اشراف ساخته شده بود - مبارزه با هر گونه بت سازى و شرک، اهمیت دادن به نیت و محتواى عبادت و همگانى کردن آن و توسعه مصداق هاى عبادت کسب روزى، محبت به والدین و ... عبادت است - توجه به معیارهاى معنوى و غیر مادى، مانند نیکوکارى، کمک به هم نوع، عدالت، دادن صدقه - توجه به مصالح جامعه و فرد.
آیات قرآن آیاتى که اشاره به این ویژگى ها دارد
آیاتى که راه کار نشان مى دهد
آیاتى که راجع به تصور عامه مردم از خدا و بتها است و ویژگى بت پرستان و مشرکان و اهل کتاب و منافقان و کفار را بیان مى کند آیاتى که درباره خداوند و برترى آخرت و ارزش هاى اخروى نسبت به دنیا و خصوصیات انبیاء و متقین مى باشد. توبه /17-18-19و 107-108 درباره مسجد ضرار - آیات مربوط به زکات، صدقه، دستگیرى از دیگران، محبت به هم نوع، تقوا، نماز.
پی نوشت ها :
1- کارشناس ارشد تاریخ اسلام.
2- Waste.
3- ر.ک: توریستین بوند وبلن، نظریه طبقه مرفه، فرهنگ ارشاد، (تهران، نشر نى، 1383)، ص 132-135.
Thorstein Bonde Veblen, The Theory of the Leisure Class, (London, Unwin Books, 1970).
4- Emulation.
5- Invidious.
واژه رشک آمیز به کار گرفته شده تا اشخاص بر حسب ارزش و ثروت نسبى شان با یک دیگر مقایسه و رتبه بندى شوند. مقایسه رشک آمیز، فرایندى است براى ارزیابى افراد بر حسب ارزشى که دارند.
6- براى اطلاع بیشتر ر.ک: همان، ص 69 - 79.
7- محمد بن عمر واقدى، کتاب المغازى، (بیروت، مؤسسه الأعلمى للمطبوعات، 1409ق / 1989م)، ج 1، ص 116.
8- همان، ج 1، ص 32.
9- همان، ص 30.
10- همان، ص 118.
11- همان، ص 264.
12- همان، ج 2، ص 595.
13- همان، ص 600.
14- همان، ص 607 - 608.
15-همان، ص 611.
16- همان، ص 637.
17-. همان، ص 641.
18-. همان، ص 737 - 738.
19-. همان، ج 3، ص 893.
20-. همان، ص 895 - 910.
21-. همان، ج 1، ص 222 - 223.
22-. همان، ص 140.
23-. همان، ج 2، ص 592.
24-. همان، ج 1، ص 364.
25-. همان، ص 318.
26-. همان، ص 138 - 142.
27-. Conspicuous Leisure. تن پروری و تن آسایى
28-. براى اطلاع بیشتر ر.ک: توریستین بوند وبلن، پیشین، ص 81 - 107.
29-. واقدى، پیشین، ج 2، ص 696 - 697.
30-. همان، ص 833.
31-. همان، ج 2، ص 696 - 697.
32-. همان، ص 833.
33-. همان، ص 445 - 449.
34-. همان، ص 438.
35-. همان، ص 658.
36-. همان، ج 3، ص 924.
37-. همان، ج 1، ص 222 - 223.
38-. Conspicuous Consumption.
39-. براى اطلاع بیشتر ر.ک: توریستین بوند وبلن، پیشین، ص 109 - 135.
40-. واقدى، پیشین، ج 1، ص 140.
41-. همان، ص 125.
42-. همان، ص 144 - 145 واقدى اسامى آنان را ذکر کرده است.
43-. همان، ص 375.
44-. همان، ج 2، ص 478.
45-. همان، ص 594.
46-. همان، ج 1، ص 200.
47-. همان، ج 2، ص 742.
48-. همان، ص 581 - 582.
49-. همان، ص 614.
50-. همان، ج 1، ص 379.
51-. همان، ج 2، ص 672.
52-. همان، ج 3، ص 935.
53-. همان، ج 1، ص 346.
54-. ابن سعد، الطبقات الکبرى، (بیروت، دار بیروت، 1405ق / 1985م)، المجلد الرابع، ص 22.
55-. واقدى، پیشین، ج 2، ص 636.
56-. براى اطلاع بیشتر ر.ک: توریستین بوند وبلن، پیشین، ص 191 - 207.
57-. واقدى، پیشین، ج 3، ص 885.
58-. همان، ج 1، ص 374.
59-. ابن سعد، پیشین، ج 4، ص 323 - 324.
60-. همان، ص 241.
61-. واقدى، پیشین، ج 1، ص 398.
62-. Conservatism.
63-. براى اطلاع بیشتر ر.ک: توریستین بوند وبلن، پیشین، ص 209 - 227.
64-. واقدى، پیشین، ج 1، ص 174 - 175.
65-. همان، ص 121 - 185.
66-. همان، ص 296 - 297.
67-. همان، ص 365 - 366.
68-. همان، ص 366.
69-. همان، ص 373.
70-. همان، ص 375 - 376.
71-. همان، ج 2، ص 416.
72-. همان، ص 423 - 424.
73-. همان، ص 455.
74-. همان، ص 501 - 502.
75-. همان، ج 1، ص 406.
76-. همان، ج 2، ص 611 - 612.
77-. اسراء / 110.
78-. واقدى، پیشین، ج 2، ص 741 - 743.
79-. همان، ص 812.
80-. همان، ج 3، ص 890 - 891.
81-. همان، ص 960 - 961.
82-. همان، ص 966 - 968.
83-. همان، ج 2، ص 442.
84-. براى اطلاع از متن کامل سخنرانى پیامبر، ر.ک: ابو عثمان عمرو بن بحر الجاحظ، البیان و التبیین، مجلد 1، (ج 2)، (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419ه . - 1998م)، ص 21 - 23؛ همچنین ابن هشام، السیرة النبویة، (بیروت، دارالمعرفه، 1423ق/ 2003م).
85-. واقدى، پیشین، ج 1، ص 175.
86-. همان، ص 187.
87-. همان، ص 394.
88-. همان، ج 2، ص 590 - 591.
89-. همان، ص 818.
90-. همان، ج 3، ص 954 - 955.
91-. همان، ج 1، ص 372.
92-. همان، ج 2، ص 419.
93-. همان، ص 644.
94-. Predatory.
95-. براى اطلاع بیشتر ر.ک: توریستین بوند وبلن، پیشین، ص 295 - 350.
96-. واقدى، پیشین، ج 2، ص 442.
97-. براى اطلاع بیشتر ر.ک: یعقوبى، پیشین، ج 1، ص 254 - 257، (بیروت، دارصادر، بى تا) بخش «کیش هاى عرب» همچنین «کتاب الاصنام».
98-. واقدى، پیشین، ج 2، ص 608.
99-. ابن هشام، پیشین، ص 65.
100-. واقدى، پیشین، ج 3، ص 874.
101-. همان، ص 891.
102-. همان، ج 1، ص 222 - 223.
103-. همان، ص 378.
104-. همان، ص 410.
105-. بقره / 195.
106-. واقدى، پیشین، ج 2، ص 732.
107-. همان، ص 824.
108-. همان، ص 835 - 836.
109-. همان، ج 3، ص 944 - 945.
کتابنامه:
- ابن سعد، الطبقات الکبرى، (بیروت، دار بیروت، 1405ق / 1985م)
- ابن هشام، ابو محمد عبدالملک، السیره النبویه، (بیروت، دارالمعرفه، 1423ق / 2003م)
- الجاحظ، ابو عثمان عمرو بن بحر، البیان والتبیین، مجلد 1، (ج 2)، (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1419ق / 1998م)
- واقدى، محمد بن عمر، کتاب المغازى، (بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، 1409ق / 1989م)
- وبلن، توریستین یوند، نظریه طبقه مرفه، فرهنگ ارشاد، (تهران، نشر نى، 1383ش)
- یعقوبى، احمد بن یعقوب، تاریخ یعقوبى، (بیروت، دارصادر، بى تا)